تاريخ انتشار: 13 بهمن 1390 ساعت 19:58:56
امام مهدی علیه السلام

 

معصوم چهاردهم : امام دوازدهم ، حضرت مهدى (عج ) 

  نام : هم نام پيامبر (ص ) (م - ح - م - د) (عليه السلام ) 

القاب معروف : مهدى موعود، امام عصر، صاحب الزمان ، بقيه الله ، قائم و... (ارواحناله الفداء) 

پدر و مادر : امام حسن عسكرى (ع )، نرجس (س ) 

وقت و محل تولد : روز 15 شعبان سال 255 يا 265 هجرى قمرى ، در سامره متولد شد و حدود پنج سال در كنار و  كفالت پدر به طور مخفى بود.

 

دوران زندگى : در چهار بخش ،

 

1 - دوران كودكى حدود پنج سال تحت سرپرستى پدر و در پشت پرده خفاء، تا از گزند دشمنان محفوظ بماند، و هنگامى كه در سال 260 پدرش ‍ شهيد شد مقام امامت به او محول گرديد.

 

2 - غيبت صغرى : از سال 260 هجرى قمرى شروع شد و در سال 329 كه حدود 70 سال مى شود پايان يافت . (اقوال ديگرى نيز گفته شده است )

 

3 - غيبت كبرى : كه از سال 329 شروع شد، و تا وقتى كه خدا بخواهد و ظهور كند، ادامه خواهد يافت .

 

4 - دوران درخشان ظهور آن حضرت و حكومت جهانى او

 

نواب اربعه : آن حضرت در دوران غيبت صغرى (70 سال ) با چهار نفر به تناوب ، به طور مستقيم تماس داشت ، و آنها كه نايبان چهار گانه نام دارند، واسطه بين او و مردم بودند، كه به ترتيب عبارتند از: عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان ، حسين بن روح و على بن محمد سيمرى ، و هنگام وفات على بن محمد سيمرى ، امام زمان (ع ) به دستور داد براى خود جانشين تعيين نكند.

 

نواب عام : پس از غيبت كبرى جانشينان آن حضرت ، نايبان عام نام دارند، كه به طور مستقيم  مشخص نشده اند بلكه اوصاف آنها گفته شده و مردم مى توانند به وسيله او صاف آنها را بشناسند و آنها عبارتند از فقيه جامع الشرائط (مرجع تقليد) كه به عنوان ولايت فقيه و ولى فقيه خوانده مى شوند و در عصر غيبت  مردم به آنها رجوع مى كنند زيرا امام عصر (ع ) آنها را حجت بر مردم قرار داده است و فرموده  حكم آنها حكم من است  و مخالفت با آنها مخالفت با من است .  

 

1 - ملاقات احمد بن اسحاق با امام زمان (ع ) 

 

 احمد بن اسحاق (وكيل امام حسن عسكرى (ع ) در قم ، كه قبرش كنار مسجد امام قم است ) مى گويند : به حضور امام حسن عسكرى (ع ) رسيدم ... عرض كردم : جانشين شما كيست ؟

 

آن حضرت با سرعت وارد اطاق شد و پسرى را بر دوش گرفت و آورد ديدم چهره آن پسر مانند مه شب 14 مى درخشد، فرمود: جانشين من اين است ، كه هم نام و هم كنيه پيامبر خدا (ص ) مى باشد كه سراسر زمين را پر از عدل و داد كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شود. اى احمد مثل او در امت مانند مثل خضر نبى  و ذوالقرنين است كه غيبت طولانى كند. سوگند به خدا در آن عصر نجات نمى يابد مگر كسى كه در عقيده به امامت او استوار باشد و توفيق دعا براى سرعت در فرا رسيدن ظهور آن حضرت يابد.

 

احمد عرض كرد : آيا براى اطمينان قلبم علامتى هست ؟

 

ناگاه آن آقازاده (كه در آن وقت سه ساله بود) با زبان عربى فصيح فرمود :

انا بقيه الله فى ارضه و المنتقم من اعداء الله فلا تطلب اثرا بعد عين يا احمد بن اسحاق.

من بقيه الهى در زمين خدا هستم ، و انتقام گيرنده از دشمنان خدا مى باشم ، بنابراين اى احمد بعد از آن كه بالعيان مرا ديدى ، به دنبال دليل ديگر نباش .

