نگاهي به جايگاه واقعه عاشورا در آثار متكلمان بزرگ شيعه
همواره بخش مهمي از ادبيات نوشتاري كلام شيعه، بهخصوص در دوران اوج خود در قرون سوم تا پنجم، به زندگاني امامان معصوم اختصاص داشته است. براي نمونه شيخ مفيد (413-338/336 ه.ق) متكلم بزرگ قرن چهارم كه اهل بغداد بود، در كتاب «الارشاد في معرفه حججالله علي العباد» به شرح زندگاني و وقايع دوران امامان معصوم و فضايل آنان و يارانشان پرداخته است.
كتاب «الارشاد» شيخ مفيد و ويژگي آن
اين كتاب اندكي پيش از مرگ مفيد در سال 411 ه.ق تاليف شده و از منابع مهم روايي شيعه است. به گواه پژوهشگران، دقت در ذكر حوادث و مستند ساختن وقايع به منابع معتبر و نيز پرهيز از گزافهگويي و تعصب مذهبي از ويژگيهاي بارز اين كتاب بوده است كه با توجه به محيط تربيت فرهنگي و اجتماعي مفيد در كلانشهر بغداد كه محل تضارب آرا و افكار گوناگون بود و ذهن متفحّص و جستوجوگر را به پرسش و تدبّر و تأمّل و تسامح واميداشت، ميتوان عقلمحوري و پژوهشمسلكي و تعهّد مفيد به مخاطب كلام خود را به نيكويي استنباط كرد؛ چه اينكه شيخ مفيد روشمندي و دوري از تعصب در نقل را بسيار محترم ميشمرد.
بر اين اساس، بخش مهمي از كتاب الارشاد به ماجراي وقايع زندگي امام سوم شيعيان امام حسين عليهالسلام اختصاص دارد كه از مرگ معاويه شروع و سپس غائله بيعت با يزيد و خروج امام حسين از مدينه به مكه و ماجراهاي مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر تا جنگ عاشورا و شهادت امام را شامل ميشود. اين بخش از كتاب در واقع نوعي مقتلالحسين است كه حتي با اين عنوان (ترجمه سيد عليرضا بهشتي) بهطور مستقل به فارسي ترجمه و چاپ شده است.
درباره مقتلنويسي
لازم به ذكر است كه كتب مقاتل يا مقتلنويسي بخش مهمي از تاريخنگاري اعراب و مسلمانان است كه به واقعه مرگ اشخاص مهم اشاره داشته و از براي مرگ عمر و عثمان گرفته تا امام علي بن ابيطالب(ع) و صحابه آن حضرت از جمله حجر بن عدي و ديگران نوشته شده است. با توجه به اينكه ماجراي شهادت حسين بن علي(ع) و مرگ حزنانگيز او و ياران و خاندانش بخش مهمي از تاريخ اسلام و بهخصوص تاريخ تشيع را دربرميگيرد، مقتل حسين عليهالسلام جايگاه خاص خود را در تاريخنگاري اسلامي يافت و حتي عنوان عمومي مقتل به مقتلالحسين اختصاص يافت، بهطوري كه مقاتل بسياري در داستان شهادت حسين بن علي(ع) نوشته شد.
