اضمحلال روستا و روستایی در ایران! سید حسن تقیزاده غلام حلقه به گوش انگلیس و استادِ اعظم فراماسونری و...، از سال 1309 تا 1312ش(یا 1313) وزیر مالیه(اقتصاد و دارایی) بود. تعدادی از نویسندگان به اقدامات ضد ملی او پرداخته و درباره صدمات و لطمات او و حکومت رضاخان به بخش کشاورزی مینویسند:
«... در طول دوران وزارت او هر سال به طور متوسط بیش از 42% از بودجه عمومى دولت به وزارت جنگ اختصاص مىیافت و کاهش درآمد نفت نیز تأثیرى در کاهش اعتبار آن وزارتخانه (به جز سال 1311، به میزان 10%) نداشت. بودجه فلاحت (وزارت کشاورزى) طى این مدت به طور متوسط سالانه 35 / 0% بود و حال آن که ایران در آن زمان و تا چند دهه پس از آن، کشورى کشاورزى بود و اکثریت جمعیت کشور در روستاها زندگى مىکردند و تخصیص اعتبار بیشتر به این بخش، به طور طبیعى به تولید بیشتر، پیشگیرى از مهاجرت و رفاه عمومى مىانجامید. با یک مقایسه سریع مىتوان گفت که طى دوران تصدى تقىزاده بر وزارت مالیه بودجه وزارت جنگ 120 برابر بودجه وزارت کشاورزى بود. البته بودجه سایر وزارتخانهها وضع مشابهى داشت.»[1]
در حالی که کشور ما دارای آب و هوای چهار فصل و زمینها و زمینهها و استعداد کشاورزی بسیار بالا و با تاریخی شش هزار ساله در کشاورزی، باغداری و دامپروری است[2] و پرداختن به روستاها به مثابه ایجاد اشتغال فراگیر حتی در زمینه صنعت و تکنولوژی است و این شرایط مهمترین دغدغه اولیه هر مملکتی که تأمین غذا، اشتغال، تولید، رفاه و... است، بر طرف میکند و باعث قدرتیابی در زمینه استقلال و خودکفائی مالی، سیاسی و استراتژیک است؛ متأسفانه مانند بخشهای دیگر از حیات اجتماعی و منافع ملی مغفول مانده است و دولتها با سوء مدیریت و یا خیانتهای داخلی و خارجی، روز بروز بر این نعمت کفر ورزیده و ملت ایران را محتاج این و آن نمودهاند.
نگاهی به آمارهای رسمی از منابع داخلی نشان میدهد که تعداد روستاها و روستائیان در 20 سال اخیر به شدت کاهش یافته و خالی از سکنه شده است. دلایل این نابسامانی روشن و واضح است. دلایل اصلی این کاهش را میتوان در توزیع غیر عادلانه امکانات و ثروت در کشور، کمبود شغل در روستاها، مشکل خشکسالی و کاهش منابع آبی، سوق ندادن صنعتی مانند خودرو سازی سواری به سمت و سوی ماشینآلات کشاورزی و مشقتبار بودن کشاورزی، دامداری، باغداری و مرغ و طیورداری با وجود رشد امکانات و تجهیزات در حتی جهان سوم، مشکلات فرهنگی و… دانست.
به اخبار زیر توجه فرمائید:
«_ خرداد ۹۵: ۳۴ هزار روستا و آبادی کشور در ۵۰ سال اخیر خالی از سکنه شده است (معاون امور سرمایهگذاری، فرهنگی و اجتماعی معاونت توسعه روستایی)
_ خرداد ۹۵: ۳۴ هزار روستا در کشور از سکنه خالی شدهاند/ ضرورت بازنگری در نظام برنامهریزی کشور برای توسعه روستایی
_ آبان ۹۶: ۳۰ هزار روستای کشور فاقد سکنهاند. (معاون عمران روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی کشور)
_ _ مرداد ۹۷: از سال ۱۳۳۵ تاکنون ۳۳ هزار سکونتگاه روستایی خالی از سکنه شده است (مدیرکل دفتر برنامهریزی و مدیریت توسعه روستایی سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور)
معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور در دولت یازدهم و ابتدای دولت دوازدهم، مردادماه ۹۷ همچنان به ادعای خود پافشاری میکند، معتقد است نزدیک به ۳۳ هزار روستا و آبادی خالی از سکنه شده و دلیل آن را سالم نبودن و مرکزگرا بودن نظام برنامه ریزی کشور میداند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران در زمینه سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۷۴ درصد جمعیت کشور در نقاط شهری و ۲۶ درصد در نقاط روستایی ساکن هستند.» [3]
اگر در هر سال فقط دو درصد به این آمار کاهشی اضافه گردد، ظرف 15 سال آینده چیزی به نام روستا نخواهیم داشت بلکه باید مثلاً اسم آن را "شهروستا" بگذاریم یعنی چیزی بیهویت، بیاصالت، مشحون از تضادها و فسادها، مانند "خصولتی."
