كنترل قيمت دلار با كدام ابزار؟ همزمان با افزايش نرخ دلار در بازار آزاد (تا مرز 32 هزار تومان) سران قوا به بانك مركزي اختياراتي ويژه دادند تا در بازار ارز به صورت نامحدود مداخله كند. سران قوا تصميم گرفتند علاوه بر افزايش اختيارات بانك مركزي، معاملات آتي يا «فردايي» طلا و سكه را نيز ممنوع كنند. همزمان با اين جلسه، تعدادي از صرافهاي منتخب در ساختمان بانك مركزي با مديران ارزي اين بانك جلسه داشتند و خبرگزاري فارس نيز به نقل از منبعي كه نامش فاش نشده گزارش داد كه صبح پنجشنبه، «دو نفر از دلالهاي بزرگ طلا و ارز» به دليل آنچه معاملات غيرقانوني و گسترده طلا و ارز خوانده شده، دستگير شدهاند. در نبود قيمت واقعي دلار در بازار آزاد و سكوت رسانهها در اين باره خبرگزاري فارس تنها رسانه نزديك به دولت بود كه روز پنجشنبه تاييد كرد قيمت دلار از مرز ۳۱ هزار تومان فراتر رفته است. علي صالحآبادي، رييس كل بانك مركزي نيز چند روز قبل در حاشيه جلسه هيات دولت در اين باره گفته بود با پوشش كاملي كه در بازارها انجام ميدهيم، قطعا آرامش در بازار ارز ايجاد ميشود؛ البته بانك مركزي از ظرفيت قوانين موجود استفاده ميكند و به زودي اختيارات ويژهاي هم براي بانك مركزي اضافه ميشود و ميتواند به تعادل در بازار كمك زيادي كند. اما كارشناسان حوزه اقتصادي بر اين باورند كه هر زمان بحث مداخله بانك مركزي در بازار ارز مطرح شده هزينههاي سنگيني بر اقتصاد كلان وارد كرده است.
مقصود از مداخله بانك مركزي چيست؟
آلبرت بغوزيان، اقتصاددان و استاد دانشگاه در مورد مجوز اخير سران قوا به بانك مركزي براي مداخله در بازار ارز معتقد است؛ در ابتدا بايد مشخص شود منظور از مداخله بانك مركزي در بازار ارز چيست، آيا منظور اين است كه بانك مركزي بايد بگير و ببند در بازار ارز راه بيندازد يا اينكه به ميزان كافي ارز در بازار تزريق كند تا نرخ ارز به نرخهاي قبلي برگردد؟
او در ادامه به «اعتماد» گفت: سوال اصلي اينجاست كه آيا نرخ قبلي دلار نرخ مناسبي بوده و آيا با مجوز سران قوا نرخ ارز را به 27 هزار تومان بازميگردانند يا اينكه با اين مجوز قصد تثبيت قيمتها را دارند؟
بغوزيان گفت: در گذشته نيز با افزايش نرخ ارز بانك مركزي و دولت بازار ارز را پليسي كرده بودند و بستن صرافيها و عدم اعلام نرخ ارز در سايتها يا استقرار پليس در خيابان فردوسي از جمله اقدامات اين بانك بود و به نوعي سعي داشتند تا معاملات خارج از سيستم رسمي را كنترل كنند. اما آنچه رخ داد اين بود كه تا يك مدتي بازار به صورت نامرئي اداره ميشد و پس از آن هم نه نرخي پايين آمد و نه عوامل مداخلهگر در بازار از بين رفتند و مجددا بازار ارز به روال قبلي بازگشت و صرافيها بعد از آن باز هم باج دادند و سايتها هم نرخها را مجددا اعلام كردند و آنگونه كه شاهد بوديم در نرخهايي بالاتر از قيمتهاي قبلي قيمت دلار اعلام شد. اين اقتصاددان در ادامه گفت: اين تجربهها نشان ميدهد كه بانك مركزي ارادهاي براي حفظ نرخها و ثبات آن ندارد و اگر قرار بر اين است تا بانك مركزي در بازار ارز مداخلهاي داشته باشد مستلزم اين است تا ارز كافي براي مداخله در بازار ارز داشته باشد، اما به دليل اينكه به هر كسي در نرخ رسمي ارز فروخته نميشود يا اينكه خريدها به 2 هزار دلار در سال محدود شده است مسلما يك بازار موازي نيز تشكيل ميشود.بغوزيان ادامه داد: البته اين موضوع براي همه بازارها صدق ميكند و هر بازاري را كه محدود به يك قيمت كنند و شرايط احراز براي آن تعيين شود در كنار آن بازار دومي شكل خواهد گرفت كه نه شرايط احراز ميخواهد و نه محدوديتي براي آن وجود دارد شبيه همين قيمتي كه در حال حاضر براي قيمت دلار وجود دارد كه در بازار رسمي26هزار تومان است اما با قيمت 32 هزار تومان هر ميزان دلاري كه بخواهيد به راحتي ميتوانيد تهيه كنيد.
