تاريخ انتشار: 16 خرداد 1401 ساعت 23:04:23
لزوم استقلال و عقل‌گرائی در حوزه

بیست و سومین مجمع عمومی نشست دوره‌ای اساتید سطوح عالیه و خارج حوزه علمیه قم در سالروز گرامی داشت میلاد کریمه اهل ‌بیت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، با سخنرانی حضرت آیت‌الله جوادی آملی، برگزار شد.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی در بخشی از سخنان خود در این محفل علمی به وظایف و کارکردهای حوزه علمیه پرداخت و خاطرنشان کرد: حوزه باید بداند سرّ اینکه در جنگ‌های صلیبی دین از زبان مردم گرفته شد، با گلوله بود؛ از دست مردم گرفته شد، با گلوله بود؛ نماز و روزه رخت بربست، با گلوله بود؛ اما با گلوله نمی‌شود دین و فکر را از مردم گرفت؛ آن قلم فلاسفه مادی بود و هست که فکر را از جانِ مردم گرفت. اسلام را از عقل مردم گرفت و از یاد مردم برد.
ایشان اضافه کردند: عقل باید در حوزه سخن اول را بگوید. می‌بینید که در بخش پایانی سوره مبارکه نساء، خدا می‌فرماید: من انبیاء و مرسلین را فرستادم. «رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی‌الله حجه بعد الرسل» از این حرف، بلندتر سراغ ندارید. فرمود: من انبیاء را فرستادم تا منِ خدا هم زیر سوال قرار نگیرم. مردم با عقل علیه من استدلال نکنند. بعد از قیامت به من نگویند «ما که نمی‌دانستیم بعد از قیامت چه خواهد شد؟ تو که می‌دانستی چرا راهنما نفرستادی؟ ما که نمی‌دانستیم چه حلال است و چه حرام، چه حقّ است و چه باطل، چه خیر است و چه شر، چه صدق است و چه کذب؛ چه حسن است و چه قبیح؛ تو که می‌دانستی، چرا پیغمبر نفرستادی؟»
آیت‌الله جوادی آملی در ادامه تاکید کردند: عقل در فرهنگ همین کتاب کریم آنقدر سلطنت دارد که خدا می‌گوید: اگر من پیغمبر نمی‌فرستادم، مردم علیه منِ خدا استدلال می‌کردند. عقل، یعنی عقل؛ اما عقل مثلثی می‌خواهد؛ (گفت آنچه یافت می‌نشود، آنم آرزوست)؛ عقل یک میزان می‌خواهد اولا، یک وزن می‌خواهد ثانیا، تا موزون را با این وزن در این میزان بسنجد ثالثا، و حکیمانه فتوا بدهد رابعا. وزن یعنی اصول اولیه عقلی مما لا ریب فیه؛ که این اصول اولیه مما لا ریب فیه را در کفه بگذاریم. و مطالب علمی را با آن بسنجیم، اگر مطالب علمی را با اصول اولیه عقلی مما لا ریب فیه بسنجیم، اینچنین کاری، کار عقلی است.
ایشان افزودند: این کار کریمانه امام هشتم است که فرمود: میزان، عقل است؛ بعد فرمود: انسان بدون دوست نمی‌تواند زندگی کند؛ در حدیث نورانی دیگر فرمود: «صدیق کلّ امرئ، عقله» «صدیق کلّ امرئ»، خبر مقدم است. «عقل»، مبتدای موخر است. تقدیم خبر بر مبتدا برای افاده حصر است. انسان، یعنی انسان، یک دوست دارد و آن، عقل او است. انسان بی‌عقل، بی‌دوست است.
آیت‌الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کردند: اگر نظام، اسلامی است، از حوزه برخاست، رهبر است، از حوزه برخاست. این حوزه امام صادق و امام باقر و امام زمان علیهم آلاف التحیه و الثناء سر تا پایش کرامت است؛ به هیچ چیزی آلوده نشود؛ خدمات به نظام بدهد، اما به جایی وابسته نباشد. آزاد آزاد در محضر قرآن و عترت و معارف الهی بار یابد. هر خدمتی که خواستند، حوزه بدون مضایقه در اختیار ملت مسلمان باشد و نظام را و جامعه را و امت را پدرانه حمایت کند.
