با آنکه مرحوم محتشمی هیچ سمت رسمی نداشت، اما همچنان در کانون توجه نیروهای مقاومت بود. جالب بود که دوستان فلسطینی، آقای محتشمی را حلقه وصل خود میدانستند و عدهای در ایران سعی در کنار گذاشتن او از این عرصه داشتند!
جماران: امسال روز قدس در حالی گرامی داشته میشود که مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر محتشمیپور، چهره سرشناس و ماندگار عرصه مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم، رخ در نقاب خاک کشیده است و جای او و تحلیلهای کارشناسانهاش از تحولات منطقه خالیست.
درباره او که با آرمان فلسطین زندگی میکرد و سهم مهمی در گسترش و نهادینه سازی فرهنگ مقاومت مبتنی بر اندیشه امام خمینی(س) داشت، به تفصیل میتوان سخن گفت که البته مجال دیگری میطلبد.
به گمان من آقای محتشمی را مانند بسیاری دیگر از مردان سیاست، نه فقط در افکار و عملکردشان که در اخلاق و سلوک اجتماعیشان هم باید دید.
کسانی که با آن مرحوم، آشنایی یا مراودهای داشتند، تواضع و بیآلایشی او را از نزدیک دیده بودند. او با آنکه از جوانی در متن تحولات خاورمیانه و قضایای فلسطین حضور داشت و سابقهای طولانی در تعامل با نخبگان سیاسی و نیروهای مقاومت داشت و به حق یکی از برجستگان این حوزه به شمار میآمد، اما برای دیگرانی که در این حوزه دارای کسوت بودند، مانند مرحوم شیخ مصطفی رهنما یا دیگرانی که نظر مخالف داشتند، مانند احمد زیدآبادی، احترام قائل بود.
جالب اینکه همین روحیه را در تعامل با جوانان هم داشت و از شنیدن نقد دوستان جوان در جلسات مختلف استقبال میکرد. از نظر او آرمان فلسطین با همه اهمیتی که دارد، مسألهای غیر قابل بحث و نقد و گفتگو نیست. نگاه او به موضوع فلسطین، نگاهی صرفاً احساسی و هیجانی نبود، او خاورمیانه و جریانهای سیاسی و اجتماعی منطقه را به خوبی میشناخت و ظرفیتهای موجود در آن را دائم رصد میکرد و بر اساس آنها به ارائه تحلیل میپرداخت.
او از معدود سفیرانی بود که در زمان سفارت در سوریه، با امام ارتباط مستقیم داشت، امروز همه از ماجرای اعزام نیرو به سوریه در اوایل دهه 1360 برای جنگ با اسرائیل و مخالفت امام با این تصمیم آگاهند. اما شاید کمتر کسی بداند که این آقای محتشمی سفیر وقت ایران در دمشق بود که در ارائه اطلاعات دقیق از وضعیت لبنان و فلسطین به امام نقش تعیین کننده داشت. حتی بعدها که او از سفارت به وزارت کشور رفت، باز هم نقطه اتکای مسئولان عالی کشور در قضایای مرتبط با لبنان و فلسطین بود تا آنجا که پس از بروز مسائلی میان نیروهای مقاومت و دولت سوریه در اواخر دهه 1360 به عنوان نماینده ویژه جمهوری اسلامی به سوریه رفت و در گفتگو با حافظ اسد و نیروهای مقاومت به حل و فصل مشکلات کمک کرد.
بعدها با آنکه مرحوم محتشمی هیچ سمت رسمی نداشت، اما همچنان در کانون توجه نیروهای مقاومت بود. یادم هست در میانه دهه 1370، روزی همراه ایشان به نمایشگاه بینالمللی کتاب رفتیم. هنگام بازدید از سالن ناشران عرب، فردی به آقای محتشمی نزدیک شد و مطالبی را با او درمیان گذاشت، بعد از دقایقی آقای محتشمی از ما اجازه خواست که برای لحظاتی همراه آن فرد باشد. پس از حدود یک ساعت که برگشت، توضیح داد که آن فرد، فلسطینی و کارمند یکی از ناشران خارجی بود و دیده بود چند گروه فلسطینی که در همین نمایشگاه غرفه دارند، به علت برخی اختلافات سیاسی، دچار قهر و جدایی هستند. او از آقای محتشمی خواسته بود، واسطه دوستی و رفع کدورت میان آنها بشود.
آقای محتشمی به او گفته بود من مسئولیتی ندارم، شاید برخی دستگاهها از دخالت من ناراحت بشوند! اما آن فرد فلسطینی اصرار کرده بود که کسی غیر از شما نمیتواند به رفع کدورت میان آنها کمک کند!...
جالب بود که دوستان فلسطینی، آقای محتشمی را حلقه وصل خود میدانستند و عدهای در ایران سعی در کنار گذاشتن او از این عرصه داشتند!
یادش گرامی و روحش شاد!