نرخ بهينه دلار حايز اهميت است نه نرخ تعادلي
اين كارشناس ارشد اقتصادي با بيان اينكه بانك مركزي در ابتدا بايد تكليف خود را با نرخ بهينه ارز مشخص كند، تصريح كرد: آيا تقاضاي ارز در بازار به گونهاي هست كه بتواند از سوي بانك مركزي پاسخ داده شود يا اينكه تنها بحث سوداگري در اين بازار مطرح است؟ و آيا بانك مركزي با دريافت اين اختيار از سوي سران قوا خواهد توانست هر ميزان ارزي كه نرخها را بهينه ميكند در بازار ارز عرضه كند؟ او افزود: بانك مركزي ابتدا بايد اعلام كند اختيار نامحدودي كه از سوي سران قوا به اين نهاد داده شده به چه معني است و دوم اينكه برنامه بانك مركزي براي اين اختيارات چيست؟ آيا اين اختيارات در جهت كاهش نرخ ارز است؟ و اينكه چقدر توان خريد مردم را افزايش خواهد داد؟بغوزيان با بيان اينكه بنده معتقدم بانك مركزي نرخ ارز را متلاطم ميكند، خاطرنشان كرد: بانك مركزي در كل دنيا تنها نهادي است كه در تئوري و در عمل اقتدار اين را دارد تا بازار ارز را مديريت كند اين در حالي است كه بانك مركزي ما در ايران ثابت كرده است كه در جهت افزايش نرخ خيلي راحت ميتواند اقدام كند اما در جهت كاهش نرخها بسيار ناتوان است.اين اقتصاددان در پاسخ به اين پرسش كه چرا با وجود اينكه بانك مركزي اعلام ميكند بازار اسكناس دلار در كشور بازاري كوچك است باز هم اين بازار نوسان قيمتي دارد، افزود: در بازار ارز نيز بحث عرضه و تقاضا حاكم است و اين دو هستند كه نرخ ارز را مشخص ميكنند بانكهاي مركزي در دنيا اين اختيار را دارند كه نرخ ارز را به سمت نرخ بهينه هدايت كنند كه اصطلاحا به آن مديريت نرخ ارز ميگويند يا رژيم ارزي كه رژيم نرخ ارز مديريت شده است اما متاسفانه بانك مركزي كشور ما مديريتي ندارد و نميداند چه نرخي را بايد برقرار كند. بغوزيان افزود: زماني كه قيمت دلار از 27 هزار تومان به 32 هزار تومان رسيده است به اين معني است كه مديريتي در بازار وجود ندارد. اين در حالي است كه با عرضه ارز نرخها را ميتوانند پايين آورند يا با كاهش عرضه نرخها را بالا ببرند و در يك محدودهاي نگه دارند كه سه شاخصه اقتصاد كلان را بهبود بخشند (ثبات قيمتها، رشد اقتصادي و اشتغال) اما متاسفانه هيچگاه از زبان روساي بانك مركزي نشنيدهايم كه هدف بانك مركزي از دخالت در بازار اين سه متغير كلان باشد. او ادامه داد: هر زمان كه بانك مركزي در بازار ارز دخالت كرده از يك تا دو هفته قيمتها ثابت بوده اما پس از آن قيمت كالاها بر اساس نرخهاي جديد تعيين شده و پس از دو هفتهاي كه نرخ ارز را كاهش داده ديگر هيچ كالايي نرخش به قيمتهاي قبلي برنگشته است.
در دو دولت نرخ دلار 30 هزار تومان شد
اما قيمت پرايد فرق داشت
بغوزيان خاطرنشان كرد: يكي از ملموسترين مثالها نرخ خودروي پرايد است آنگونه كه شاهد بوديم در دولت آقاي روحاني هم نرخ دلار به 30 هزار تومان رسيد اما قيمت پرايد بسيار پايينتر از نرخي بود كه امروز مجددا بهاي دلار در كانال 30 هزار تومان قرار گرفته است و اين سوال پيش ميآيد كه آيا نرخ ارز اگر ثباتي داشته باشد ديگر تورمي نخواهيم داشت و قيمتها آرام خواهند گرفت؟
او افزود: اگر بانك مركزي نرخها را مديريت نكند علاوه بر آنچه امروز بر سر قيمت لبنيات و تخممرغ و... آمد و با رشد قيمتي مواجه بوديم باز هم به دليل موج ديگر افزايش نرخ ارز بهانهاي جديد براي رشد قيمت اين كالاها پيش ميآيد.
بغوزيان گفت: بانك مركزي به عنوان يك نهاد سياستگذار پولي و ارزي بايد نقش خود را به خوبي ايفا كند و بنده معتقدم اين نهاد نبايد به فكر سود و زيان خود باشد و در ترازنامه خود سود را نشان دهد بلكه خروجي بانك مركزي نيز شبيه يك وزارتخانه بايد باشد و تنها حفظ متغيرهاي كلان اقتصادي در يك محدوده مطلوب را مدنظر قرار دهد، اما متاسفانه بانك مركزي تنها جايي براي فروش ارز و درآمدزايي براي دولت شده است و اگر هم ارزي داشته در نرخي بالاتر فروخته است و همين است كه بازار متشكل ارزي ما هم نميتواند بازار ارز را مديريت كند.
*اعتماد
|