نبرد با نفس یا با رمضان؟ وقتی به عید فطر رسیدیم، همگی با این تصور که یکماه مبارزه با خواهشهای نفسانی را پشت سر گذاشتهایم، سرخوش و شادان به ماه جدید وارد شدیم. شادمان بودن بعد از عبور موفق از ماه مبارک رمضان، امری طبیعی است ولی به این شرط که در این ماه با نفس اماره مبارزه کرده باشیم و از میدان این مبارزه، پیروز بیرون آمده باشیم. آیا واقعاً پیروز شدهایم؟
در یکی از روزهای دهه آخر ماه مبارک رمضان با لحنی مزاحگونه به یکی از دوستان گفتم ماه رمضان را شکست دادهایم. منظورم این بود که اکثر روزهای ماه رمضان را پشت سر گذاشتهایم و گرسنگی و تشنگی این ماه نتوانستند بر ما غلبه کنند و اکنون به پایان ماه نزدیک شدهایم. با تعجب در جواب این ادعا شنیدم که آن دوست گفت: ولی ممکن است ماه رمضان ما را شکست داده باشد. وقتی در این جمله دوستم دقت کردم به این نتیجه رسیدم که ویژگیهای روحمان با روز ورود به ماه رمضان تفاوتی نکرده، بنابراین سخن او که میگوید ممکن است ماه رمضان ما را شکست داده باشد درست است.
قرآن کریم درباره فلسفه روزه میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» روزه برای اینست که تقوا پیشه کنید. منظور از تقوا پیشه کردن اینست که رذائل اخلاقی را کنار بگذاریم و راه نزدیک شدن به صفات خدائی را در پیش بگیریم. اگر قبل از ماه رمضان اهل رعایت حرمت مومن و پرهیز کردن از زیرپا گذاشتن حقوق برادران و خواهران دینیمان نبودیم، با ورود به این ماه درصدد برآئیم حرمت را رعایت کنیم و به حقوق دیگران احترام بگذاریم. تحمل گرسنگی و تشنگی فقط یک علامت راهنماست برای اینکه از این ابزار مادی به وادی معنویت قدم بگذاریم. اینکه فرمودهاند در ماه رمضان، دست و پای شیطان بسته است و درهای رحمت الهی باز میشوند برای اینست که ما تشویق شویم دست از گناه بشوئیم و با پاهایمان از مرزهای حق عبور نکنیم. حق را هم در هر دو نوعش در نظر بگیریم، هم حقالله و هم حقالناس. از آنهمه وعده رحمت و مغفرت که خدا میدهد پیداست که درباره حق خودش آسان میگیرد و مایل است بندگان خود را به رعایت حقالناس تشویق کند. بنابراین، اگر بخواهیم به پاسخ این سوال دست بیابیم که در ماه رمضان، ما با نفس خود مبارزه کردهایم یا با ماه رمضان درافتادهایم، باید به میزان و مقدار رعایت حقالناس در این ماه توسط خودمان بنگریم. آیا در این ماه قلبی را شاد کردهایم؟ آیا کسانی را که آزردهایم با عذرخواهی یا جبران خطاهایمان از خود راضی کردهایم؟ آیا مشکلی از کسی حل کردهایم؟ و آیا برای نزدیک ساختن قلبهای مردم به یکدیگر کاری کردهایم؟ اگر جواب این سوالها مثبت باشد، میتوانیم به این اطمینان برسیم که در ماه رمضان بر نفس خود پیروز شدیم و با رمضان به نبرد برنخاستیم. این ارمغان رمضان را هرکس به دست بیاورد میتواند آن را در طول سال و تا فرا رسیدن رمضانی دیگر با خود داشته باشد و بنده محبوب خدا باشد.
به دست آوردن ارمغان رمضان برای کسانی که در مسئولیتهای حکمرانی حضور دارند، از دیگران بسیار بیشتر است. افراد عادی اگر مغلوب نفس خود شوند، حداکثر به خود و چند نفر دیگر لطمه میزنند ولی کسانی که در مسئولیتهای حکمرانی حضور دارند همانطور که عملکرد مثبتشان به یک ملت سود میرساند عملکرد منفی و پیروی از هواهای نفسانیشان نیز به یک ملت ضربه میزند. در کشور ما با توجه به اینکه حکمرانی با دین عجین شده، ضربههای عملکردهای منفی علاوه بر ملت به دین هم وارد میشوند. یکماه تمرین مستمر مبارزه با نفس برای مسئولین اگر به درستی انجام شده باشد میتواند به آباد شدن دین و دنیای مردم کمک کند. به همین دلیل باید پذیرفت که فلسفه روزه بیش از هر کسی به مسئولین حکمرانی نظر دارد تا آنها را وادار کند تقوا پیشه کنند، از وعده دادنهای بیپشتوانه بپرهیزند، برای حل مشکلات مردم تلاش کنند، با ریاکاری فاصله بگیرند، بر ناکارآمدی خود با شعارهای غیرعملی و فرافکنیهای نخنما شده سرپوش نگذارند، بابت خطاهای خود از مردم عذرخواهی کنند و اگر احساس میکنند از حل مشکلات مردم و انجام وظایفی که برعهده گرفتهاند ناتوان هستند به این واقعیت اعتراف کنند و جای خود را به افراد کارآمد بدهند. منتظر میمانیم تا با مشاهده رفتار حکمرانان در روزها و ماههای آینده مشخص شود آنها در ماه مهمانی خدا مشغول نبرد با نفس بودند یا با رمضان؟
|