تاريخ انتشار: 01 مرداد 1401 ساعت 00:29:47
بن سلمان می‌خواهد دنیای عرب را به کدام سو ببرد؟ به سمت یک ائتلاف بازدارنده در برابر ایران یا یک محور کاملا ضدایرانی؟

به همان اندازه که رهبران عرب نگران رفتار تهاجمی منطقه‌ای و تقویت نظامی ایران، از جمله برنامه هسته‌ای آن هستند، نگران یک جنگ منطقه‌ای فاجعه‌بار بالقوه هم هستند. آن‌ها دوست دارند بخشی از یک ائتلاف منطقه‌ای بازدارنده در برابر ایران باشند، اما نه بخشی از یک محور ضدایرانی که تهران را هدف قرار می‌دهد. آن‌ها دوست دارند روابط خود را بدون فرو بردن منطقه در یک جنگ فاجعه بار متعادل کرده و جاه طلبی‌های سیاسی و اقتصادی آن‌ها را از بین ببرند.

رابرت ربیل در نشنال اینترست نوشت: رئیس جمهور جو بایدن روز شنبه در دیدار با رهبران عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، عمان، امارات متحده عربی، مصر، عراق و اردن در سالن رقص هتل ساحلی جده تاکید کرد که ایالات متحده خاورمیانه را به چین یا روسیه واگذار نخواهد کرد. بایدن اعلام کرد: ما کنار نمی‌رویم و خلا قدرتی ایجاد نخواهیم کرد که چین، روسیه یا ایران آن را پر کنند. به گفته کاخ سفید و رسانه‌های آمریکایی، این بیانیه پس از تشدید رقابت قدرت‌های بزرگ بر سر منطقه و در بحبوحه بحران اوکراین، به منظور تسکین نگرانی‌های اعراب در مورد تعهد آمریکا به منطقه و حقوق بشر بود.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه ی این مطلب آمده است: رئیس جمهور یک "چارچوب جدید برای خاورمیانه" پنج قسمتی را ترسیم کرد که شامل حمایت از توسعه اقتصادی، امنیت نظامی و آزادی‌های دموکراتیک است. نیویورک تایمز در وب سایت خود نوشت: «بسیاری در جهان عرب در مورد تعهدات بلندمدت ایالات متحده تردید دارند. تغییر به سمت تمرکز بر رویارویی با روسیه و چین برای کشور‌هایی که مدت‌ها برای امنیت روی ایالات متحده حساب کرده‌اند، نگران‌کننده بوده است.»

بایدن قبل از حضور در اجلاس امنیت و توسعه جده به طور جداگانه با رهبران مصر، عراق و امارات دیدار کرد که در ادامه دیدار‌های روز گذشته بین مقامات آمریکایی و سعودی، از جمله دیدار بایدن، سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان، و ولیعهد محمد بن سلمان صورت گرفت. رسانه‌های غربی توجه زیادی به زبان بدن جلسات و برخورد مشت بین بایدن و ولیعهد داشتند. بیشتر توجهات عمومی به این بود که بعد از قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی به دستور ولیعهد، بایدن چگونه می‌خواهد موضع خود را از «مطرود» کردن عربستان سعودی به تلاش برای تقویت روابط عربستان و آمریکا تغییر داد. دستیاران رئیس‌جمهور تأکید دارند تحولات جهانی «راهی جز کنار آمدن با پادشاهی برای بایدن باقی نگذاشته است».

در واقع، طبق گزارش نیویورک تایمز، مقامات آمریکایی طیف وسیعی از توافق‌ها را با عربستان سعودی اعلام کردند، از جمله گسترش عرضه نفت، ساخت شبکه‌های مخابراتی ۵G، باز کردن حریم هوایی عربستان به روی پرواز‌های تجاری اسرائیل و تمدید آتش‌بس در یمن. بدون شک، این توافقنامه‌ها بر تمایل متقابل هر دو دولت برای تقویت روابط خود تأکید می‌کند. همچنین می‌توان با خیال راحت استدلال کرد که سایر رهبران شرکت کننده در نشست جده نیز امیدوارند روابط خود را با ایالات متحده تقویت کنند. اما این به معنای وارد شدن به اتحاد با ایالات متحده علیه روسیه و چین یا بیرون راندن آن‌ها از خاورمیانه نیست.

مطمئناً، دولت بایدن و اکثر رسانه‌های غربی تصویری نادرست از منطقه و فرضیات نادرستی در مورد خواست و نگرانی کشور‌های عربی دارند، از جمله مواردی که درباره رویارویی با چین و روسیه یا احتمال پر کردن خلاء ایجاد شده توسط ایالات متحده مطرح می‌شود. گرایش اعراب به سیاست خارجی ایالات متحده در بهترین زمان هم با حمله آمریکا به عراق مخالف بود، و اخیراً حتی ماهیت و عملی بودن سیاست خارجی آمریکا هم با تردید روبرو شده است.