«اطلاعات منتشر شده توسط مرکز آمار نشان میدهد نرخ تورم نقطهای در روستاها بیشتر از مناطق شهری بوده است. به عنوان مثال در حالی که نرخ تورم نقطه ای تیرماه ۱۴۰۰ نسبت به ماه مشابه سال قبل در کل کشور با کاهش نسبت به ماه قبل به رقم 6/ 43 درصد رسیده است، این نرخ تورمی در روستاها 7/ 47 درصد به ثبت رسیده است که نسبت به رقم 9/ 42 درصدی شهرهای کشور، بیشتر است. یعنی خانوارهای روستایی به طور میانگین 7/ 47 درصد بیشتر از تیر ۱۳۹۹ برای خرید یک مجموعه کالاها و خدمات هزینه کردهاند ولی شهرنشینها در اولین ماه تابستان امسال تنها 9/ 42 درصد بیشتر از تیرماه سال گذشته، هزینه کردهاند.[4]
به گزارش ایسنا، اطلاعات مرکز آمار ایران درباره سرشماری سال ۱۳۹۵ نشان میدهد جمعیت کل کشور معادل ۷۹ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۲۷۰ نفر بوده است که از این میزان ۵۹ میلیون و ۱۴۶ هزار و ۸۴۷ نفر ساکن شهرها و ۲۰ میلیون و ۷۳۰ هزار و ۶۲۵ نفر ساکن در نقاط روستایی بودهاند. این اطلاعات نشاندهنده این است که از کل جمعیت ایران ۲۵.۹ درصد روستانشین هستند که در ۶۲ هزار و ۲۸۴ آبادی توزیع شدهاند.[5] در ادامه همین آمار میخوانیم که: «از بین آبادیهای دارای سکنه ۱۹ هزار و ۹۶۴ آبادی (۳۲.۱ درصد) کمتر از ۵۰ نفر» جمعیت دارند و «از نظر تعداد خانوار از بین آبادیهای دارای سکنه در ۲۲ هزار و ۸۱۹ آبادی ۳۶.۶ درصد کمتر از ۲۰ خانوار» زندگی میکنند.»[5] یعنی در واقع بیش از ۱۹ هزار روستا هم روستاچه هستند.
این آمارها مربوط به سال 1395 است و چون آمارگیری جدیدی انجام نشده است، قطعاً در حال حاضر ارقام فاجعهآمیزتر از این میباشد چنان که اگر سری به حومه تهران، البرز، دماوند، ورامین، شهریار، شهر ری و.... بزنیم این فاجعه را به چشم خواهیم دید.
غرض از بیان این مختصر این بود که عرض کنم:
آنهایی که بر طبل امید و امیدواری واهی و سراب گونه به آینده کشور؛ با همین نحو حاکمیت و مدیریت؛ میکوبند، آیا نمیدانند امیدواری و نا امیدی، معلولِ معلولیت و سلامت است. معلولیت و سلامت در: عقلانیت، تدبر، مدیریت، تخصص، تعهد، پاکدامنی، شایستهسالاری، آموزش، عدالت، صداقت و مجاهدت؟؟!! و بیهوده کسانی را که به دلیل مشاهده شاخصها و واقعیات ملموس و محسوس جامعه – که همگی، تکرار میکنم همگی، دستخوش اضمحلال و نابودی است- فریاد «وای اسلاما، وای ایرانا و یا للمسلمین» برداشتهاند را با چوب و چماق وابستگی و بازگویی القائات دشمنان خارجی، میرانند و منزوی میکنند. اگر بناست همه چیز ما و همه دستآوردهای شگرف و جانبخش نظام انقلاب اسلامی با این نحو حکمرانی و مدیریت در حکومت جمهوری اسلامی به دست فنا و نیستی و یا ضعف و سستی حرکت کند، چه فرقی بین سید حسن تقیزاده خائنِ، انگلیسیِ، فراماسونر و بین روحانیت معظّم و معزّز و آقایان منحصر در حزباللهی!! بودن است؟ خیانت به سرمایههای اجتماع و ملت چه در اثر نوکری و وابستگی به غرب و شرق باشد و چه در اثر فقدان موارد فوقالذکر، نتیجهاش یکی است و آن ویرانی ایران و ایرانی و هدم اسلام و مسلمانیی است که امام خمینی(ره) از نوع ناب محمدی(ص) آن با تأسی به ثقلین به ما یاد داد و تعلیم نمود.
