آیت الله محمد جواد علوی بروجردی- نوه آیت الله العظمی بروجردی- میفرمودند:
روزی در محضر 《علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان》 نشسته بودم. اتفاقاً مداح اهل بیت جناب آقای حاج محمد علامه مداح هم تشریف داشتند.
علامۀ طباطبایی رو کردند به آقای علامۀ مداح و فرمودند:
دلم میخواهد حالا که اینجا آمدید یک روضهای برای من بخوانید ! یک صندلی آنجا بود، آقای حاج محمد علامه بلند شدند و روی آن صندلی نشسته و شروع کردند به روضه خواندن ! یادم هست که روضۀ حضرت علی اکبر را خواندند. و شعری هم که ایشان در آن روضه خواندند شعر معروف ایرج میرزا راجع به حضرت علی اکبر بود که با این مطلع شروع میشود:
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را
جناب حاج محمد علامه این اشعار را خواندند تا که رسیدند به این بیت:
بعد از پسر، دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانۀ مرغِ پریده را
در اینجا بود که مرحوم علامۀ طباطبایی رو به آقای علامه مداح کردند و فرمودند:
اَعِد یعنی تکرار کن !
آقای مداح هم بیت مذکور را دوباره خواندند. یادم هست که علامۀ طباطبایی از مداح محترم چهار بار درخواست کردند که این بیت را بخواند.
علامۀ طباطبایی گریه میکردند و اشک بر روی محاسن شان میریخت !
روضه تمام شد اما علامۀ طباطبایی همین جور که این بیت را تکرار میکردند، اشک میریختند و از شدت تأثر با دست بر روی پایشان میزدند ! علامه طباطبایی در همین حال که بودند فرمودند:
ای کاش ایرج میرزا این بیت از این شعر را میداد به من و من تفسیر المیزانم را میدادم به او !!
من به علامۀ طباطبایی عرض کردم:
آقا ! حضرتعالی ایرج میرزا را میشناسید ؟اشعار ایشان را مطالعه فرمودهاید ؟ او شاعر هزل سرایی است !
علامه طباطبایی فرمودند:
بله، دیوان ایشان پیش من هست و آن را دارم، مع ذلک ای کاش ایرج میرزا این بیت از این شعر را به من میداد و من تفسیر المیزانم رابه او میدادم ! کسی که این بیت را راجع به علی اکبرِ امام حسین علیه السلام سروده است، من نمیتوانم باور کنم که آقا سید الشهدا فردای قیامت نسبت به او بی تفاوت باشد!
شعر زيبای ايرج ميرزا در باره حضرت علی اکبر این است
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان !
رأفت برند حالتِ آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازویاو گیرد از وفا را
و آن یک، ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گُل و بوستان کنند
تا برکننَدش از دل، خارِ خلیده را
جمعی دگر برای تسلایِ او دهند
شرحِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را
القصه هر کسی به طریقی ز روی مِهر
تسکین دهد، مصیبتِ بر وی رسیده را آیا که داد تسلیت، خاطرِ حسین ؟
چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را
آیا که غمگُساری و اَندُه بَری نمود
لیلایِ داغ دیدهِ محنت کشیده را
بعد از پسر، دلِ پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهِ مرغِ پریده را
*سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال صراط عشق، ۹۷/۷/۶، محسن شریف زاده.