مقتل ابومخنف و ديگر مقاتل
مقتلالحسين شيخ مفيد از كتاب الارشاد در واقع يكي از معتبرترين مقاتل موجود است، چه اينكه مفيد از ثقات شيعه و از منابع معتبر روايي تشيع بوده است. اما بايد دانست كه مقتل او اولين مقتل نبوده و خود مبتني بر قديميترين مقتلالحسين يعني مقتل ابومخنّف (وفات: 158/157 ه.ق) بوده است. درباره مقتل ابومخنّف گفته شده كه حدود 70 سال پس از واقعه عاشورا در حدود 130 ه.ق نگاشته شده و نزديكترين گزارش به اصل واقعه از بين مقاتلي است كه تاكنون باقي مانده است؛ زيرا پيش از كتاب وي، چندين مقاتل در سوگنامه عاشورا تاليف شده كه همگي از بين رفتهاند و برخي از آنها از اين قرار بودهاند: مقتل اصبغ بن نُباته مجاشعي از ياران امام علي كه شيخ طايفه؛ شيخ طوسي (460-385 ه.ق) به مقتل وي اشاره و از آن نقل كرده است؛ مقتل جابر بن يزيد جعفي كوفي (وفات: 128 ه.ق) از شاگردان امام محمد باقر و امام صادق كه در ثقه بودن وي ترديد و اهل اختلاط معرفي شده است؛ مقتل هشام بن محمد بن سائب كلبي (وفات: 146 ه.ق)؛ مقتل محمد بن عمر واقدي (207-130 ه.ق) و مقتل نصر بن مزاحم منقري (وفات: 212 ه.ق). همچنين بخش مربوط به امام حسين از كتاب طبقات ابنسعد (230-168 ه.ق)، گزارش قيام كربلا از اخبار الطوال ابوحنيفه دينوري (282-22 ه.ق) و گزارش كتاب الفتوح ابن اعثم كوفي (وفات: بعد از 320 ه.ق) و ... از قديميترين و معتبرترين گزارشهاي مربوط به واقعه عاشورا هستند و اين فهرست، طولاني است. با اين حال اكثر مقاتل بعدي از جمله مقتلالحسين شيخ مفيد (الارشاد) به تاسي از مقتل ابومخنّف تأليف شدهاند كه بخش اعظم اين مقتل در تاريخ طبري و الارشاد شيخ مفيد (به روايت از هشام كلبي) و به صورت مستقل از هم نقل قول شده است. حتي ميتوان گفت كه مقتلالحسين ابومخنّف در واقع نقطه عطف مقتلنويسي عاشورا در تاريخ اسلام بوده و اوج اين تاريخ به قرون چهارم و پنجم و مقاتل شيخ صدوق تا شيخ طوسي و پس از آن همچون مقاتل خوارزمي (وفات: 568 ه.ق) و لهوف سيد ابن طاووس (664-589 ه.ق) كه تكرار مقتل خوارزمي است بازميگردد كه قطعا منابع قديميتر همچون الارشاد از وثاقت بيشتري نسبت به آثار متاخرتر برخوردار بودهاند.
مقتلنويسي در عصر صفوي و كتاب «روضهالشهداء»
نقطه عطف بعدي در عصر صفويه است كه مقتلنويسي تا حدي به انحراف كشيده شده و به ذكر مصيبت و اشك و ناله تقليل مييابد كه اوج آن را در روضهالشهداي ملاحسين واعظ كاشفي (وفات: 910 ه.ق) ميتوان دنبال كرد. پژوهشگران علت عمده اين تقليل و انحراف را رسميت يافتن مراسم عاشورا توسط دولت صفوي و تدوين محتوا براي ذكر مصيبت حسين عليهالسلام و يارانش عنوان كردهاند. بسياري مقاتل بعدي از جمله كشف الغمه في معرفه الائمه تاليف علي بن عيسي اربلي (وفات: 692 ه.ق) و مثيرالاحزان و منير سبل الاشجان اثر ابن نماي حلّي (وفات: 680 ه.ق) از الارشاد شيخ مفيد تاسي گرفتهاند و ضمنا برخي اختلافات بين الارشاد و مقتل ابومخنّف دالّ بر اين است كه شيخ مفيد از منابع ديگري نيز سود جسته است و چنانكه اشاره شد، از روايت هشام كلبي از ابومخنّف سود برده است. براي نمونه برخلاف ابومخنّف كه اشاره كرده سنان بن انس سر مبارك امام حسين را از تن جدا كرد، شيخ مفيد در الارشاد اين عمل شنيع را به شمر بن ذوالجوشن نسبت داده است. اين نكته را بايد خاطرنشان ساخت كه مقتلي هم به شيخ صدوق (381-306 ه.