دستبوسی؛ احترام خیلی ویژه است و خیلی زود تبدیل به تملق رفتاری میشود و تملق رفتاری در زشتی مانند تملق گفتاری است!
بوسیدن دست و حکم اخلاقی آن همواره موردبحث بوده، بهویژه در عصر حاضر که با نگاه منفی به آن نظر میشود و جای دارد به این مقوله نگاه دقیق شود.
متأسفانه در زمانهای قرار داریم که انواع تملقات در جهت حرص رسیدن به قدرت روا داشته میشود و گاهی به چاپلوسیها و تبلیغات برای اشخاص رنگ "شعائر دینی" داده میشود که مصلحت اسلام و جامعه دینی چنین اقتضائاتی دارد!
اما تکلیف پیامبر رحمت روشن نموده که فرمود:
"زمانی برای مردم پیش آید که برای طمع دنیا باطنشان پلید و ظاهرشان زیبا باشد، و از ظاهر خویش ثواب خدا را مقصود نداشته باشند، دینشان ریا باشد و ترس از خدا به آنها آمیخته نشده باشد: خدا آنها را مجازاتی همگانی کند، سپس مانند کسی که غرق میشود، دعا کنند و خدا مستجاب نکند. / سَیَأْتِی عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلاَنِیَتُهُمْ طَمَعاً فِی اَلدُّنْیَا لاَ یُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِمْ یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً لاَ یُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ یَعُمُّهُمُ اَللَّهُ بِعِقَابٍ فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ اَلْغَرِیقِ فَلاَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ . (اصول کافی ج ۲ ص ۲۹۶)
تملق و چاپلوسی زبانی
قبل از ورود به بحث "دستبوسی" اجازه دهید نگاه دین به مقوله چاپلوسی را مرور کنیم، چهبسا باتوجهبه این نگاه دینی، بحث "دستبوسی" بیشتر مورد ثمر خواهد بود.
مهمترین سخن در باب ستایشگران متملق از سوی پیامبر (ص) مطرح شده که فرمود: «بهصورت چاپلوسان و متملقان خاک بپاشید؛ - اَحْثُّوا التُّرابَ عَلی وُجُوهِ الْمَدّاحینَ».
و نیز پیامبر رحمت (ص) فرمود:
"اگر کسی با چاقوی تیزی به سراغ مردی برود، برای او بهتر است از اینکه در پیشروی او مدحش را بگوید".
امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید: "ستایش بیش از حد، تملق است و کوتاهی در ستایش، درماندگی است یا حسد. / الثَّناءُ بِأکْثَرِ مِنَ الْاِسْتِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصیرُ عَنِ الْاِسْتِحْقاقِ عَیٌّ اَوْ حَسَدٌ."
و در سخن دیگری امام علی (ع) ؛چاپلوسانِ گیرِ نان و نام را؛ ” بردگان همیشگی” معرفی میکند.
امام خمینی مینویسد:
” تملّق، مبدأش شرک و جهل بوده و غایتش نفس است و ثمرهاش خفّت و خواری میباشد. بههرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خودخواهی سیراب شده است”!
استاد مطهری این رذیله تملق گوئی را "به بند کشیدن انسانیت" معرفی کرده و انسانی که در بندِ رسیدنِ به منافع مادی باشد، بهکلی فاقد حرّیت و مردانگی خواهد شد!
برخورد امام علی (ع) با هرگونه ذلتپذیری
در نهج البلاغة آمده است که ظاهراً هنگام بازگشت از صفین، عدهای از دهقانهای شهر انبار حضرت را دیدند و به دنبال حضرت پیاده به راه افتادند و در جلوی حضرت به هم فشار میآوردند، حضرت فرمود: چه میکنید؟ جواب دادند، این عادت ماست که با آن امرای خودمان را تعظیم میکنیم. پس حضرت فرمودند: قسم به خدا امرای شما از این کار شما هیچ سودی نمیبرند و شما با این کار خودبهخود سخت میگیرید در دنیا و آخرت خود را بهسختی میاندازید. چقدر زیانآور است سختی که به دنبال آن عذاب باشد و چقدر سودآور است راحتی که بعد از آن امان از آتش باشد.
دستبوسی از نگاه اهلبیت (ع)
بازگشت به بحث دستبوسی داشته و در مرحله نخست روایات این موضوع را ببینیم و سپس با دید فقهی و اخلاقی در این موضوع آشنا شویم.
