تاريخ انتشار: 11 خرداد 1401 ساعت 23:30:16
غریب مثل روح‌الله الموسوی الخمینی

امام غریب است. نه به این خاطر که برخی‌‌ها او را نمی‌شناسند و نشناخته می‌نوازند. نه به این خاطر که ضد انقلاب، هرچه می‌تواند علیه او دروغ سازی می‌کند. نه به این خاطر که بیگانگان و بیگانه پرستان، همه تلاش خود را در کار کرده‌اند تا کار از محوری که او طراحی کرد خارج شود. اگر ایران را و انقلاب را خانه او بدانیم، او در خانه بیش از همه جا غریب است. پیش و بیش از همه در رفتار ما‌هایی که قرار بود هرکداممان به وسع خویش یک خمینی باشیم. به ویژه در رفتار برخی کسانی که بودشان را مدیون امام هستند که اگر نبود و نهضتش نبود، اینان هم جملگی "نبودند". با این همه چنان زیست می‌کنند که نه تنها شاهد غربت امام می‌شویم که به دنبال زبانی می‌گردیم تا بگوئیم اینان را با امام نسبتی نیست. خود بزرگ بینی، مطلق پنداری، حق خوانی پندار خویش، آقازادگی، بالا نشینی، از بالا به مردم نگاه کردن، ویژه خواهی و ویژه خواری، اشرافیت و... که ناگفته برای برخی‌‌ها ارزش شمرده می‌شود در مکتب خمینی به عنوان ضد ارزش‌های روشن فهرست می‌شد. امام به مشرب سیاسی و زیست معرفتی خود، خاک می‌ریخت تا دفن شود این رذایل رفتاری. کُفرِ به این سبک زندگی بود که بستر را برای ایمان، فراهم می‌کرد. به سخنان امام، به رفتار امام، به منهج مدیریتی امام اگر دقت کنیم، شاهد یک غیریت سازی آشکار خواهیم بود با آنچه برخی‌‌ها در پیش گرفته‌اند. این را هم البته باید برجسته کرد تا همه بدانند آنچه برخی‌‌ها انجام می‌دهند را نباید به حساب امام گذاشت حتی اگر "خود پنداشته‌ها" را "خمینی گفته" بخوانند. خمینی را باید در کلمات روشن و در هندسه حکومتیش خواند. در باوری که به مردم داشت. در امیدی که به مردم می‌بست. در احترامی که برای نظر و رای شان قائل بود. برای خود هم بزرگترین شانی که قائل بود "خدمتگذار"‌ی بود برای مرد. این که می‌گفت به من خدمتگذار بگوئید بهتر است که رهبر، تعارف نمی‌کرد، معرفت الهی خود به مقام انسان را بر زبان می‌آورد. چیزی که امروزه در ادبیات رفتاری برخی از ما‌‌ها به جد فراموش شده است. هرکس پای بر پله اول قدرت می‌گذارد دیگر جز قدرت را بنده نیست. نگاهش، رفتارش، گفتارش، می‌شود دفتر مشق فرعون که "انا ربکم الاعلی" را با خط کج و معوج می‌نویسد. این افراد و این قبیل رفتار در تباین آشکار است با منطق خمینی. این که می‌گوئیم امام غریب است به این خاطر است که ما با مشرب او زندگی نمی‌کنیم. از "منیت" چنان پُریم که امکان رسیدن به وحدت و "ما" شدن روز به روز کمتر می‌شود. چنان در خود حق مطلق پندار گرفتاریم که" واعتصموا بحبل‌الله جمیعا" را بدون "ولا تفرقوا" می‌خواهیم که از "جمیعا" هم فقط کسانی بمانند که مثل ما فکر می‌کنند. امام غریب است در میان نسل ما. نسل‌های بعد که شناخت چندانی از او ندارند. غریب بودنش در نگاه آنان چیز غریبی و بعیدی نیست. افسوس....

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1797
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=93224
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.