«ای کاش در یک نظام تصمیم گیری که بخش بزرگی از آن لباس روحانیت دارند، از دریچه تخصص خود به این ماجرا نگاه کنند، یعنی ببینند وقتی سیاست تورم زا و اشتغال زدا را دستور کار قرار می دهید، ارادت مردم به دین و اخلاق را بالا می برید؟ نمی بینید جامعه دچار چه تحولاتی شده است؟ نمی بینید که بر سر خود و جامعه چه آورده اید؟»
فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست شاخه اقتصادی فرهنگستان علوم با موضوع ارز ترجیحی، با بیان اینکه لازمه صحبت کردن راجع به شرایط کشور این است که مساله نرخ ارز در یک ساخت توسعه نیافته را نمی توان به خودی خود مورد بررسی قرار داد، گفت: در کشوری که با انبوه بحران های کوچک و بزرگ و چالش های نگران کننده روبرو است، نمی شود به صورت جزیره ای به یک قضیه نگاه کرد. مساله بدیهی دیگر این است که وقتی یک سیاست بالغ بر سی سال تکرار می شود و هربار هم شکست خورده و هیچ کدام از وعده ها یش محقق نشده است و ما در در دام نابرابرسازی فزاینده قرار داده، باید ماجرا را از دریچه اقتصاد سیاسی بررسی کنیم.
وی افزود: نشانه ایمان این است که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. این چه ایمانی است که هر سال با وجود گزیده شدن میگویند یک بار دیگر این سیاست ها را امتحان کنیم. معنای این تکرر این است منافع فاسد و نامشروعی وجود دارد. برای اینکه به دولت فعلی بر نخورد من از حسن روحانی مثال می آورم. او میگفت یک عده گفتند اگر نرخ ارز را بالا ببریم ایران گلستان می شود اما نشد. ما متاسفانه دیدیم همان آدم سال بعد همین کار را تکرار کرد. این کارها مطلقا هیچ منطقی ندارد و کشور را دچار آینده هراسی کرده است که آثار آن را در شیوه خروج سرمایه مادی و انسانی از کشور می بینیم. به تصمیم گیران باید توصیه کنیم به بدیهیات اولیه عقلی برگردند یعنی شما قبل از اتخاذ هر سیاستی خود را در برابر فریب ها و دستکاری های واقعیت واکسینه کنید. در سال 1368 همین وعده ای که به حسن روحانی دادند به مرحوم هاشمی هم پیشنهاد کردند و گفتند نرخ ارز را جهش بده تا به صورت خودکار صادرات افزایش چشمگیر، واردات کاهش و دولت را با وفور ریال مواجه کنید. به این پدیده شوک درمانی میگویند و بنا بر تحلیل های سطح توسعه شوک وارد کردن سه کارکرد دارد. یکی از این کارکردها گم کردن جهت است، یعنی دولت سیاست هایی را اتخاد می کنند که شرایط اولیه خود را نمی بیند. کارکرد دوم شوک این است که کوته نگری به بار می آورد زیرا حس بحران زدگی به دولت وارد می کند و تمام هم و غم آن را بر این می گذارد که امروز را به فردا برساند. چطور می شود در مملکتی که مهندس موسوی در زمان جنگ، معاونت طرح های دهه اول انقلاب راه می اندازد تا جنگ ما را از امور زیربنایی باز بدارد، بیش از سه سال است که کل سرمایه گذاری های دولت، استهلاکات موجود را جبران نمی کند و کسی هم چیزی نمی گوید؟ آن کسی که در سازمان برنامه این گزارش را بر ملا کرد، برکنار شد درصورتی که باید به او مدال می دادند. وقتی شما درباره ارز از خودت سلب مسئولیت می کنید و میگویید صراف ها و ذینفع ها تفاهم کنند، یعنی داوطلبانه حاکمیت زدایی می کنید. با این کارها شما به نفود نیاز دارید و راضی به زحمت استکبار جهانی نیستید. من صمیمانه عرض میکنم که سیاست های سه دهه گذشته که با شوک درمانی اجرا شده تا این لحظه شامل حاکمیت زدایی از بازارهای ارز، پول، سرمایه و کار بوده که این مشکل را در یک ابعاد بی سابقه ای به آستانه های بحرانی رسانده است.