در کتاب تحفالعقول حدیث مهمی از امام رضا (ع) نقل است که ایشان میفرماید:
"مرد دست مرد دیگری را نبایستی ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز گزاردن بر اوست. / لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له" (تحفالعقول /۴۵۰)
فردی بنام علی بن مَزیَدِ که ابریشمفروش بوده خدمت امام صادق (ع) رسید و دست حضرت را گرفت و بوسید، امام فرمود: آگاه باش که این کار یعنی بوسیدن دست؛ درست نیست، مگر نسبت به پیامبری یا وصی پیامبری. / أمَا إنّها لا تَصلَحُ إلاّ لِنَبیٍّ أو وَصِیِّ نَبیٍّ . (الکافی، ج۲، ص۱۸۵)
امام صادق (ع) فرمودند: سرودست کسی را نباید بوسید مگر دست پیامبر خدا، یا کسی که میبوسد منظورش از بوسیدن سرودست او، احترام به رسولالله باشد. / لا یقبل رأس أحد و لا یده إلا ید رسول الله أو من ارید به رسول الله . (کافی ج۲ ص ۱۸۵)
این تعبیرات تأملبرانگیز در روایات اهلبیت (ع) درباره دستبوسی حکایت از ظهورِ تملق رفتاری در سطح وسیع دارد که بهجاست از دیدگاه فقه اسلام و اخلاق بررسی اجمالی شود.
دستبوسی از دیدگاه فقهی
بهاتفاق فقهای اهلسنت یعنی؛ حنفیه، شافعیه، حنبلیه و جمعی از مالکیه، وست بوسی به جهت امور دینی، جایز است.
فقه شیعه با اهلسنت همراه است و دستبوسی را جائز شمرده گرچه برخی فقیهان آن "مکروه" قلمداد کردهاند.
شهید اول، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که بهعنوان و قید "بزرگداشت مؤمن" فتوا میدهد [الدروس الشرعیه، ج۲، ص ۱۸]
دستبوسی از دیدگاه اخلاقی
اکثرِ "دستبوسیها" ؛ تملقِ رفتاری است و در نتیجه به تعبیر استاد مطهری؛ در بند کشیدن انسانیت است و تردیدی نیست که اخلاق دینی آن را ناروا داشته و برنمیتابد.
توضیح مطلب این است که ؛ اگرچه دست بوسی به عنوان یک باید و نباید در علم اخلاق مطرح نشده، در واقع دست بوسی از آداب است و یک حقیقت متغیر است و اگر هم از اخلاق به حساب می آمد مانند عذر خواهی است دارای عنوان مستقل نیست بر خلاف مثل ظلم که عنوان مستقل مذمت را به همراه دارد. پس ابتدا نمی توان فتوا به فعل اخلاقی بودن آن داد. اما؛
اولا؛ با کرامت نفس منافات دارد و هر منافی با کرامت انسانی رفتار شایسته ای نخواهد بود و به منع نزدیکتر است.
و ثانیا؛ از سوی دیگر "دستبوسی" برای هر دو فردِ بوسنده و صاحبِ دست بوسیده شد به شدت خطر آفرین است، بوسنده را بَرده می کند و صاحب دست بوسیده شده را بیشتر مست قدرت کرده و در نتیجه دیگر گوش و چشم او پشت حاجب منمیت قرار گرفته و حقائق اطراف خود را نمیبیند!
از همین رهگذر است که علما اخلاق از اینکه دستشان بوسیده شود، پرهیز داشتند.
پدرم که از شاگردان امام راحل بود نقل میکرد که امام فرموده بود در عمر دست یک نفر را بوسیدم و آن هم رفیق مباحثه درس بود که بعد متوجه حرف حق او شدم.
و استاد بزرگوار آیتالله جوادی آملی میفرمود: نه دست کسی را ببوسید و بگذارید دستتان را ببوسند. من فقط دست امام را بوسیدم که آن دست بوسیدنی بود.
و استاد بزرگوار علامه حسنزاده (ره) وقتی در نامهای کسی به ایشان مینویسد دست بوستان هستم در پاسخ چنین مینگارد:
مرا معذور دار از دستبوسی
که من دستی ندارم تو ببوسی
جمعبندی؛
"اسلام" ؛ در بحثهای فقهی فتوا به "جواز مطلق" نداده، و در بحثهای اخلاقی با هرگونه رفتار و گفتاری که باعث پیدایش رذائل اخلاقی در فردی شود و یا کسی در حالت ذلت قرار بگیرد بهشدت مخالفت نموده و تملقات و چاپلوسیهای گفتاری مانند ستایش اشخاص، و رفتاری مانند دستبوسی و "پابوسی! " در این مقوله جای دارد و در مورد غیر معصومین (ع) روا نیست.
حافظ گوید:
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن
*جماران