ما باید امیدوار باشیم و باید نا امید باشیم، بستگی دارد واقعیات و حقایق پیشرو چه معلولیت و سلامتی را نشان میدهد. اگر هر دو باشیم واقعگرا و عملگرا خواهیم شد و گر نه مثل تمام این سالها در سراب و توهم امیدواری کاذب و رویاگونه خواهیم گذراند و مجبور خواهیم شد برای چهارمین بار در طول ریاست دولتها باز "جشن خودکفایی گندم" راه بیاندازیم!!، خودروی سواری فرانسوی، کرهای و چینی را به جای "خودروی ملی" به مردم جا بزنیم و بعد از چند سالی آن را از تولید خارج کنیم! پلیس و امنیه و دادگستریها را افزایش دهیم تا معضل ایمنی و امنیت روستائیان مهاجرت کرده به شهرها را حل کنیم! کمیته امدادهای جدید و گسترده راه بیاندازیم! به روسیه فعلی و شوروی سابق و به کشور مائو سابق و جمهوری چین امروز التماس کنیم تا با ما کنار بیایند و در کنار ما باشند! و...
خب حقیقت تلخ است و انسان فراری از تلخیهاست، باید با روبرو شدن با واقعیات امیدهایمان را افزایش داده و برای نا امیدیهایمان هر چند سخت و صعب، راه چاره بیابیم و یا راه بسازیم.
این نوشته به هر کس برخورد عذرخواهی میکنم ولی هر ناراحت شدهای بداند تنها راه چاره همان است که صریح، رُک و بدون خود سانسوری گفتم و اگر کسی خواست نقد و رد و توبیخم کند چه خوب است که صریح، رُک و بدون سانسور چنین کند، استقبال میکنم.
پاورقیها:
[1]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، سید حسن تقیزاده، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص ۱۹ مقدمه،
به نقل از دو کتاب: گذشته چراغ راه آینده است، تهران: ققنوس، 1362، ص 117 و محمدعلى(همایون) کاتوزیان، اقتصاد سیاسى ایران از مشروطیت تا سقوط رضاشاه، ج 1، ترجمه محمدرضا نفیسى. تهران: پاپیروس، 1366.
[2]. نظری به تاریخ ایران، گذشته پرافتخاری را به ما نشان میدهد. بررسی آثار گذشتگان و کارهای نیاکان ما و فکر بکر آنان جهانی را به حیرت افکنده و خودی و بیگانه را وادار به ستایش کرده است. از کاوشها و بررسیهای باستان شناسان معلوم شده که ایران و ایرانی فرهنگ و تمدن گیتی را آفریده و آن را به دست مردم ایران در گوشه و کنار جهان پراکنده ساخته است. کشاورزی، دامپروری، درختکاری، علوم ریاضی، هیئت، شیمی، پزشکی، دانشهای طبیعی، هنر، شعر و شاعری و نویسندگی همه از ایران برخاسته و آموزگاران آن ایرانی بودهاند. همانطور که سِر آرتور کیت و ارنست هرتسفلد با هم مقاله ای درباره "ایران سرزمین و مرکز ماقبل تاریخ" در کتاب صنایع ایران نوشته و ثابت کردهاند که کشاورزی و تمدن در فلات ایران شروع شده. ایران نخستین کشور جهان است که انسان اولیه در آن به کشت و زرع و پرورش دام آغاز نهاده است. نگاهداری و پرورش حیوانات اهلی در ایران خیلی زودتر از نقاط دیگر دنیا عملی شده و در روی ظرفهای سفالین قدیمی، نقش سگهای شکاری باریک اندام (تاری) دیده میشود. (کتاب تاریخ کشاورزی ایران، تقی بهرامی)
[3]. آمار «مهاجرت و تخلیه روستاها»؛ واقعیت، اشتباه سهوی، یا ...؟، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 14/ 10/ 1400.
[4]. مقاله سبقت نرخ تورم روستاییها از شهرنشینان، ایبِنا، مرجع بانک مرکزی و بانکها، 5/ 5/ 1400.
[5]. خبرگزاری ایسنا، 27 تیر 1396.
*ارسال کننده آقای میکائیل جواهری*
|