نامه حضرت زید شهید(علیه الصلاه و السلام) خطاب به علمای اسلام (بخش چهارم و پایانی) اي علما و دانشـمندان بد! به دنیا رو آوردهاید، در حالی که خود دنیا به شما هشدار میدهد و شما را برحذر میدارد، هرگاه دنیا با رفتار خود شـما را پند میدهد، او را متهم به فریب میکنید و هرگاه بر روي شما آغوش میگشاید، آن را میپسندید هرگاه درباره خود به شما راست میگوید، او را دروغگو میپندارید.
اي علمـاي بـد! این راهی است که شـما بر روي سـتمگران گشـودهایـد، و این امنیتی است که شما به خائنان دادهاید و این گواهی شما براي باطلگرایان است و شما با آنان فردا در آتش جاودانید.
ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ.(غافر، ۷۵)
«ایـن(عـذابهـا)، براي آن اسـت کـه شـما در زمینبه نـاحق شادمـانی و سـرمستی میکردیـد و به سـبب آن که مغرورانه به پایکوبی وخوشحالی میپرداختید.»
اگر حق را به اهل حق میسپردید و به فضیلت اهل فضل اعتراف میکردید، از یاران خـدا بودیـد و در شـمار عالمان دین در میآمدیـد که خـدا در کتاب خود آنان را به ترس و بیم از خود معرفی نموده است. در حالی که شـما نه نادانی را ارشاد کردیـد و نه گمراهی را به راه حق راهنمایی کردید و نه براي آزاد کردن بیچارگان کاري صورت دادید و نه به پیمانهاي خدا عمل کردید و نه براي آزاد کردن خویش از آتش دوزخ کوشیدید.
ای علماي بد! شرایط خود را در نظر بگیرید، در کار خود بیندیشید، آنچه که میگویم در آینده به یاد خواهید آورد.
اي علماي بـد! با سازشـکاري نزد سـتمگران امنیت یافتهایـد و با همکاري با آنها به آنچه داریـد، رسـیدید و با مدارا نزد آنان مقام پیـدا کردیـد. بنابر این دین خود را فروختید و قرآن را تعطیل کردید، عمل شـما نزد خدا حّجت برضّد شـماست. به زودي هنگامی که جان به لب رسد و قیامت برپا گردد و مصیبت فرود آید، این را خواهید فهمید.
اي علماي بد! گرفتاري شـما از همهی مردم بیشتر است و سـختترین کیفرها در کمین شماست، خدا با آنچه که در نزد شما به امانت سپرده احتجاج خواهد کرد زیرا امور دین را در اختیار شـما نهاده و مردم آنها را از شما فرا میگیرند و احکام خدا را از شـما میپرسـند و سـنن را از جانب شـما میآزمایند. پیروان شـما میگویند شـما علما و دانشـمندان، حّجتی میان ما و خدا هستید، بنابر این بنگرید بندگان خدا را در چه جایگاهی قرار میدهید. بـه خـدایی که جـان زیـدبن علی در دست اوست اگر آنچه را که میدانستیـد به مردم میگفتیـد و به حقی که میشـناختید دعوت میکردید، پایههاي کاخهاي ستمگران فرو میریخت، و ریشهی آنها کنده میشد، ولی شما آیات الهی را به بهایی اندك فروختید و در دین خود سازشکاري را در پیش گرفتید و از کتاب او جدا شدید. این چیزي است که خدا از شما دربارهی آنها پیمان گرفته تا در کارهاي نیک و پرهیزکاري همکاري کنید و در گناه و تجاوزگري از همکاري بپرهیزید ولی شـما برعکس به ظالمـان در سـتم کمـک کردیـد، سـتم آنان را در نظر آنان زیبا جلوه دادیـد، پایههاي ریاست آنان را با سازشکاري استوار ساختید. این حال و وضع شماست.
اي علماي بـد! کتاب خدا را نابود کردید و دین خدا را به کنار نهادید و قرآن همانند شتر فراري از صاحب خود، از شـما بیزار وگریزان است.
اي علماي بد! کار شـما سبب شد که خون داعیان به حق از ذرّیه پیامبر ریخته شد و سرهاي آنان برفراز نیزهها رفت و با زنجیر آهنین بسـته شدنـد و به خواري کشـیده شدنـد. در این حالت لباس رنـج و بلا به تن کردند و اندوه و غم آنها را فراگرفت و ناله برآوردند و همواره از سـختی گلایهمند بودند. این چیزي است که شما آن را براي آخرت خود ذخیره کردید و مسؤولیت آن را به دوش گرفتید. از خدا کمک میخواهیم، او میان ما و شما داوري میکند و او بهترین داور است...»
منبع عربی: بحوث فی الملل و النحل، آیتالله جعفر سبحانی، ج ۷، ص ۸۸ و ۸۹، مؤسسه النشر الاسلامیه.
منبع فارسی: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، آیتالله جعفر سبحانی، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، ج ۸، ص ۷۱ تا ۷۳.
|