ق) استاد شيخ مفيد منسوب است كه ظاهرا از بين رفته، اما صدوق در من لايحضرالفقيه و الخصال به اين كتاب اشاره كرده است. با اين حال، روشن است كه شيخ مفيد در مقاتل خود اشارهاي به اين كتاب نداشته است. اما در بخشي از گزارش الارشاد چنين آمده كه در شب عاشورا كه جنگ قطعي شده بود و وعده شهادت امام حسين(ع) و يارانش در حال تحقّق بود، امام فرمودند: «يا دهرُ اُفّ لك مِن خليلِ، كم لك بِالاِشراقِ و الاصيلِ، مِن طالب و صاحِب قتيل و الدهرُ لا يقنعُ بِالبديلِ، و كلُّ حي سالِك سبيل، ما اقرب الوعدُ اِلي الرحيلِ، و اِنما الامرُ اِلي الجليلِ». «واي بر تو و تفو بر تو اي روزگار! در هر بامداد و شبانگاهي بسياري از ياران و دوستان را نابود ميسازي و به عوض هم اكتفا نميكني! آري سررشته همه در دست خداست و هر ذيحياتي به راهي خواهد رفت كه من ميروم».
واقعه عاشورا به روايت شيخ مفيد
طبق گزارش شيخ مفيد، پايان تراژدي عاشورا بدينترتيب است كه امام حسين(ع) پس از شهادت ياران و فرزندانش به جنگ پرداخت و برادرزادهاش عبدالله بن حسن، پس از آنكه امام حسين توسط لشكر دشمن احاطه شده بود، به سمت عمو رفت ولي توسط ابجر بن كعب زخمي شد و روي سينه حسين(ع) به شهادت رسيد. امام حسين به پيكار ادامه داد اما رمق از او گرفته شده بود و خواهرش زينب(س) لشكر عمربن سعد را عتاب كرد كه شاهد مرگ پسر زهرا(س) هستند و هيچ او را ياري نميكنند؛ اما لشكر روي برگرداند و شمر آنان را تهييج كرد كه به سوي حسين(ع) يورش برند و كار او را يكسره سازند. لشكر يزيديان هر يك به سلاحي بر حسين(ع) يورش آوردند و سنان بن انس با نيزه كار امام را تمام كرد و او بر زمين افتاد و شمر به خولي بن يزيد اصبحي دستور داد سر مبارك را از تنش جدا كند اما خولي ترسيد و خود شمر اين رذيله را مرتكب شد و لشكر به غارت لباسهاي امام حسين پرداختند و به خيمهگاه امام يورش بردند و درنهايت، با اسبها از روي تن حسين عليهالسلام و يارانش تاختند و عمربن سعد دستور داد سر مبارك را توسط حميد بن مسلم و خولي اصبحي به سمت ابن زياد گسيل دارند.
اهميت زيارت عاشورا در اصول اعتقادي شيعه
اما روايت غمانگيز عاشورا بعدا در مستنداتي كه شيخ طايفه ابوجعفر طوسي فراهم آورد، در زيارت موسوم به زيارت عاشورا خود را بازسازي كرد؛ به عبارتي، زيارت عاشورا به مثابه تسكيني براي زيارتكنندگان قبور كشتگان عاشورا و لعن و برائت از قاتلان آنان، در بين اعوان شيعه رواج يافت. به گفته پژوهشگران، شيخ طوسي در كتاب مصباح المتهجّد از سه طريق متن زيارت عاشورا را مستند ساخته است كه با بررسي وثاقت راويان، سند اين زيارت اعتبارسنجي ميشود. البته برخي پژوهشها معتقدند كه لعن آخر زيارت بعدا به كتاب طوسي اضافه شده است، اما برخي ديگر اصل لعن و برائت از دشمنان اهل بيت را امري مسلّم و صادق دانستهاند و فرضا چنين افزودهاي را دليلي بر عدم سنديت و مقبوليت اين زيارت ندانستهاند. در هر حال قدر مسلّم، زيارت عاشورا يكي از متون اعتقادي شيعيان است كه اصل دوستداري اهل بيت و خاندان پيامبر و ياران آنان و دشمني و برائت از دشمنانشان كه در متن زيارت متجلّي است، از اصول اعتقادي شيعيان است كه اولي از هر سنديتي براي اين متن مقدّس است؛ اگرچه در المصباح شيخ طايفه سند اين زيارت نقل شده است.
