حسین بن علی(ع) نمونه بارزی از اخلاق و خصوصیات پیامبر خدا حضرت محمد(ص) بود. همو که در خانه علی و زهرا رشد کرده و با پیامبر خدا بالیده است و جایگاهش بر سینه مبارک رسول خدا بود، آنچه را در این محیط نورانی آموخته بود، یکجا در حماسه کربلا به نمایش گذاشت، از آن هنگام که از مدینه منوره حرکت خود را آغاز کرد و تا آن لحظه که بدن مبارکش در خون غلطید و به دست اشقیا، سر از بدنش جدا شد، در گفتار و کردار نمایشی عظیم از اخلاقیات اسلام و قرآن و پیامبر اسلام و وصی او امیر مؤمنان و مادرش زهرا(س) را جلوه گر کرد و همگان در این قامت، قیام او را دیدند و عده ای بی نظیر و سرافرازانه او را همراهی کردند.
پایگاه خبری جماران: امام حسین(ع) فرزند امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه زهرا(س) است. مشهورترین لقب آن حضرت، سیدالشهداء است که توسط پیامبر خدا(ص) از طرف خداوند به ایشان داده شده است. پیامبر خدا درباره ایشان و برادرش امام حسن(ع) فرمود: الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجنه؛ حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.(بحارالانوار، ج 37، ص 39)
امام خمینی درباره جایگاه امام حسین(ع) به روایت مشهور پیامبر اکرم(ص) که فرمود: حسین منّی و أنا من حسین (همان، ج 43، ص 261) اشاره می کند و می فرماید: پیغمبر هم فرمود که أنا من حسین یعنی دیانت را او نگه می دارد، و این فداکاری، دیانت اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم.(صحیفه امام، ج 10، ص 120)
از این منظر است که امام خمینی با توجه به عظمت شخصیت و قیام امام حسین(ع) و آنچه در صدر اسلام برای جامعه اسلامی پیش آوردند، می فرماید: مکتبی که می رفت با کجرویهای تفالۀ جاهلیت و برنامه های حساب شدۀ احیای ملیگرایی و عروبت با شعار «لا خَبَرٌ جاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلْ» محو و نابود شود، و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند؛ که ناگهان شخصیت عظیمی که از عصارۀ وحی الهی تغذیه و در خاندان سید رُسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی، تربیت و در دامن صدیقۀ طاهره، بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود، واقعۀ بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید. سلام و صلوات خداوند بر روان پاک آن حضرت و خاندان و اصحابش که ما را از ظلمت جاهلیت به نور اسلام هدایت فرمود. (همان، ج 12، ص 441)
حسین بن علی(ع) نمونه بارزی از اخلاق و خصوصیات پیامبر خدا حضرت محمد(ص) بود. همو که در خانه علی و زهرا رشد کرده و با پیامبر خدا بالیده است و جایگاهش بر سینه مبارک رسول خدا بود، آنچه را در این محیط نورانی آموخته بود، یکجا در حماسه کربلا به نمایش گذاشت، از آن هنگام که از مدینه منوره حرکت خود را آغاز کرد و تا آن لحظه که بدن مبارکش در خون غلطید و به دست اشقیا، سر از بدنش جدا شد، در گفتار و کردار نمایشی عظیم از اخلاقیات اسلام و قرآن و پیامبر اسلام و وصی او امیر مؤمنان و مادرش زهرا(س) را جلوهگر کرد و همگان در این قامت، قیام او را دیدند و عده ای بی نظیر و سرافرازانه او را همراهی کردند. اینچنین بود که امام خمینی، حسین بن علی(ع) را عصارت نبوت و یادگار ولایت دانست و فرمود: اراده خداوند متعال بر آن بوده است که.... و حسین بن علی آن عصارۀ نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید، تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و از رهاوردهای آن پاسداری نماید. (همان، ج 14، ص 407)
اخلاص در عمل
بی شک یکی از خالصانه ترین حرکتها در صدر اسلام، حرکت سیدالشهدا برای نجات امت اسلامی از جهل و جهالت و گمراهی و خودکامگی بود. حرکتی الهی با همراهی شخصیت های با اخلاص که توانستند تا آخرین لحظات حیات حضرت را همراهی کنند و در این راه استوار ایستادندو به تعبیر امام خمینی، خطری بزرگ را از سر راه مسلمانان برداشتند.
سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان ، از مخدَّراتشان قیام کردند. چون قیام لله بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورتْ ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتی که می خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی درآورد. خطری که معاویه و یزید برای اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در می خواستند بیاورند، می خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفۀ رسول الله هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی. این مهم بود. (همان، ج 8، ص 9)
امام خمینی در ادامه می فرماید: کشته شدن سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ شکست نبود چون قیام لله بود، قیام الله شکست ندارد.(همان، ص 9 و 10)
درباره اخلاص امام حسین(ع) و قیام خالصانه آن حضرت در جای دیگری امام خمینی می فرماید: وقتی مقصد الهی شد راه هرچه مشکل باشد چون مقصد الهی است باید به نظر آسان باشد. می بینید که در بعض روایات هست که حسین بن علی ـ سلام الله علیه ـ هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد افروخته روتر می شد، رویش افروخته تر می شد برای اینکه می دید که جهاد در راه خداست و برای خداست و چون جهاد برای خداست، عزیزانی که از دست می دهد از دست نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا.(همان، ج 17، ص 414)
از خود گذشتگی
اولیای الهی، در سر تا سر زندگی خود جز به خدا و خدایی زیستن نمی اندیشند و امامان معصوم(ع) اساساً خودی نمی بینند و همه حیات خویش را در راه خدمت به اسلام و مسلمین نهاده و از هیچ کوششی در این مسیر فروگذار نیستند، گرچه به حبس و تبعید و در نهایت به شهادت منجر شود. اینان در راه دعوت مردم به توحید و یکتاپرستی همچون همه انبیای الهی، بخصوص پیامبر عظیم الشأن اسلام، از هیچ کوششی فروگذار نبودند و رنج و زحمت خویش را در راه رضای الهی قرار میدادند. آنچه از زندگی پرفراز و نشیب پیامبر خدا حضرت محمد(ص) و امیر مؤمنان(ع) و سایر ائمه می خوانیم و می دانیم، جز از خودگذشتگی و ایثار جان و مال و آبرو در راه مردم سراغ نداریم. سیره آن بزرگواران مبتنی بر کمک به پیشرفت دین خدا و خلق خداست. سفارشات آنان بر این امور به ویژه توجه به مردم، فراوان در روایات وجوددارد و در عمل خود نیز پیشتاز در رفع حوایج مردم بودند.
امام خمینی(س) در این زمینه می فرماید:
[ائمه(ع)] در طول تاریخ، زحمتهارا متحمل شده اند و چنانچه، در یک وقتی همان وضعی که برای حضرت سیدالشهدا پیش می آمد، برای هریک از اولیای خدا پیش می آمد، همین فداکاری را می کردند، منتها دوره ها مختلف بود و وضعیتها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدمسازی، اصلاً انبیا برای آدم ساختن آمده اند. انبیا آمده اند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند، و خودشان هم عملاً نشان بدهند که راه چی است، چطور باید در مقابل شیطانها ایستاد، چه شیطانهای اِنسی و چه شیطانهای غیر انسی.(همان، ج 19، ص 5-234)
در جای دیگر می فرماید: سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ تمام چیز خودشان را، همۀ جوانان خودش را، همۀ مال و مَنال، هرچه بود، هرچه داشت ـ مال و مَنال که نداشت ـ هرچه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و برای تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. (همان، ج 10، ص 314 و 313)
در جملات بالا، حضرت امام(س) به چند نکته بسیار مهم اشاره می کنند. تحمل زحمات زیاد، وحدت مقصد همه انبیاء و اولیای دین، هدف حفظ دین و احکام خدا، نشر توحید، توجه به انسان و تلاش برای آدم ساختن، نجات از حیله های شیطان و شیاطین، هدایت به صراط مستقیم انسانیت و در نهاست سرمشق بودن برای همگان و فدا کردن همه چیز در راه اهداف بلند الهی و انسانی، از خودگذشتگی برای رسیدن به مقام والای انسانی و رساندن انسان به جایگاه واقعی خود، تسلیم اوامر الهی بودن و کوتاهی نکردن برای رسیدن به هدف عالی در طول حیات خود. تلاش خستگی ناپذیر برای رسیدن به اهداف حیات بشری و نجات بخشیدن انسان از منجلاب جهل و خرافه و خودخواهی و سایر صفات غیر انسانی.
