تاريخ انتشار: 16 شهريور 1401 ساعت 23:41:01
تشديد دلبستگي آقازاده‌ها به تمدن غرب

مسئولانی که فرزندانشان را به خارج از کشور فرستاده‌اند معتقدند مهاجرت فرزندانشان را به‌نوعی مبارزه با استکبار می‌نامند

سياوش پور علي

آرمان امروز| دوتابعيتي‌ فرزندان مسئولان دولتي در روزهاي اخير باز هم واکنش برانگيز شد تا حدي که رئيس جمهور هم به مسئولان اخطار داد که اگر فرزندشان مهاجرت کردند خودشان هم بايد ايران را ترک کنند.  اما اين موضوع را نبايد تنها در قالب دولت سيزدهم بررسي کنيم بلکه در دولت قبل و همچنين دولت‌هاي قبل هم موضوع دوتابعيتي‌ها به چالشي براي حاکمت تبديل شد بود تا اينکه در سال‌هاي اخير قانوني در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد که بر اساس آن مديران دوتابعيتي ديگر نمي‌توانند در ايران پست مديريتي
بگيرند.  در حالي که مسئولان ايران همواره بر وطن‌پرستي و مباره با استکبار صحبت مي‌کنند ولي در مقابل وقتي آمار مهاجرت فرزندانشان منتشر مي‌شود مي‌بينيم که دوگانه محسوسي به چسم مي‌خورد.

امري تکراري در ميان مديران از دوره قاجار

يک جامعه شناس سياسي معتقد است که نگاه مديران و مسئولان ايران به غرب تغيير کرده است و آنها حالا به مهاجرت فرزندانشان به چشم يک فرصت نگاه مي‌کنند و باتوجه به فضاي زندگي آنها که عمدتا در بين اقشار مرفه جامعه است مهاجرت و آنچه تحصيل فرزندان در خارج از کشور نام گرفته است را امري طبيعي و عادي عنوان مي‌کنند موضوعي که همچنان مسئولان رده بالاي سياسي و اقتصادي کشور به آن پي نبرده‌اند.

سيدجواد ميري به «آرمان امروز» مي افزايد: «اشتياق به زندگي در جوامع اروپايي و آمريکايي اما به سال‌ها و دهه‌هاي اخير و پس از پيروزي جمهوري اسلامي ايران بازنمي گردد و اگر بخواهيم به تاريخ نگاهي بيندازيم مي‌بينيم، از دوران حاکميت قاجارها اين رويه شروع شده است و در حکومت پهلوي هم رواج
داشت.

حالا به عصر کنوني رسيده است که بايد آن را در قالب زندگي مدرنيته و پست مدرن قرار دهيم و بگوييم که اشتياق مهاجرت در بين ايرانيان از هر طيف و طبقه‌اي وجود دارد ولي اين تنها مسئولان هستند که به دليل توان مالي خانواده خود را براي يک زندگي با کيفيت به خارج اعزام مي‌کنند.»

مبارزه با استکبار

وي در واکنش مهاجرت فرزندان مسئولان که همواره واکنش برانگيز بوده است، مي افزايد: «در گفت‌وگوهايي که با برخي از مسئولاني که فرزندانشان را به خارج از کشور فرستاده‌اند شنيدم که آنها مهاجرت فرزندانشان را به‌نوعي مبارزه با استکبار مي‌نامند و مي‌گويند اگر در کشورهايي مانند آمريکا، کانادا، انگلستان، فرانسه و ... حضور داشته باشيم در مبارزه فرهنگي مي‌توانيم نقش مهمي ايفا کنيم. باتوجه به نتايج به دست آمده بايد بگوييم که حتي به اين خواسته نزديک هم نشده‌اند. البته اين موضوع که ايراني‌ها تحت تاثير مدرنيته قصد مهاجرت به کشورهاي شاخص غربي را دارند به حکومت کنوني باز نمي‌گردند بلکه دافعه زندگي در ايران را بايد در 200 سال اخير مورد مطالعه قرار داد که چرا هيچ‌ حکومتي نمي‌تواند در مقابل نخبگاني که مهاجرت مي‌کنند و آنهايي که مي‌مانند تعادلي ايجاد کند.»

اين استاد جامعه‌شناسي با اشاره به قانون عدم به‌کارگيري مديران دوتابعيتي در پست‌هاي مديرتي ادامه مي‌دهد: «موضوع دوتابعيتي‌ها براي مسئولان آنقدر مهم بود که مجلس در اين مورد قانوني به تصويب رساند ولي واقعيت اين است که موضوع اصلي مديران بالايي ايران نيستند. اگر نگاهي به آمار مهاجرت فرزندان مديران مياني و پاييني دسترسي داشته باشيم تعجب‌آور خواهد بود. اين خانواده‌ها چون عمدتا در مناطق شمال شهر زندگي مي‌کنند رفته رفته از قالب حاکمتي خارج مي‌شوند و تحصيل يا زندگي در خارج از کشور را حق خود مي‌دانند البته اين خودشان هستند که براي آينده خود تصميم مي‌گيرند، ولي به دليل تاثيراتي که بر جامعه ايران مي‌گذارند نياز است به‌صورت ريشه‌اي در موردش تحقيق کرد زيرا سيل مهاجرت نخبگان ايراني همه جامعه را با خود خواهد برد.»

