یک ده آباد، بِه از صد شهر خراب خدا رحمت کند رفتگان شما و درگذشتگان این ملت بزرگ را
پیشینیان ما با ضربالمثلهای حکیمانه خود، معانی بلند و گسترده را که هر کدام دفتر و کتابی برای شرح و توضیح میخواهد، در جملاتی کوتاه برای ما به یادگار گذاشتند. از این ضربالمثلهای عالمانه مَثَل:
«یک ده آباد بِه از صد شهر خراب» است.
این مَثَل وقتي به کار میرود که کسي کاری را به سرانجام و به پایان نرسانده آن را ناقص رها کرده و یا بلاتکلیف میگذارد و کار ديگري را شروع ميکند. در حقیقت این مَثَل میخواهد بفرماید يک کار را درست و حسابي و کامل انجــام دادن، بهتر از پذيرفتن مسئوليت چندين کار جور واجورِ نصف و نیمه و ناقص است.
این مثل همان طور که در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی کاربرد دارد در حیات سیاسی یک حکومت و ملت نیز کاربرد دارد.
اجازه دهید از اینجا آغاز کنم که:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی، دشمنان شرقی و غربی و وابستگان به آنها با اقدامات براندازانه، ترور شخصیتهای ارجمند و بزرگان را در دستور کار خود قرار دادند و انسانهای مؤمن، صالح و عالمی را از ما ربودند. شهادت اساتید و آیات مطهری، مفتح، بهشتی و یاران او، شهدای محراب، شهدای دولت، مجلس، قوه قضاییه، شهدای ارتشی، سپاهی در زمان جنگ تحمیلی و هزاران شهید والامقام از این جملهاند. ما با هر شهادتی و شهیدی شعار میدادیم:
«دشمن در چه فکریه، ایران پر از بهشتی و مطهری و مفتح و صیاد و بابائی و همت و باکری و سلیمانی و... است.»
در باره شعار فوق دو موضوع قابل طرح است:
۱- این شعار مجازی بوده و گذشت ایام نشان داد که چیزی جز تقویت روحیه خودی و جنگ روانی علیه دشمن نبوده و واقعیت این است که ایران پر از اینها نیست و با رفتن هر کدام از این بزرگان، صدمهای جبران ناپذیر به ما وارد شد و یا جبران آن بسیار کار دشواری است.
۲- شعار حقیقت داشته و ایران پر از این گونه بزرگان است.
- در صورت اول جا دارد از مسئولین، مدیران، سیاستگذاران و برنامهریزان حکومت پرسیده شود برای جبران این صدمه چه کاری صورت دادند، چقدر نیرو و چند نفر مثل این شهدا تربیت کردهاند؟ چه برنامه ریزی برای تربیت اینگونه افراد در دست داشتهاند و نتیجه به کجا رسیده است؟
- در صورت دوم جا دارد پرسیده شود که اگر چنین است، پس چرا اوضاع و احوال مردم و کشور خوب نمیشود؟ یا اگر بنا بر نظر برخی افراد خوب است، خوبتر نمیشود، و اگر خوبتر است عالی نمیشود و یا اگر عالیست، عالیتر نمیشود.
اگر شعار حقیقی بوده، به چه علت و ضرورت و اجباری، برخی افراد از ۲ تا ۱۸ پست و مقام را اشغال کردهاند و کدامش را آباد کردهاند؟ مگر نه این که: «یک ده آباد بِه از صد شهر خراب است» خب ما که از این افراد والا و فرهیخته زیاد داریم و کشور پر از این "بهشتیها" است، پس چرا به هر کدام یک کار و یک ده و یک شهر و یک مسئولیت نمیدهید تا آبادش کنند و مردم و کشور و بلکه جهان را به فیض برسانند.[۱]
[۱]. در یکی از نماز جمعههای خوانده شده توسط آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان مدعی بود که: ما اکنون از جهت قوت مدیریت به جایی رسیدهایم که میتوانیم مدیریتمان را به کشورهای دیگر صادر کنیم.
|