 

احمد مى گويد : بسيار خوشحال شدم و از محضر امام حسن عليه السلام  با كمال شادى بيرون آمدم. فرداى آن روز بار ديگر به حضور آن حضرت رفتم و عرض كردم : از اين منتى كه بر من نهادى و جانشين خود را به من نشان دادى بسيار مسرور گشتم . اكنون يك سوال دارم : مثال او مانند خضر و ذوالقرنين است در چه جهت به آنها شباهت دارد؟

 

امام حسن عليه السلام  فرمود: در طول غيبت شباهت به آنها دارد.

 

عرض كردم : اى فرزند رسول خدا غيبت او طولانى مى گردد؟ فرمود : آرى ، آن چنان غيبت او طولانى مى شود كه بسيارى از معتقدان به او از اين عقيده بر مى گردند و تنها كسانى كه پيوندشان با ولايت ما قوى است و قلبشان پر از ايمان است  و از طرف روح القدس  تاييد مى گردند باقى مى مانند.

 

 سپس فرمود : اى احمد اين راز و سرى از رازها و اسرار خداست آن را باور كن و از سپاسگزاران باش تا در قيامت در درجه اعلاء با ما باشى .

 

 

2 - سيماى امام زمان (ع ) در كودكى

 

 شيخ صدوق (ره ) به سند خود، از يعقوب بن منقوس (ره ) نقل مى كند كه گفت : روزى به حضور امام حسن عسكرى (ع ) رفتم ، ديدم روى سكوئى در خانه اش نشسته و در طرف راست آن سكو، اطاقى بود و بر در آن پرده اى آويخته شده بود، عرض كردم : آقاى من ! (بعد از شما) صاحب امر كيست ؟

 

فرمود : پرده اطاق را بالا بزن ، پرده را بالا زدم ، ناگاه پسرى كه قامتش حدود پنج وجب بود از اطاق بيرون آمد ظاهر او نشان مى داد كه حدود هشت يا ده سال دارد (البته آن حضرت در اين هنگام پنج سال داشت ، ولى قامت رشيد او چنان نشان مى داد)، پيشانى روشن و صورت سفيد و چشمان درخشنده و كفهاى دستش زبر و خشن و سر زانوانش به طرف زمين مايل بود و در گونه راستش خالى وجود داشت و بر سرش زلف بود، آمد و روى زانوى امام حسن (ع ) نشست .

 

 امام حسن (ع ) فرمود: صاحب شما اين است . امام حسن (ع ) به آن پسر فرمود : ادخل الى الوقت المعلوم : داخل خانه شو تا روز وقت معلوم . او وارد آن اطاق شد من او را ديدم كه به آن اطاق رفت .

 

 امام حسن (ع ) به من فرمود: به اطاق نگاه كن . به اطاق نگاه كردم كسى را در آن جا نديدم .

 

 

3 - جستجو براى يافتن جانشين امام حسن (ع )

 

 هنگامى كه امام حسن عسكرى (ع ) وفات يافت، شخصى از مردم مصراموالى به مكه آورد كه مربوط به امام زمان (ع ) بود. درباره مشخصات آن حضرت اختلاف شد، بعضى گفتند امام حسن عسكرى (ع ) بدون جانشين از دنيا رفت ، بعضى گفتند: جانشين او برادرش جعفر است ، گروهى گفتند: جانشين او فرزند او است. سر انجام مردى را كه به ابو طالب معروف بود براى بررسى از نزديك  به شهر سامره فرستادند او نامه اى نيز همراه داشت .

 

ابوطالب به سامره آمد، و نزد جعفر (برادر امام حسن معروف به جعفر كذاب ) رفت و از او خواست براى امامت خود كه ادعا مى كند برهان و نشانهاى نشان دهد.

 

جعفر گفت : چنين آمادگى را ندارم .

 

ابو طالب به درخانه امام زمان (ع ) (خانه امام حسن عسكرى (ع )) رفت و به وسيله سفيران آن حضرت نامه هاى براى او فرستاد، پاسخ آمد: خدا تو را در مصيبت رفيقت (يعنى مرد مصرى صاحب مال ) پاداش نيك دهد زيرا او از دنيا رفت  و مالش را به شخص امينى سپرد و به او وصيت كرد تا در آن مال هرگونه (شرعا) روا است  رفتار كند.

و پاسخ نامه ابوطالب را نيز داد.

 

به اين ترتيب ابو طالب دريافت كه جانشين امام حسن عسكرى (ع ) همان آقازاده (حضرت مهدى عليه السلام است. جواب نامه و مشخصات وصيت مرد مصرى را بيان نمود.

 

منبع : داستانهاى شنيدنى از چهارده معصوم عليهم السلام ، نوشته : محمد محمدى اشتهاردى

 

(استفاده بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)

نام كتاب : داستانهاى
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=9242
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.