آراستگی به صفات انسانی
یکی از دلایل مهم بقای انسان و جاودانه ماندن نام و یاد او، آراسته بودن به خصلت های بلند انسانی است. آنچه بشریت همواره آن را می ستاید و از آن به نیکی یاد میکند.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
معنای زندگی در گرو زیست مؤمنانه و انسان مدارانه است. برخی در زندگی جز به سیم و زر نمی اندیشند و برای آن، همه عمر تلاش می کنند و با دفن خود، همه آنها را نیز دفن می کنند و دیگر نامی از خویش باقی نمی گذارند.
در تاریخ اسلام امامان معصوم(ع) همواره در اوج قله صفات انسانی درخشیده اند و دوست و دشمن از آنان به نیکی یاد می کردند.
حویزی در این باره آورده است که: امام حسین(ع) آراسته به مکارم اخلاق بود. وی انسانی فروتن و درکنار مسکینان بود.(تفسیر نورالثقلین، ج ج3، ص 47)
ابن ابی الحدید نیز می نویسد: آن حضرت آزاد مرد بود و تن به ذلت نمی داد.(شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 249) امام حسین(ع) مردی بخشنده، مردم دار و برخوردار از عزت نفس بود. از بیماران عیادت می کرد و برای ادای قرض مقروضان، گام برمیداشت. به مساکین و نیازمندان نیز کمک می کرد.(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 65)
جوانمردی، رسیدگی به امور یتیمان، مهمان نوازی، گذشت و جوانمردی، شجاعت، بردباری و قوت قلب نیز از دیگر صفات برجسته آن حضرت است(الفصول المهمه فی معرفت الائمه، ج 2، ص 767 – 769)
احیاکننده دین
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) جامعه اسلامی دچار انحراف گردید و در نتیجه امیرالمؤمنین علی(ع) که در غدیر خم به عنوان وصی و جانشین پیامبر معرفی شده بود، خانه نشین گردید و صدمات فراوانی به جامعه اسلامی پس از پیامبر وارد شد. انحراف در معرفی صحابی واقعی آن حضرت، وارونه کردن برخی احکام اسلامی، فضیلت تراشی برای افرادی که جایگاهی نداشتند جو سازی علیه علی علیه السلام و سایر صحابی پیامبر، تا آنجا که بعد از شهادت علی(ع) در مسجد، برخی از نماز خواندن آن حضرت سؤال می کردند. اذهان مردم چنان تحت تأثیر تبلیغات سوء حکومت قرار گرفته بود که وقتی امیرمؤمنان به شهادت میرسد از نماز خواندن آن حضرت سؤال میکنند. این حرکات، زمینه را برای به قدرت رسیدن امثال معاویه و یزید فراهم کرد و امام حسین(ع) راهی جز قیام علیه حکومت ظلم و ستم نداشت، چنانکه خود آن حضرت اعلام فرمود: و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامه براع مثل یزید؛ آنگاه که اسلام به ریاست شخصی مثل یزید بیفتد باید فاتحه آنرا خواند.( بحارالانوار، ج44، ص 326)
و چنان که فرموده است، به سیره جد پیامبر خدا(ص) و پدر علی(ع) حرکت میکند:
أسیر بسیره جدی و أبی علی ابن ابیطالب(ع)..... .( همان، ج44، ص 329)
امام حسین(ع) در این راه که تنها راه نجات اسلام و مسلمین بود، همه زندگی خویش را فدا کرد و از آن لحظه ای که از مدینه حرکت کرد و اهل بیت خودش را همراه کرد، در هر جا که مناسب بود و یا مناسبتی پیش می آمد، اهداف خویش را بیان می کرد، این گونه بود که با شهادت خویش و یاران بسیار باوفا و خالص خود، اسلام را زنده کرد و به همه جهانیان، به ویژه مسلمانان اعلام داشت که خون بر شمشیر پیروز است و حسین، آزادگی را به جهان آموخت و زیر بار ظلم و ستم نرفت.
