از داستان اوکراین این درس را آموخت که «در نظام جهانی تضمین های امنیتی کشورهای دیگر، دروغی بیش نیست. و ملتی که نتواند امنیت خود را با اتکا به داشته ای خود و پیشرفت های همه جانبه تأمین کند، محکوم به شکست است.»
چوگویف، اوکراین/ واکنش مردی به جسد یکی از بستگانش در بیرون ساختمان ویران شده پس از بمباران شهر چوگویف. عکس: AFP
جماران: داستان این روزهای اوکراین و حمله روسیه به این کشور، به احتمال بسیار نظمی نوین را در جهان و حداقل در اروپا حاکم خواهد کرد. این اتفاق پیچیده حتما در هفته های آینده _و شاید سال های بعد _جوانب مختلف و مخفی خود را نشان خواهد داد و تحلیل های کامل تری را می توان درباره آن ارائه کرد.
اما تا همین جا می توان درسی بسیار بزرگ از این تجاوز (و یا هر چه نام دیگر بر آن می گذارید) دریافت کرد. درسی که بی تردید برای ما به عنوان مردمی که بسیار از جنگ آزار دیده ایم ضروری است.
۱-بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بخشی از سلاح های هسته ای این کشور در جمهوری های تازه شکل گرفته قرار داشت. در این میان اوکراین به علت نزدیکی به اروپا جایگاه مهم تری داشت. مطابق برخی گزارش ها «در پایان جنگ سرد، سومین قدرت هسته ای بزرگ روی زمین، بریتانیا، فرانسه یا چین نبودند بلکه اوکراین بود. فروپاشی شوروی در دسامبر 1991 ، منجر به این شد که اوکراین تازه استقلال یافته تقریبا وارث 5 هزار کلاهک هسته ای مستقر در خاک خود شود. سیلوهای زیرزمینی در پایگاههای نظامی این کشور دارای موشکهای دوربردی بودند که هر کدام به مراتب قویتر از بمبی بود که هیروشیما را با خاک یکسان کرد. در آن زمان فقط روسیه و آمریکا از اوکراین سلاح هسته ای بیشتری داشتند.»
اما دولتمردان اوکراین این سلاح ها را تحویل به روسیه دادند. «حذف این زرادخانه اغلب به عنوان یک دستاورد پیروزمندانه در کنترل تسلیحات مورد ستایش قرار می گیرد. دیپلمات ها و فعالان صلح، اوکراین را به عنوان یک "شهروند نمونه" در دنیایی مملو از کشورهای خواهان کسب قدرت هسته ای، معرفی می کنند. اما خلع سلاح اوکراین بدون تنش هایی میان دولت و قوای نظامی این کشور انجام نشد. در آن زمان بودند کارشناسان اوکراینی و یا آمریکایی که منطق خلع سلاح سریع اتمی اوکراین را زیر سوال بردند. برخی استدلال میکردند که سلاحهای مرگبار تنها ابزار قابل اعتماد برای جلوگیری از تجاوز روسیه است.»
۲- نکته مهم در این میان آن نیست که اوکراین چه کرد. بلکه نکته مهم آن است که « تعهد های کشورهای بزرگ دنیا به چه درد خورد؟»
توضیح این سوال را به مصاحبه سفیر اوکراین در تهران وامی گذارم که در واکنش به سوال خبرنگار مهر مبنی بر اینکه پیشتر اوکراین، یکی از کشورهای قدرتمند هستهای بود اما الان پس از تحویل تسلیحات هستهای، قدرت بازدارندگی ندارد، گفت: من مطمئن هستم که تحویل زرادخانهی هستهای اوکراین یک اشتباه سیاسی بود و نباید این اشتباه را میکردیم.
بوردیلیاک اظهار داشت: اوکراین در برابر تحویل این زرادخانه هستهای، تضمینهای امنیتی را گرفت و طی سالهای اخیر و بعد از امضای موافقتنامه «بوداپست اوکراین» به انجام تعهدات خود پایبند بوده است، اما روسیه به این تعهدات احترام نگذاشت و پایبند نبود.
وی تصریح کرد: تضمینهای امنیتی در مقابل تحویل تسلیحات هستهای، در تفاهمنامهی «بوداپست» بود که به امضای آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین رسید و پنج کشور این تفاهمنامه را امضا و تضمینهای امنیتی را به اوکراین ارائه کردهاند.
۳- البته همان اشتباه در همین مصاحبه هم هویداست که می گوید: «تنها کشوری که این تعهدات را نقض کرد و تضمینهای امنیتی خود را برای اوکراین انجام نداد، روسیه است.»
غافل از آنکه چهار کشور بزرگ دیگر چرا به تعهدات خود عمل نکردند؟ و مگر تعهدات آنها برای آن بوده است که خود به اوکراین حمله نکنند؟ و مگر نه آن بوده است که تعهدات مذکور قرار بوده جانشین امنیتی شود که در سایه دارا بودن نیروی بازدارنده هسته ای حاصل می شود؟
۴- تا همین جا می توان از داستان اوکراین این درس را آموخت که «در نظام جهانی تضمین های امنیتی کشورهای دیگر، دروغی بیش نیست. و ملتی که نتواند امنیت خود را با اتکا به داشته ای خود و پیشرفت های همه جانبه تأمین کند، محکوم به شکست است»
۵- و همین جاست که می توان به روان امام امت هزاران درود فرستاد که با نشان دادن راه به همه آموخت که امنیت ما جز به «ما» و «همه با هم بودن» و جز به «نیروی ملی خودمان » وابسته نیست. «خوداتکایی و خود باوری» همراه با «اعتماد نداشتن به هیچ کس جز نیروی خود ملی».