ميري با اشاره به کم رنگ شدن شعار مبارزه با استکبار در بين مسئولان اضافه مي‌کند: «اين مورد را بايد اضافه کنيم که نگاه مبارزه با استکبار که در سال‌هاي اول انقلاب جزو شاخص‌‌ها محسوب مي‌شد حالا به نظر ديگر نقشي در سياست برخي مسئولان ندارد چون اشتياق زندگي در جوامع غربي در بين آنها رو به افزايش است. حس مهاجرت در همه طبقات جامعه وجود دارد ولي چون مديران دولتي از توان اقتصادي برخوردار هستند مي‌توانند با سرمايه‌گذاري و خريد ملک در کشورهايي مانند امريکا، کانادا و انگلستان اقامت خود و فرزندانشان را به دست بياورند ولي طبقات متوسط و پايين ايران توانايي چنين هجرتي را ندارند. جامعه کنوني ايراني به دليل اينکه سرمايه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و ... را همواره دچار نوسان مي‌بيند عميقا دل به تمدن غربي بسته است که اين موضوع مي‌تواند صدمات جبران ناپذيري را ايران بزند. بايد به اين موضوع اشاره کنيم که از حدود 200 سال پيش که مزه مدرنيته زير زبان ايرانيان شيرين شد تنها چند کشور که از آنها نام برديم براي مهاجرت انتخاب مي‌کنند که همين موضع مي‌رساند جذابيت اين کشورها با توجه به تبليعاتي که مي‌کنند بيشتر است. ما از آنها به‌عنوان تمدن برتر نام مي‌بريم. اين يک بحث سياسي نيست که بخواهيم تنها به مسئولان متصلش کنيم بلکه اين موضوع در حال رسيدن به اپيدمي است و هرکسي که توان مالي دارد به مهاجرت فکر مي‌کند.»

ميري با تاکيد بر اينکه دافعه زندگي در ايران را بايد در قالب بحث‌هاي جامعه‌شناسي بررسي کرد ادامه مي‌دهد: «همانطوري که مطرح کرديم اين يک بحث سياسي نيست و نياز است که در ميزگردها و نشست‌هاي تخصصي اين موضوع را بررسي کنيم که چرا آرايش و چينش قدرت در 150 سال گذشته نتوانسته در مقابل جذابيت زندگي در فضاي مدرنيته غرب، شهروندان و نخبگانشان را حفظ کنند. جامعه ايران همواره نمي‌تواند در خصوص اين نوع مسايل ديالوگي داشته باشد و بتوانند نظرات خودشان را به صورت آزاد مطرح کنند تا از ميان اين بحث‌ها بتوانيم مهاجرت نخبگان که به‌نوعي چشم اسفنديار جامعه محسوب مي‌شود را آسيب‌شناسي کنيم. نبايد از حاکميت انتظار داشته باشيم که از خروج شهروندان به قصد مهاجرت جلوگيري کند ولي مي‌توانيم از آنها بخواهيم با تغييرات ساختاري جامعه، تعادلي بين طبقات جامعه به وجود بياورند تا شاهد ناعدالتي طبقاتي نباشيم. مسئولان کنوني کشور که از نظر اقتصادي با ديگر طبقات جامعه متفاوت هستند سعي مي‌کنند با فراهم کردن شرايط تحصيل فرزندانشان در کشورهاي غربي شبکه حاکميت خود را به‌نوعي تثبيت کنند تا در آينده فرزندانشان بتوانند با مدارک تحصيلي که از دانشگاه‌هاي معتبر گرفته‌اند در پست‌هاي مديريتي و همچنين شرکت‌هايي که تاسيس مي‌کنند از حقوق خاصي برخوردار باشند و در واقع نمي‌خواهند شهروندان طبقات ديگر را در جريان اين موضوعات قرار دهند. همين موضوع به عدالت طبقاتي ضربه زده است. همانطور که هم اکنون شاهد چنين چيزي در حاکميت ايران هستيم که عده‌اي تلاش مي‌کنند با رسانه‌اي کردن اين موضوعات جلوي آنها را بگيرند ولي موفق نخواهند بود زيرا اين آسيب سال‌ها است در جامعه ايران ريشه کرده است و نياز به کار و مطالعات ساختاري دارد.»

  تعداد بازديدها: 549
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94016
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.