ضرورت رسیدگی دستگاه دیپلماسی در تبعیض و گرسنگی زنان گزارش می دهد
آرمان امروز| با محدوديتها و فشار زندگي مردم در افغانستاني، زنان و کودکان بيشتر از همه درگير اين شيوع فقر در ساختار امارت اسلامي افغانستان هستند. انزواي جهاني و اتکا به فروش مواد مخدر، دولت طالبان را با شرايط سختي روبهرو کرده و مردم افغانستان بيشرين تاوان را ميپردازند. روزنامه اينديپندنت نيز چندي پيش اعلام کرد که «رهبر طالبان، حدود دو ماه پيش دستور گردآوري و کمک به متکديان را صادر کرده است.» با اين حال مقامات طالبان اعلام کردهاند که «تاکنون بيش از 3000 متکدي را از سطح شهر کابل، پايتخت اين کشور گردآوري کردهاند و بنابر گزارش آژانس باختر، اکثر اين متکديان، زن هستند.» هرچند گزارشها حاکيست که مقامات طالبان تنها 629 تن از اين زنان را مستحق کمک ميدانند و اعلام کردهاند که از ميان اين متکديان زن، 1480 نفر گداهاي حرفهاي هستند. بر اساس اعلام طالبان، پس از زنان، کودکان بيشترين شمار متکديان کابل را تشکيل ميدهند و 656 کودک متکدي تاکنون از پايتخت افغانستان جمع شدهاند که تنها 269 نفرشان به کمک نياز دارند و در واقع 370 کودک ديگر، تکديگري را شغل خود کردهاند. اما نکته نگران کننده در اين رابطه که مورد غفلت مسئولان نيز قرار گرفته، زنان و کودکاني است که ثمره ازدواج مردان افغان با دختران ايراني هستند و حالا چندصد و شايد هزاران زن ايراني در بدترين شرايط ممکن در افغانستان زندگي ميکنند و کسي از آنها خبر ندارد. محدوديت براي زنان ايراني بيشتر از ساکنان خود افغانستان است، بهنحوي که هم از ناحيه زن بودن در چنبره محدوديتهاي اجتماعي و سنتي افغانستان گرفتار هستند و هم از جنبه ايراني بودنشان. بر اساس گفتههاي غير رسمي، بسياري از اين زنان ايراني از سوي همسرانشان در افغانستان رها شدهاند و حتي توان اداره حداقلي خود و فرزندانشان را ندارند. آنها بعضا مجبور به گدايي در کوچه و خيابان شدهاند يا در خانههاي مردم کارگري ميکنند تا شکم فرزندانشان را سير کنند. هيچ کسي از آمار اين زنان و کودکان آنها در کشور افغانستان اطلاعي ندارد و اين امر نيازمند ورود دستگاه يپلماسي تا بتواند راه چارهاي براي کمک به زنان و کودکان دورگه ايراني پيدا کند.
نابودي عدالت آموزشي
با اين حال ودر سلسله نشستهاي انجمن حمايت از زنان وکودکان پناهنده (حامي) تا حدودي به اين موضوع نيز اشاره شد که در اين نشست سيما سمر(رئيس سابق کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان)، حميرا ثاقب (رئيس خبرگزاري زنان افغانستان)، هما عليزوي(قاضي و عضو شوراي عالي قضائي افغانستان) و يکي از فعالان حقوق زنان در افغانستان برگزار شد. سيما سمر در ابتداي نشست گفت: از ديدگاه من چند اقدام باعث تخريب ملت و جامعه مي شود، تعليم و تربيت را نابود ميکنيم، آموزش که براي کودکان افغانستان از بين رفت، کودکان اين کشور به مدارس ديني گسيل شدند و تفکرات افراطي به تدريج رواج يافت. قرار دادن زنان در درجه دوم از آسيب هاي ديگر بود. تبعيض در خانواده عليه زنان و کودکان و اين طرز فکر نهايتا بر کل جامعه تحميل مي شود.مسئله سوم که بسيار حائز اهميت است عدم اعتبار به ارزش هاي حقوق بشري است، رعايت برابري و آزاديهاي اجتماعي، سياسي و همه انواع آزادي به عنوان حق بشري که ارزش انساني است بياهميت ميشود. در جامعه بيقانون اين بيعدالتي در همه ابعاد جنسيتي، مذهبي و غيره هر روز قدرت ميگيرد.
رئيس سابق کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان در پاسخ به پرسش کننده درباره رسميت شناخته شدن طالبان و کمک هاي بشر دوستانه خاطر نشان کردند: ما چگونه مي توانيم گروهي را به رسميت بشناسيم که خودکامه، سلطهگر است ، گروهي که اولين اصول انساني را نمي شناسند. ما بايد باور کنيم که طالبان تغيير نکرده است. بار اصلي فشار بر روي دوش زنان داخل افغانستان است. کمک هاي حمايتي به افغانستان نبايد تعطيل شود اما حرمت انساني مردم نيز نبايد مورد تعرض قرار گيرد.