امام خمینی(س) در این زمینه می فرماید:
سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ که همۀ عمرش را و همۀ زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگی اش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند (صحیفه امام، ج 21، ص 2)
در جای دیگری می فرماید:
حضرت سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ دیدند که معاویه و پسرش، خداوند لعنتشان کند، اینها دارند مکتب را از بین می برند؛ دارند اسلام را وارونه جلوه می دهند. اسلامی که آمده است برای اینکه انسان درست کند، نیامده است قدرت برای خودش درست کند، آمده انسان درست کند، اینها، این پدر و پسر، ـ مثل این پدر و پسر ـ اسلام را وارونه داشتند نشان می دادند. شرب خمر می کردند، امام جماعت هم بودند! مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چیز تویش بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم می شدند. امام جماعت قمارباز! امام جمعه هم بودند و منبر هم می رفتند و اهل منبر هم بودند. منبر هم می رفتند! به اسم خلافت رسول الله بر ضد رسول الله قیام کرده بودند. فریادشان «لا اله الا الله » بود، و بر ضد الوهیت قیام کرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شیطانی، لکن فریادشان فریاد خلیفۀ رسول الله ! این است که مکتب را متزلزل می کند؛ (همان، ج 8، ص 336)
و این چنین است که امام خمینی(س) در تشریح حرکت امام حسین(ع) و همراهی زن و فرزندان آن حضرت و رسیدن به اهداف مشخص می فرماید:
باید همان طوری که سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ تمام حیثیت خودش، جان خودش را و بچه هایش را، همه چیز را در صورتی که می دانست قضیه اینطور می شود، کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرفهای ایشان را می شنود همه را، می بیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد می کند، این جور نبود که آمده است ببیند که، بلکه آمده بود حکومت هم می خواست بگیرد، اصلاً برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده، خیر؛ اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه باید حکومت دستِ مثل سیدالشهدا باشد، مثل کسانی که شیعۀ سیدالشهدا هستند باشد؛ اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است. (همان، ج 21، ص 3)
حضرت امام خمینی با این بیانات و با الگوگیری از امام حسین(ع) است که قیام بزرگ خویش را آغاز کرد و با ایستادگی کامل به نتیجه رساند و از این رو در سخنرانی خود در سال 57، در دهکده نوفل لوشاتو به بررسی علل قیام سیدالشهدا(ع) پرداخته و تکلیف همگان را بیان کرده و حرکت علیه ظلم و ستم را تکلیف همه پیروان پیامبر اکرم(ص) امام حسین(ع) دانسته است.(همان، ج 5، ص 191 تا 194)
همچنین با توجه به عظمت حرکت امام حسین(ع) بود که امام خمینی بر مجالس عزا تأکید داشت و فرمود:
مجالس عزا باید باشد و اهل منبر باید این شهادت امام حسین ـ سلام الله علیه ـ را زنده نگه دارند و ملت باید با همۀ قدرت این شعائر اسلامی را، خصوصاً این را، زنده نگه دارند. با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده می شود: اَنا مِنْ حُسَیْن که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده می شوم.(همان، ج 13، ص 330)