ایشان گفتند: اختلاف نظر وجود دارد ولی نباید به مخالفت کشیده شود. هیچ ممکن نیست که افراد همه یکسان فکر کنند، این امر ممکن نیست، اختلاف نظر و اختلاف فکر وجود دارد. اما ما یک اختلاف داریم، مانند اختلاف لیل و نهار؛ که فرمود: ما روز را خلیفه شب قرار دادیم؛ درست است که اختلاف لیل و نهار است، اما همین قرآن، آیه قرآن را تفسیر می‌کند؛ فرمود: اختلاف است، مخالفت نیست، معنای اختلاف هم آن است که اگر آن یکی رفت، این یکی کار او را انجام می‌دهد. فرمود: « وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلْفَهً لِمَنْ اَرادَ اَنْ یذَّکَّرَ اَوْ اَرادَ شُکُوراً» یعنی اگر گفتیم «و اختلاف اللیل و النهار» لیل، خلیفه نهار و نهار خلیفه لیل است. اگر عبادت‌‌ها و خدمات در شب انجام نشد، در روز انجام می‌گیرد، و بالعکس. این اختلاف به خلیفه بر می‌گردد؛ نه به مخالفت. پس اگر اختلافی بین لیل و نهار است، یعنی دیگری کار او را انجام می‌دهد، اما مبادا خدای ناکرده اختلاف با مخالفت خلط بشود.
معظم‌له در ادامه افزودند: در کلامی نورانی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم می‌خوانیم: « ایاکم و البغضاء فانّها الحالقه و لیست حالقه الشّعر، بل هی حالقه الدّین» تنها جایی که امید اسلام است، حوزه است. تنها چیزی که از او امید است، قرآن و اهل‌بیت است. این، آن قدر وزین و سنگین است که همه ما موظف هستیم در جوار رحمت اینها خدمتگزار آنها باشیم. فرمود: مبادا مخالفت را با اختلاف خلط کنید. مبادا کینه و عداوت یکدیگر را در دل داشته باشید. فرمود: کینه و اختلاف، تیغی است در دست شما. این بیان پیغمبر است که فرمود: کینه و اختلاف و بغضا، موجب می‌شود که دینی باقی نماند. اگر دو نفر با هم کینه داشته باشند و علیه هم حرف بزنند و علیه هم کینه بورزند، هر روز تیغ در دستشان است و هر روز علف دین را تیغ می‌کند و چیزی از دین باقی نمی‌ماند.
در پایان، ایشان گفتند: از این‌رو است که بیان می‌شود تهذیب نفس، جان کندن، یعنی جان کندن، می‌خواهد. انسان باید هر لحظه مواظب باشد که چه بر ذهنش می‌گذرد و چه از زبانش می‌گذرد و چه از قلمش می‌گذرد، تا فرشته بشویم. چرا ما فرشته نباشیم؟ اگر فرمود: «الذین قالوا ربنا‌الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه» چرا بالاتر از فرشته نباشیم. راه که باز است. «الذین قالوا ربنا‌الله ثم استقاموا» نگفتند: معصومین، معصومین که اساتید ملائکه هستند. «الذین قالوا ربنا‌الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ان لا تخافوا و لا تحزنوا» چرا فرشته بر ما نازل نشود؟ اگر تیغ در دست ما نباشد، اگر اهل نصیحت باشیم، نه بغضاء، اگر اهل خودخواهی نباشیم و اهل دوست خواهی باشیم، فرشته نازل می‌شود. پس این بیان نورانی حضرت است که مبادا خدای ناکرده در دانشگاه، در حوزه، در ملت، در دولت، در مملکت، بغضاء رخنه کند. همه ما موظف هستیم یکدیگر را نصیحت کنیم، دولت و ملت را نصیحت کنیم، نصیحت دیگران را در حق خود بپذیریم.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1911
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=93269
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.