عاشورا حرکتی در امتداد بعثت و غدیر و چالشی در تبیین انتظار این نکته قابل توجه و شایسته تنبه است که احساسات عمیق و بیشائبه مسلمانان و بالاخص ما شیعیان نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا(ع) از کجا سرچشمه میگیرد!؟ احساساتی که خود یک سرمایه عظیم معنوی است و نمیتوان برای آن قدر و قیمت قائل شد. اما نباید از نظر دور داشت که بین داشتن یک سرمایه معنوی و بهره بردن از آن، فاصله زیادی وجود دارد.
اصلاح درون، محوریترین هدف قیام حسینی
همه ساله با فرارسیدن ایام ماه محرم، نام اباعبدالله الحسین(ع) و نهضت خونین کربلا به عنوان انعکاسدهنده یکی از متعالیترین جلوههای روح بشری طنین یافته و تکاپوی محسوسی یک بار دیگر همهجا به چشم میآید. حقیقتاً چه سری در این نام و قیام هست که هر سال با نزدیک شدن محرم، بدون آنکه احتیاج به یادآوری و تذکر باشد، جوشش و جنبش تازهای در مردم پیدا شده، منابر و مساجد سیاه پوش میشوند! بیرقهای عزا بر سردر خانهها نصب و بدون هیچ اجبار و اکراهی، پولها صرف شده و مجالس و محافل بسیاری برپا میشود. مردم اعم از وضیع و شریف، عالم و عامی، با کمال صفا و صمیمیت در عزای حسینی(ع) شرکت و بر مصایب اهل بیت پیامبر و یاران و همراهانش رقت کرده و دلهاشان از شوق و محبت پیامبر و آلپیامبر به تپش میآید!؟ حقیقتاً این نکته قابل توجه و شایسته تنبه است که احساسات عمیق و بیشائبه مسلمانان و بالاخص ما شیعیان نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا(ع) از کجا سرچشمه میگیرد!؟ احساساتی که خود یک سرمایه عظیم معنوی است و نمیتوان برای آن قدر و قیمت قائل شد. اما نباید از نظر دور داشت که بین داشتن یک سرمایه معنوی و بهره بردن از آن، فاصله زیادی وجود دارد. چه بسا سرمایههایی که به هدر میروند یا مدفون مانده و نفعی به دارندگانشان نمیرسانند. برای هدر ندادن این سرمایه عظیم، باید جوهره و روح حماسه حسینی(ع) را شناخته و در خودمان زنده نگه داریم. شناخت این روح منجر به برگزیدن مسیرزندگی، طرز فکر و رفتاری خواهد شد که عاشورا تکرا نشود و راههای دستیابی به سعادت بشر در دسترس باشد. ایام محرم فرصتی است برای یادآوری فداکاریهای سیدالشهدا(ع) و یاران و همراهانش، فرصتی برای تشریح سیره امام(ع)، همچنین روش جباران و ستمکاران، تا مردمانی بیدار باشیم و نسبت به آن چیزی که منجر به واقعه عاشورا شد احساس مسئولیت کنیم. زیرا عاشورا اختصاص به یک زمان و موقعیتی خاص ندارد و هر زمانی ممکن است در اندازههای کوچکتر بهوقوع بپیوندد. باید تکلیف عاشورایی خود را بشناسیم تا ارزشهای آن را درونمان رشد داده و در رفتارمان متبلور کنیم. نهضت عاشورا حرکتی اصلاحی بود که با شناخت روح وجوهره آن ارزشهای والا و متعالی در بطن باور افراد و اجتماع جریان خواهد یافت.
اصلاح در ادبیات دینی، به معنای عرضه آموزههای سره و ناب ملهم از کتاب و سنت و جریاندهی آن در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی است. اهتمام امامت شیعه نیز در رویکرد اصلاحی، هدایت و اصلاح فراگیر جامعه در راستای تعالیم مکتب اسلام است. سرشت آدمی دارای ویژگی خاصی است که اگر به حال خود واگذاشته شود،موجب تغالب بعد حیوانی وی می شود و با خوی حیوانی در حق دیگران ظلم و ستم روا میدارد. زیرا همگان از حیث نیرو و قدرت فکر مساوی آفریده نمیشوند. بنابراین در چنین شرایطی آنها که قوی ترند به حکم حب نفس، منفعت طلبی، حرص و خودپسندی به حقوق دیگران تجاوز کرده و حقوق افراد ضعیف و بیچاره را پایمال میکنند.
در چنین وضعیتی اجتماع دچار ناهنجاریهای بسیار گشته و کاری از دست دین تحریف شده نیز برای نجات بشر برنخواهد آمد. همچنین چیزی از سعادت، آسایش و بلندی روح برای کسی باقی نمانده، انواع فساد اخلاقی در میان مردم رواج مییابد. راستگویی، وفا و امانت از بین میرود. برادری و تعاون نابود میشود. بغض و دشمنی پدید میآید و اجتماع پر از مردمی میشود منحط و فرومایه که سرمایه فکری و عقلی را از دست دادهاند. اینچنین مردمی در کار معاش و در کار معاد هر دو فرو میمانند و در هر دو نشئه دچار زیان و خسارت خواهند شد. حال آنکه مقتضای لطف خداوندی آن است که هر مخلوقی به کمال مطلوب خود نائل شود و کمال مطلوب انسان آن است که در زندگی دنیا در تعامل با همنوعان و دیگر دوستی وخیر خواهی و روحیه تعاون ، بهترین زندگی را داشته باشد و در آخرت هم به عالیترین درجهای که از برای او میسر است دست یابد. اما چنین نشد و پس از رحلت پیامبر(ص) و بر اثر تغییرات وسیع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نظام عقیدتی اسلام با بدعت مواجه و سنت رسول خدا(ص) میرانده شد.
خرافهها، گرایشهای انحرافی و باورهای سخیف، لباس دین پوشیده و به جای عقیده اسلامی مطرح شدند. توحید و یکتاپرستی با همه ملزومات آن جای خود را به شرک و فردپرستی داده و ریا و دورویی رواج یافت. سادهزیستی و سلوک معمولی و به دور از تشریفات دوران پیامبر اکرم(ص) تبدیل به اشرافیت طاغوتی و تبختر و تفرعن حکومتگران شد. فهم رایج دین بر اثر دست درازی حاکمیت در آنچه که رسولالله(ص) از جانب خدا آورده بود با امور بیگانه درآمیخت. در چنین شرایطی اباعبداللهالحسین(ع) با عزم احیای سنن الهی، اصلاح جامعه و نقد قدرت حاکم، قدم در راه قیام گذارد و حرکتی کانونی در تاریخ بشر پدید آورد؛ حرکتی که به مصداق «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ظرفیت ساماندهی امواج اعتراضی علیه ظلم، ریا، دروغ، نفاق و... را در موقعیتهای جغرافیایی و زمانی مختلف داراست. فرایند حرکت اصلاحی امام حسین(ع) در دو قلمرو تربیت افراد و نقد قدرت بر اصول اندیشه ناب استوار است و شناخت روح و جوهره آن در گرو شناخت اهداف «بعثت»، «غدیر» و«انتظار» می باشد، موضوعی که جای پرداختن بسیار دارد.
*جماران
|