عربستان سعودی در کمال ناباوری شاهد تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بود. مقامات سعودی با این حمله مخالفت کردند و تصور کردند که طرح دولت بوش برای یک بغداد دموکراتیک حاصل تخیل آنهاست و تنها قدرت منطقه‌ای ایران را تقویت می‌کند. آن‌ها از مذاکرات محرمانه دولت اوباما با ایران و امضای برجام ناامید شدند؛ و به همان اندازه که از دولت ترامپ حمایت کردند و خروج آن از برجام را تحسین کردند، از امتناع دولت از مجازات ایران و نیرو‌های نیابتی آن به دلیل حمله به تاسیسات نفتی مهم پادشاهی مأیوس شدند. در این میان، کشور‌های عربی نسبت به تغییر دکترین استراتژیک واشنگتن که چین را به عنوان چالش اصلی معرفی می‌کرد و از ایالات متحده می‌خواست تمرکز خود را بر پکن متمرکز کند هم غافل نبودند.

بایدن از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا از برجام انتقاد کرد و آن را «فاجعه‌ای خودساخته» خواند و از قصد دولت خود برای بازگشت به برجام خبر داد. واشنگتن در اقدامی آشتی جویانه، آزادی دارایی‌های مسدود شده ایران در عراق را پذیرفت. این کشور در ابتدا به قول مبارزات انتخاباتی خود مبنی بر پایان دادن به حمایت آمریکا از حمله عربستان به یمن و حوثی‌های تحت حمایت ایران و بحران انسانی ناشی از آن، عمل کرد. دولت آمریکا به طور موقت فروش تسلیحات به عربستان سعودی و امارات را متوقف و حوثی‌ها را تروریستی معرفی کرد. امارات متحده عربی قانون سزار و تحریم‌ها علیه دمشق را مضر برای مردم سوریه و همچنین مانعی بر سر راه تلاش امارات برای بازسازی و همکاری با رژیم سوریه دانسته است. در واقع و با توجه به کوچکی نیرو‌های آمریکایی مستقر در سوریه، عربستان سعودی و امارات دریافته اند که منافع ایالات متحده در سوریه بیشتر بر عدم پیروزی روسیه و نه ایجاد راه حل برای جنگ داخلی سوریه، متمرکز بوده است. پس از آن حاکمان و مردم عرب با ناباوری به خروج بی نظم آمریکا از افغانستان و پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ آمریکا نگاه کردند.

از دیدگاه اعراب، این سیاست خارجی ناسازگار آمریکا هاله‌ای از عدم اطمینان در مورد ایالات متحده ایجاد کرده است. در واقع، هم متحدان و هم دشمنان ایالات متحده در خاورمیانه دریافته‌اند که خروج آمریکا از منطقه نه تنها محصول جهت‌گیری استراتژیک آن به سمت چین بلکه مظهر قدرت رو به زوال واشنگتن است. نیازی به گفتن نیست که ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ قدرت بی بدیل و بلامنازع در جهان بود. سه دهه جنگ و دو شکست در عراق و افغانستان، حتی متحدان خود آمریکا را نیز معتقاعد کرد که موقعیت جهانی این کشور رو به افول است.

این وضعیت باعث شده کشور‌های عرب خلیج فارس با جستجوی سیاست‌های جایگزینی که لزوماً با سیاست ایالات متحده در خاورمیانه همخوانی ندارد، روابط خود با ایالات متحده را بازتعریف کنند. محور اصلی این تغییر، آمادگی و استعداد روسیه و چین برای به چالش کشیدن سیاست آمریکا در آنجا بوده است.

به محض اینکه عربستان و امارات از عدم اطمینان ناشی از سیاست واشنگتن احساس آشفتگی کردند، مسکو مهمترین دیپلمات خود، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه را در اوایل مارس ۲۰۲۱ به خلیج فارس فرستاد. لاوروف از عربستان سعودی، امارات و قطر بازدید و بر آمادگی کشورش برای پر کردن خلا خروج تدریجی واشنگتن از خاورمیانه، تاکید کرد. لاوروف بر مزایای پایه گذاری روابط کشور‌های عربی خلیج فارس و روسیه بر اساس منافع متقابل سیاسی-اقتصادی، به ویژه در حوزه امنیتی-نظامی-فنی تاکید کرد. بر اساس گزارش ها، لاوروف به رهبران خلیج فارس بر آمادگی مسکو برای ارائه سامانه پیشرفته موشکی ضد هوایی اس-۴۰۰ و کمک به آن‌ها در ساخت نیروگاه‌های هسته ای، مانند ترکیه، تأکید کرد. لاوروف همچنین تاکید کرد که روابط مسکو با ایران و ترکیه، به ترتیب رقیب عربستان و امارات، نه اتحاد استراتژیک ژئوپلیتیکی و نه استراتژی برای رقابت با کشور‌های عربی است. لاوروف بر علاقه متقابل کشور‌های عربی و روسیه در بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب تاکید کرد.