سند زيارت عاشورا به روايت شيخ طوسي
اما شيخ طوسي چگونه زيارت عاشورا را مستند ساخته است؟ طوسي سه مرتبه از سند روايت زيارت عاشورا پرده برداشته است كه نهايتا به امام صادق و امام محمدباقر عليهمالسلام ختم ميشود. طوسي ميگويد: براي كساني كه بخواهند حسينبن علي(ع) را از دور يا نزديك زيارت كنند، محمد بن اسماعيل بن بزيع از صالح بن عقبه و او از طريق پدرش از امام باقر عليهالسلام نقل كرده كه زيارت حسين در روز عاشورا موجب هزاران ثواب پس از مرگ است و نيز ثواب هزار حج و هزار عمره براي او لحاظ خواهد شد. همچنين در روايتي ديگر، از قول صالح بن عقبه و سيف بن عميره نقل شده كه علقمه بن محمد حضرمي از امام باقر درباره زيارت امام حسين در روز عاشورا از دوردست پرسيد و حضرت باقر عليهالسلام متن زيارت عاشورا را به او ياد داد كه با سلام بر اباعبدالله آغاز و با حمد منقول در سجده آخر زيارت به اتمام ميرسد. سپس طوسي در روايت سوم از قول محمد بن خالد طيالسي نقل حديث ميكند كه وي باواسطه از امام صادق درباره خواندن زيارت عاشورا در روز عاشورا و زيارت قبر حسين از دوردست نقل كرده است. پژوهشگران درباره قوت يا ضعف راويان تفحص كردهاند تا وثاقت اين زيارت را ثابت كنند و با وجود اينكه ثقه بودن طيالسي همچون چند راوي قبلي نيست و از آنها كمتر بوده، اما نهايتا سند اين زيارت را قوي اعلام كردهاند، بهخصوص كه شيخالطايفه بر آن صحّه گذاشته است. در هر حال، كتاب المصباح المتهجّد شيخ طوسي از مهمترين منابعي است كه درباره سنديت زيارت عاشورا حكم كرده و آن را به مرام تشيع عرضه كرده است. اين زيارت، چنانكه گفته شد، اكنون جزو مرامنامه اصلي تشيع است و خواندن آن در مناسك مربوط به ماه محرّم يا مناسبتهاي مرتبط ديگر توصيه شده و مرسوم است.
منابع:
1- آصفي، محمدمهدي، «دفاع از زيارت عاشورا»، فصلنامه علوم حديث، شماره 53.
2- «بررسي اسناد زيارت عاشورا»، پايگاه شفقنا، 18 مهر 1395.
3- جعفريان، رسول، «درباره منابع تاريخ عاشورا»، 1380.
4- شيخ طوسي، مصباح المتهجّد، 1411 ه.ق/1991م.
5- شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه محمد باقر بن حسين ساعدي خراساني، 1413 ه.ق.
6- صافي، حامد، «بررسي روايت شيخ مفيد و ابيمخنّف از شهادت امام حسين(ع)»، گزارش ايكنا (خوزستان) در 22 مرداد 1400.
7- طباطبايي، سيد محمدكاظم، موسوي، سيدحميد، «اعتبارسنجي كتب مقاتل امام حسين»، مجله آيت بوستان (پژوهشنامه معارف حسيني)، بهار 1395، سال اول، شماره 1
8- «مقتلالحسين، كتاب مفقودشده شيخ صدوق»، پايگاه تخصصي امام حسين عليهالسلام
9- يوسفي غروي، محمدهادي، سخنراني در دومين جلسه از سلسله نشستهاي علمي عاشورايي (1392؛ گزارش ايرنا در 20 آبان 1392).