نقض حقوق زنان
در ادامه اين نشست، هما عليزوي(قاضي و عضو شوراي عالي قضائي افغانستان) درباره نقض حقوق زنان در جامعه کنوني طالبان ميگويد: زنان امروز در معرض نقض حقوق بشر و انزوا قرار دارند از انساني ترين حقوق شان محروم شده و قوانين آنان نقض مي شود.طالبان که در دوره اول خشونت ها و رويه هاي افراطي شان بر ياد همه است ادعاي تغيير کرده اند، حتي حاميان آنها هم بر اين گفته که طالبان کنوني تغيير کرده است، در حالي که پس از به قدرت رسيدن و با اعلاميه جديد شان نشان دادند که قوانين انساني را عمل نميکنند و تنها معيار ما قوانين شريعيت مي باشد و صد افسوس که شريعت را نيز خوب نشناختهاند. بستن مدارس دختران اخراج زنان از ادارات نشان مي دهد که طالبان تغيير نکردهاند.
زنان قرباني طالبان
حميرا ثاقب، رئيس خبرگزاري زنان افغانستان که خود از روزهاي تلخي که با روي کار آمدن طالبان در اين يک سال بر زنان و جامعه پيش آمده را تجربه کرده، ميگويد: «در طول اين يک سال شرايط بدي بر ما گذشت و اينکه شاهد باشيم که چگونه همه تلاش ها و دست آوردهاي ما زنان در طول اين بيست سال يک شب نابود شد فقط مي توانم سکوت کنم. حقوق زنان به کلي نابود شده است. من به علت تجربه فعاليت در عرصه زنان ميخواهم بگويم که ما با وجود همه مشکلات چگونه ما زنان توانستيم جاي خود را در جامعه باز کنيم. در سال 2012 در دانشگاه کابل و در رشته خبرنگاري حضور بالاي زنان بسيار محسوس بود. دختران خبرنگار در دو دهه افغانستان چهره خبر نگاريش مورد تعديل قرار گرفت و زنان خبر نگار در اين عرصه تاثير ژرفي گذاشتند. اين زنان خبرنگار در صف اول مبارزه عليه خشونت بودند. مطرح کردن مسائلي مثل حق طلاق ، خشونت و ..... را زنان به گوش جامعه رساندند. قانون منع خشونت به روي ميز آمد و اين ناشي از تلاش زنان خبرنگار بود. هزاران خبرنگار زن مسئولانه در حال فعاليت در عرصه اخبار بودند، اما امروز با آمدن طالبان متاسفانه ما توقف گردش اطلاعات مخصوصا در حوزه زنان مواجه هستيم. از 2001 تا 2021 ما شاهد قتل خبرنگاران مخصوصا زنان توسط طالبان بوديم.امروز همه رسانه هاي زنان فعاليتشان متوقف شده و نابود شده است. هزاران کارمند رسانه زن بيکار شدهاند. زنان سرپرست اجازه کار کردن در رسانهها ندارند و طالبان اخطار داده اند که هيچ زني حق کار در اين زمينه ندارند. وقتي ما صداي زنان را نداريم، اوج تبعيض جنسيتي را شاهد هستيم. شکنجه و زنداني کردن زنان، همچنين خبر نگاران اولين نتايج روي کار آمدن طالبان است.
بي پناه شدن مردم افغانستان
اما يکي از فعالان حقوق زن در افغانستان که تمايلي به مطرح شدن نامش ندارد، ميگويد: «15 آگوست مثل روز عادي به دفتر خود رفتم، هر لحظه صداي ورود طالبان از دروازه کابل مي آمد. اما من هنوز نترسيده بودم زيرا فکر ميکردم اجازه نميدهيم آنان به کابل وارد شوند. به همين جهت همانند روزهاي ديگر کار خود را شروع کردم. تصادفا خانمي که دخترش از جمله قهرمان امنيتي بود و دخترش شهيد شده بود به پيش من آمد و مي گفت من نمي خواهم تو را هم مثل دختر خود از دست بدهم. من در فکر اين بودم که حال اين بانو چه احساسي دارد و فکر ميکند اگر دختر من شهيد شده که طالبان دوباره برگردند يا همه کساني که بر عليه طالبان شهيد داده بودند حال با پيروزي طالبان چه فکري دارند. اين جواب براي من يکسال است که آزارم مي دهد. خانم ديگري به من گفت که طالبان با ما زنان نظامي چه خواهند کرد. خانم ديگري نيز هراسان با مدارک به دفتر ما آمده بود که اسناد کاري خود را حفظ کنند. زنان اداره ما تا آخرين لحظه و با شجاعت در حال کار بودند.
وي در ادامه از آن روز سياه خاطر نشان کرد: وقتي از دفتر بيرون آمدم همکاران را ديدم که سرگشته اند.من به همکارانم گفتم زمانيکه طالبان وارد کابل شوند،براي من که زن هستم خطرناک تر است چرا که ما دشمن آنها هستيم، پس نترسيد، ما تعهد داريم در روزهاي سخت از ارزش هاي خود دفاع کنيم. اگر تسليم شويم همه چير را از دست مي دهيم. اين خاطره کوچک من از شهامت زنان افغان است.وقتي ساعت 6 از کار برگشتم ديدم که طالبان با چهره هاي خشن خود بر شهر مسلط شدند. اما زنان در ادارات ماندند و هنوز هم در حال مبارزه هستند.ما بي پناه رها شديم. زنان نامي و شاغل در سيستم قضايي بيشتر از بقيه در معرض خطرند.من در اين يک سال هر بار در خانه هاي مختلف به سر مي برم و هر روز جاي خودم را عوض مي کنم.