به همین ترتیب، پکن با سرمایه گذاری بر چتر امنیتی واشنگتن در خلیج فارس، ایالات متحده را از نظر اقتصادی به چالش کشیده است. امروزه چین بزرگترین شریک تجاری کشور‌های خلیج فارس است. چین قرارداد‌های متعددی را با کشور‌های عربی خلیج فارس به ارزش میلیارد‌ها دلار امضا کرده است. زبان چینی به یک موضوع ضروری در برنامه درسی امارات متحده عربی و پادشاهی تبدیل شده است و بر اهمیت روابط کشور‌های عرب خلیج فارس و چین تأکید می‌کند.

رویکرد جهانی و تحریم‌های واشنگتن علیه روسیه و چین به دلیل سیاست‌های آن‌ها در قبال اوکراین، کریمه، هنگ کنگ و سین کیانگ، آن‌ها را به تعمیق همکاری‌های خود، نه تنها برای مقاومت در برابر چالش‌ها و فشار‌های آمریکا، بلکه برای عقب راندن نفوذ آمریکا در جهان، ترغیب کرده است.

در همین فضا بود که روسیه به اوکراین حمله و به دوران پس از جنگ سرد پایان داد و نظم جهانی جدیدی را آغاز کرد که تأثیرات ژئوپلیتیکی آن هنوز تعریف نشده است. اگرچه تهاجم روسیه به اوکراین و تاکتیک‌های جنگی محکوم است، اما ناتو به رهبری ایالات متحده، سیاستی را در قبال روسیه دنبال کرده است که هدف آن شکست نظامی و اقتصادی روسیه و بیرون راندن آن از تمدن غرب است. با این حال، درخواست‌های آمریکا از جامعه بین المللی برای تحریم روسیه توسط بسیاری از کشور‌ها از جمله کشور‌های عربی بی پاسخ مانده است.

واضح است که شعار سیاسی واشنگتن مبنی بر اینکه جنگ در اوکراین بر سر دموکراسی در مقابل استبداد است، یک استراتژی تقلیل گرایانه و فراتر از شکاف دموکراسی و خودکامگی است. این موضوع در حال تبدیل شدن به نماد موقعیت جهانی ایالات متحده است و بسیاری از کشور‌ها از پیوستن به گروه سیاسی ایالات متحده و اتحادیه اروپا خودداری می‌کنند. انشعاب جهانی بر سر اوکراین با شکاف شرق و غرب در جنگ سرد قابل مقایسه نیست.

با این وجود، در پس زمینه یک جنگ بزرگ، افزایش تورم، بدتر شدن بحران جهانی غذا و افزایش قیمت انرژی، رهبران ناتو و گروه هفت اخیرا با یکدیگر ملاقات کردند. رهبران در هر دو اجلاس متعهد شدند که از اوکراین «تا زمانی که طول بکشد» حمایت کنند و بیانیه رهبران گروه ۷ از چین انتقاد کرد. این اجلاس‌ها به وضوح باور روسیه و چین را عمیق‌تر کرده است که غرب به رهبری ایالات متحده تهدیدی استراتژیک برای هر دوی آن‌ها است.

به همین ترتیب، از زمان تشدید جنگ روسیه و اوکراین، رهبران عرب مراقب بوده اند تا مرز خوبی را بین کشور‌های ناتو از یک طرف و روسیه و چین از طرف دیگر حفظ کنند. رهبران عرب خلیج فارس، با پیشتازی محمد بن سلمان، فرصت‌هایی را در این بحران و پیامد‌های جهانی آن دیدند که تجدیدنظر واشنگتن درباره اولویت کشور‌های عربی به عنوان متحد استراتژیک، نماد آن بود. با توجه به نبود جنگ سرد عربی که محافظه کاران عرب را در مقابل ناسیونالیست‌های عرب قرار می‌دهد، بن سلمان آشکارا در تلاش است تا رهبری جهان عرب را به عهده بگیرد. در واقع، ماهیت میزبانی بایدن و تشکیل اجلاس امنیت و توسعه جده، مشروعیت بخشیدن به خود به عنوان رهبر جدید عرب است که وحدت اعراب و نفوذ جهانی را مستقل از اتحاد قدرت‌های بزرگ تعریف می‌کند.

