امام خمینی درد و رنج مردم را به خوبی درک می کرد و به همین دلیل بود که توانست با همین مردم انقلاب کرده و به پیروزی برسد و نظام جمهوری اسلامی را پایه گذاری کند. اکنون به مراتب حفظ و ادامۀ حکومت نیز به دیده شدن و رضایت قلبی مردم نیاز دارد.
جماران: خشنودی و ناخشنودی، همراهی و ناهمراهی مردم با حکومتها و حاکمان، میتواند انگیزههای گوناگونی داشته باشد. وقتی بیشتر شهروندان، یا اقشار اجتماعی جامعه به این نتیجه برسند که حکومت به خواستهها و نیازهای آنها توجهی نمیکند؛ برای رأی و نظر آنها ارزشی قائل نیست؛ و اگر هم گاه و بیگاه گوشهچشمی باشد، برای سوءاستفاده و ظاهریست، و حرفی بیش نیست! این باعث میشود که مردم کمکم از حکومت و حاکمان آن دور شده و همدلی و همکاری بین آنان از بین رفته و مرزبندی بهوجود آید. بهگونهای که اندکاندک مردم بیتفاوت شده و دستگاه سیاسی حاکم را از خود ندانند و بلکه برانند، و...
پس ریشۀ بیشتر نارضایتیهای مردم، در نادیدهشدن است. مردم دوست دارند دیده شوند، به این معنا که واقعاً در حکومت و حاکمیت سهیم باشند، نه تنها در شعار و هنگام نیاز حکومت و حاکمان به مردم، بلکه همیشه و در همه حال!
امام خمینی این خواسته و درد و رنج مردم را به خوبی درک میکرد و به همین دلیل بود که توانست با همین مردم انقلاب کرده و به پیروزی برسد و نظام جمهوری اسلامی را پایهگذاری کند. اکنون بهمراتب حفظ و ادامۀ حکومت نیز به دیده شدن و رضایت قلبی مردم نیاز دارد.
امام خمینی بر این باور بود که تشکیل حکومت، تداوم و حفظ آن تنها با رضایت مردم شدنی است (صحیفه امام، ج 5، ص 424) و این افکار عمومی است که تعیین میکند چه نوع نظام و چه کسانی حکمرانی و ریاست کنند، (همان) نه قدرتهای خارجی و استکباری، و یا قدرتهای زر و زور و تزویر داخلی.
ایشان فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را در بیارزش و سبک شدن نظر مردم نسبت به حکومت میدانست و به مسئولان نظام هشدار میداد که کاری نکنید که نظام از چشم و اعتماد مردم بیفتد که دودش به چشم همه میرود. (همان، ج 7، ص 160؛ ج 8، ص 458 و 459)
از دیدگاه امام، جلب نظر مردم مهم است و دستگاه سیاسی باید بهگونهای عمل کند که نظر مردم جلب شود و در این راه نباید مسامحه کنند. (صحیفه امام، ج15، ص: 272) ایشان به حاکمان حکومت دینی، حتی به عالمان دینی هشدار میدهد که در پندار و گفتار و رفتار خویش جلب نظر و رضایت مردم را در نظر داشته باشید چرا که:
«اگر عالِمْ جبّار و متکبّر شد، خاصیت علمش باطل میشود، و این بزرگترین خیانت است به علم و معارف که مردم را از حق و حقیقت منصرف میکند. و چون عالم، به وظیفه علم- که اخلاق حسنه است- رفتار نکرد، دین و علم از نظر مردم میافتد، و عقیده مردم سست میشود، و دلها از علماء حق هم منصرف میشود، و این یکی از بزرگترین ضربتهائی است که به پیکر دیانت و حقیقت از دست علماء وظیفه نشناس میخورد که کمتر چیزی میتواند این طور مؤثر باشد.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 349 و 350)
امام خمینی بر این باور بود که یک حکومت الهی باید نظر مردم را لحاظ کرده و مطابق آن پیش رفته و عمل نماید؛ نه این که بگوید موافق حکم خدا بودن کفایت میکند و ارجحیت دارد! در حالیکه رضایت خدا، در رضایت مردم است؛ همانگونه امام خمینی تأکید میکرد:
«ما میخواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رأی مردم، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست.» (صحیفه امام، ج4، ص: 461)
برای همین پیش از پیروزی انقلاب بارها به مردم اعلام میکرد:
«من در اولْ فرصتی که پیدا کنم به خواست خدا میروم ایران و اولْ قدمی که برمیدارم تأسیس میکنم یک دولت اسلامی مبتنی بر احکام اسلام، مبتنی بر رأی مردم. پیشنهاد میکنیم به مردم و رأی از آنها میگیریم و یک حکومت اسلامی تأسیس میکنیم.» (صحیفه امام، ج5، ص: 548)
و پس از پیروزی انقلاب نیز در برابر برخی جاهلان که رأی و نظر مردم را به دلایل گوناگون هیچ حساب کرده و یا تزیینی میدانستند، فرمود:
«بهانهها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رأی مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.» (صحیفه امام، ج8، ص: 173)
حضرت امام استقرار نظام جمهوری اسلامی، تصویب قانون اساسی، تشکیل نهادهای انقلابی و سازمانها و ادارات حکومتی را منافی رأی و نظر مردم نمیدانست؛ بلکه پشتیبانی و رضایت مردم از آنها را ضامن مشروعیت و ادامۀ کار آنان میدانست. (صحیفه امام، ج 9، ص 522؛ ج 11، ص 308) در غیر اینصورت حتی ادامۀ حکومت را هم دیکتاتوری و جائرانه میدانست. (همان، ج 11، ص 310) و در برابر معاندان و مخالفان نظام نوپای جمهوری اسلامی احتجاج میکرد:
«همه این چیزهایی که پیدا شده است، از آرا همین مردم است. خوب، شما هی میگویید مردم را ما قبول داریم، مردم را قبول داریم. خوب، بسیار خوب، کی هست که این مردم را قبول ندارد! این مردم تعیین کردند. خوب، قبول دارید، اگر میگویید میزان رأی مردم است!؟» (صحیفه امام، ج14، ص: 454)
سرانجام آنکه حضرت امام یکی از بزرگترین خطرها را برای نظام و نهادهای انقلابی، دوری و عدم رضایت مردم از آنها دانسته و هشدار میدهد که اگر رضایت مردم از بین برود، همۀ شما از بین خواهید رفت و وجودتتان بستگی به رضایت و حمایت مردم است:
«اگر دولت هم بخواهد... مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را میکرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق. شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت باید دنبال همین معنا باشد، ارتش باید همین معنا را داشته باشد، پاسدارها باید همین طور باشند. اگر خدای نخواسته، بعضی از پاسدارها جوانی بکنند و یک کاری که بر خلاف موازین است انجام بدهند، اگر این تکرار بشود خدای نخواسته، چشم مردم از آنها، رأی مردم از آنها برمیگردد و مورد سئوال واقع میشوند و این مصیبت است. شما گمان نکنید که قدرت نظامی شما را نگه داشته است، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانی ملتها، ملت. این را باید، این پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خدای نخواسته، یک وقتی از دست ما برود، همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر میشود.» (صحیفه امام، ج17، ص 251 و 252)
بنابرین، از دیدگاه امام خمینی رضایت مردم از حکومت شرط اساسی حفظ و تداوم حکومتهاست. این رضایت هم، زمانی بهوجود آمده و ماندگار میشود که حکومت به خواستههای اکثریت توجه کرده و عامل به آن باشند.