مومنی خاطرنشان کرد: یک کسی گفته است سیاست تورم زا اتخاذ می کنم تا فشار را از این طریق از دوش فقرا بردارم. به این فرد باید جایزه سوپر نوبل بدهند چرا که در سطح وسیعی بی پایه و مبتذل است. من واقعا از همه اصحاب خرد و دانایی استمداد می کنم به این مسئله رسیدگی کنند و اجازه ندهند مافیاهای منتفع از شوک ما را فریب دهند. در طول تاریخ بشر شوک نیروی مجرکه تغذیه مافیاها است. اگر ما گزارش بدهیم که این مافیاها از 1370 تا کنون چه بر سر ایران آورده اند، چرت خیلی ها پاره می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه علمی سومین کارکرد شوک درمانی را ایجاد احساس از هم گسستگی پیوندها دانست و گفت: ای کاش در یک نظام تصمیم گیری که بخش بزرگی از آن لباس روحانیت دارند، از دریچه تخصص خود به این ماجرا نگاه کنند، یعنی ببینند وقتی سیاست تورم زا و اشتغال زدا را دستور کار قرار می دهید، ارادت مردم به دین و اخلاق را بالا می برید؟ نمی بینید جامعه دچار چه تحولاتی شده است؟ نمی بینید که بر سر خود و جامعه چه آورده اید؟ شما هر کاری می خواهید بکنید، اولین شاقول سنجش آن کار باید این باشد که رابطه تان با مردم چگونه خواهد شد. چقدر به تناقض خو گرفته اید که می گفتید ما پول نداریم و باید پول چاپ کنیم تا دلار را از دلال های ارز بخریم سپس آن را با نرخ 4200 تومان تخصیص دهیم لذا باید این ارز را حذف کنیم. چرا بخاطر اینکه ابتدایی ترین پیامدهای این سیاست ظاهر شد، شما یک دفعه یارانه را 400 هزار تومان کردید؟ این رفتار کسی است که کسری مالی دارد؟ بعد می گویند این موقتی است. شما فکر میکنید می توانید پرداخت این پول را قطع کنید؟ آیا توانستید آن 45 هزار تومان را بعد از 12 سال قطع کنید؟
وی در ادامه افزود: باید بدانید که تجربه ی سه دهه گذشته به وضوح نشان دهنده این است که هر بار شوک نرخ ارز وارد کردید، جهش تقاضا برای ریال پیش آورده اید و این به معنای رونق دهی به بازار رباخوارها است. چطور رگ تان برای زلف چندخانم بالا می زند اما در برابر سلطه رباخواری سکوت می کنید؟ زور تولیدکننده ها و عامه مردم در دسترسی به منابع به هیچ وجه قابل مقایسه با زور رانت خوارها و دلال ها نیست. منطق های نظری آن را را بروید بخوانید که چه کسانی بابت این مسائل نوبل گرفته اند. مسئله حیاتی دیگر این است که در کل سی سال گذشته شوک به نیت تامین مالی بیزحمت برای مصرف های ریالی دولت شکل میگیرد اما به افلاس بیشتر دولت می انجامد. گزارش این مسائل در دولت آقای هاشمی منتشر شد.در سال 1391 کسری بودجه پنهان در بودجه دولت احمدی نژاد را بررسی کردیم. یافته ما این بود که مجموع منابعی برای نشون دادن تراز صوری بین منابع و مصارف دولت برای یک ساله 1391 تدارک دیده بودند از محل بدهی خارجی، وام گیری داخلی و انتشار اوراق 2.4 برابر سهم نفت در بودجه عمومی کشور بود یعنی یک ورشکستگی تمام عیار! این دیگر مساله دانستن و یا ندانستن نیست. مساله این است که مافیاها چول خرج می کنند تا شرایط بحران زده حفظ شود تا نظام تصمیم گیری در آن کادری که ساخته اند تصمیم گیری کرده اند درنتیجه ایران را به بهشت مافیاها تبدیل کرده اند. آقایان در این منطقه حساس و بحران زده، وقتی شما کشوری هستید که 15 استان مرزی دارد و نمی تواند به آنها غذا و مسکن و زیرساخت های مختلف به آنها برسانی، در حال کندن چسب حاکمیتی خود هستی! اگر در خانه کس است همین یک حرف بس است.
مومنی همچنین بیان کرد: اطلاعیه سازمان برنامه در دفاع از شوک جدید را ثبت تاریخی کنید. اینها گفتند ما کار خیلی خوبی کردیم و بهتر از این نمی شود. من می گویم رییس سازمان برنامه، وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی این سند را امضا کنند و ادامه دهند و به ما بگویند انتظار دارند چه دستاوردی حاصل شود؟ هر تصمیمی میگیرید، ده ساله 1390 را نگاه کنید و ببینید این همه جهش در نرخ ارز چه دستاوردی برای شما و مردم داشته است؟ نگذارید انقدر فریبتان بدهند. هرکس در این مملکت سرش به تنش می ارزد می گوید چون در چارچوب شوک درمانی تولید به محملی برای کسب رانت تبدیل شود، سنت کوتوله پروری در ساخت سیاسی به ساخت اقتصادی هم تعمیم پیدا می کند. ما با بخش زیادی از بنگاه های یک نفره مواجه ایم و از صرفه مقیاس برخوردار نیستیم و از طرف دیگر با نامان سازی حقوق مالکیت انگیزه سرمایه گذاری را از بین برده اند. از طرف دیگر باید عزیزان ما بفهمند که جهت گیری های سیاستی مبتنی بر شوک درمانی در تمام عرصه هایی که در سه دهه گذشته کار کرده ما را به پایان خط رسانده است. دستور می دهند که یک وزارت خانه دارایی های خود را بفروشد تا حقوق بازنشسته ها را بدهد، خوب شما یک سال اینکار را می کنید، در سال های بعدی چه میکنید؟
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان گفت: همه درباره ارز کالاهای اساسی صحبت می کنند در حالیکه شوک های دیگری به نرخ ارز در سند لایحه بودجه 1401 دیده شده است. ما می توانیم مشفقانه به تصمیم گیران بگوییم که این کارهای خطرناک کشور را گرفتارتر می کند. در شرایط کنونی برخورد جزیره ای با هیچ سیاستی کارایی ندارد. دولت گرامی تجربه خود را درارتباط با وعده هایی که راجع به اشتغال و مسکن داده را ببیند و فکر نکنند جابجا کردن افراد شکست ها را جبران می کند. هر فرد دیگری در این ساخت بی برنامه جایگزین کنید، نمی تواند کاری پیش ببرد. اگر به معنای دقیق کلمه برنامه توسعه بنویسند پیوند همه مسائل مشخص می شود و سیاست گذار می فهمد تا زمانی که سیاست های مالی، تجاری، فناوری و .. با سیاست نرخ ارز را هماهنگ نکرده باشی نمی توانید سیاست کنترل نرخ ارز موفق داشته باشید. حساب کتاب این مسائل روشن است.
*جماران