به ندرت یک رهبر عرب توانسته از حمایت همگان برخوردار شود، مصر پرجمیعت‌ترین کشور عربی که لحن سیاست عرب را تعیین می‌کند؛ پادشاهی هاشمی اردن که از مزیت نمایندگی دینی-سیاسی خاندان پیامبر برخوردار بوده؛ و عراق، مقر خاندان عباسی، که به عنوان پایتخت قدرت خاندان عرب عمل می‌کرد. رهبران عرب با تجمع در اطراف ولیعهد عربستان به این درک رسیده اند که احیای وحدت و نفوذ دنیای عرب بدون ثبات و رفاه منطقه محقق نمی‌شود. آن‌ها کاملاً با دیدگاه بن سلمان موافق هستند که بحران اوکراین به جهان عرب فرصتی را نه تنها برای احیای اهمیت استراتژیک خاورمیانه، بلکه برای بهره مندی از قرار گرفتن در میانه خط گسل جهانی، یعنی مرز بین جهان غرب و روسیه و چین، داده است. واشنگتن در مورد چگونگی کمک به اوکراین در شکل گیری نظم جدید جهانی دچار مشکل شده است.

از نقطه نظر خاورمیانه، بحران اوکراین منجر به ایجاد سه اردوگاه جهانی می‌شود: یک اردوگاه غربی به رهبری ایالات متحده، یک اردوگاه غیرغربی به رهبری روسیه و چین، و یک اردوی غیر متعهد در وسط. در اردوگاه میانی، جهان عرب خود را نزدیک به ایالات متحده می‌بیند، اما آماده نیست تا بخشی از اتحاد غربی باشد که روسیه یا چین را هدف قرار می‌دهد یا آن‌ها را از خاورمیانه خارج می‌کند. چین و روسیه اکنون در خاورمیانه حضور دارند. با این حال، از سوی دیگر، جهان عرب در حال حفظ و تقویت همکاری و تجارت خود با روسیه و چین است، بدون اینکه سیاست‌های بدخواهانه آن‌ها را تایید کند.

می‎توان نتیجه گرفت که به همان اندازه که رهبران عرب نگران رفتار تهاجمی منطقه‌ای و تقویت نظامی ایران، از جمله برنامه هسته‌ای آن هستند، نگران یک جنگ منطقه‌ای فاجعه‌بار بالقوه هم هستند. آن‌ها دوست دارند بخشی از یک ائتلاف منطقه‌ای بازدارنده در برابر ایران باشند، اما نه بخشی از یک محور ضدایرانی که تهران را هدف قرار می‌دهد. آن‌ها دوست دارند روابط خود را بدون فرو بردن منطقه در یک جنگ فاجعه بار متعادل کرده و جاه طلبی‌های سیاسی و اقتصادی آن‌ها را از بین ببرند. انور قرقاش، مشاور سیاسی رهبر امارات در پاسخ به سوالی درباره اتحاد ضدایرانی برای مقابله با فعالیت‌های منطقه‌ای تهران، به سرعت پاسخ داد: «ناتوی خاورمیانه یک مفهوم «تئوریک» بود و برای ابوظبی رویارویی یک گزینه نیست. ما آماده همکاری هستیم، اما هیچ کشور دیگری در منطقه را هدف قرار نمی‌دهیم و من به طور خاص به ایران اشاره می‌کنم».

احتمالا واشنگتن نقشه سیاسی خاورمیانه را به‌خصوص از زمان بحران اوکراین، اشتباه خوانده است. واشنگتن پیامد‌های سیاست خود در قبال روسیه را برای جامعه بین المللی دست کم گرفته است. سفر اخیر بایدن به جده گامی در جهت درست برای تقویت روابط آمریکایی-عربی و کاهش تورم و قیمت گاز در سطح جهان است. با این حال، ایالات متحده از دستیابی به اهداف خود برای بیرون راندن روسیه و چین از خاورمیانه یا ایجاد یک اتحاد ضد ایرانی فاصله دارد. این موضوع در بیانیه پایانی اجلاس جده بوضوح بیان شده است که بر نظم بخشیدن به دنیای عرب، حفظ ثبات منطقه، افزایش شکوفایی و نفوذ سیاسی اعراب، حل و فصل مناقشات برجسته منطقه از طریق دیپلماسی و ایجاد بازدارندگی نظامی اعراب متمرکز بود. علاوه بر این، پیام زیربنایی اجلاس و این بیانیه آن است که جهان عرب اکنون یک رهبر به نام محمد بن سلمان دارد که جاه طلبی او برای رهبری عربستان سعودی و جهان عرب مبتنی بر رابطه حامی و مشتری با ایالات متحده نیست.

  تعداد بازديدها: 663
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=93659
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.