كتاب «الارشاد» اندكي پيش از مرگ مفيد در سال 411 ه.ق تاليف شده و از منابع مهم روايي شيعه است. به گواه پژوهشگران، دقت در ذكر حوادث و مستند ساختن وقايع به منابع معتبر و نيز پرهيز از گزافهگويي و تعصب مذهبي از ويژگيهاي بارز اين كتاب بوده است كه با توجه به محيط تربيت فرهنگي و اجتماعي مفيد در كلانشهر بغداد كه محل تضارب آرا و افكار گوناگون بود و ذهن متفحّص و جستوجوگر را به پرسش و تدبّر و تامّل و تسامح واميداشت، ميتوان عقلمحوري و پژوهشمسلكي و تعهّد مفيد به مخاطب كلام خود را به نيكويي استنباط كرد؛ چه اينكه شيخ مفيد روشمندي و دوري از تعصب در نقل را بسيار محترم ميشمرد.
كتب مقاتل يا مقتلنويسي بخش مهمي از تاريخنگاري اعراب و مسلمانان است كه به واقعه مرگ اشخاص مهم اشاره داشته و از براي مرگ عمر و عثمان گرفته تا امام علي بن ابيطالب(ع) و صحابه آن حضرت از جمله حجر بن عدي و ديگران نوشته شده است. با توجه به اينكه ماجراي شهادت حسين بن علي(ع) و مرگ حزنانگيز او و ياران و خاندانش بخش مهمي از تاريخ اسلام و بهخصوص تاريخ تشيع را دربرميگيرد، مقتل حسين عليهالسلام جايگاه خاص خود را در تاريخنگاري اسلامي يافت و حتي عنوان عمومي مقتل به مقتلالحسين اختصاص يافت، بهطوري كه مقاتل بسياري در داستان شهادت حسين بن علي(ع) نوشته شد.
حتي ميتوان گفت كه مقتلالحسين ابومخنّف در واقع نقطه عطف مقتلنويسي عاشورا در تاريخ اسلام بوده و اوج اين تاريخ به قرون چهارم و پنجم و مقاتل شيخ صدوق تا شيخ طوسي و پس از آن همچون مقاتل خوارزمي (وفات: 568 ه.ق) و لهوف سيد ابن طاووس (664-589 ه.ق) كه تكرار مقتل خوارزمي است بازميگردد كه قطعا منابع قديميتر همچون الارشاد از وثاقت بيشتري نسبت به آثار متاخرتر برخوردار بودهاند.
مقتلالحسين شيخ مفيد از كتاب الارشاد در واقع يكي از معتبرترين مقاتل موجود است، چه اينكه مفيد از ثقات شيعه و از منابع معتبر روايي تشيع بوده است. اما بايد دانست كه مقتل او اولين مقتل نبوده و خود مبتني بر قديميترين مقتلالحسين يعني مقتل ابومخنّف (وفات: 158/157 ه.ق) بوده است. درباره مقتل ابومخنّف گفته شده كه حدود 70 سال پس از واقعه عاشورا در حدود 130 ه.ق نگاشته شده و نزديكترين گزارش به اصل واقعه از بين مقاتلي است كه تاكنون باقي مانده است؛ زيرا پيش از كتاب وي، چندين مقاتل در سوگنامه عاشورا تاليف شده كه همگي از بين رفتهاند.
«واي بر تو و تفو بر تو اي روزگار! در هر بامداد و شبانگاهي بسياري از ياران و دوستان را نابود ميسازي و به عوض هم اكتفا نميكني! آري سر رشته همه در دست خداست و هر ذيحياتي به راهي خواهد رفت كه من ميروم».
*اعتماد