التهاب در دانشگاههای کشور این روزها خبر از تجمعات معلمان، کارگران، کارکنان قوه قضائیه و... هر روز در وسایل ارتباطجمعی و رسانههای مجازی در جریان است. تورم شدید، بهویژه فشار فزاینده افزایش قیمت مواد غذایی، اجاره مسکن و چشمانداز مبهمی که دختران و پسران جوان و خانوادههایشان را از عدم امکان دستیافتن به یک زندگی حداقلی نگران کرده، بر نارضایتیهای انباشتشده همچنان میافزاید. در چنین شرایطی در هفتههای اخیر دانشگاههای کشور نیز به دوره پرالتهابی وارد شدهاند. به نظر میرسد که مدیریت بحران روزبهروز دشوارتر شده. حقوق استادان که از سال 1397 پس از سه سال تورم بالا، مانند دیگر مزد و حقوقبگیران سراسر کشور بهصورت واقعی افت قابلتوجهی کرده بود، در سال 1400 افزایش یافت ولی با توجه به کاهش چشمگیر ارزش پول ملی همچنان بهصورت واقعی کمتر از سال 1397 است. در دیماه امسال سازمان برنامه با کاهش بودجه تخصیصی به دانشگاهها دستور داده که بخشی از افزایش حقوق استادان را حذف کنند. به نظر میرسد که دولت کاهش حقوق استادان را کمهزینهترین راه برای کاهش کسر بودجه در ماههای پایانی سال 1400 یافته است. این اقدام با اعتراض جدی اعضای هیئتعلمی مواجه شده است.
در چنین شرایطی که دانشگاهها تحت فشار مالی سنگین قرار دارند، خبر مرگ استاد بازنشسته گروه شیمی دانشگاه کاشان آقای دکتر جواد صفری، که با مراجعه مکرر به امور مالی دانشگاه قادر به دریافت حق بازنشستگی خود نشده، موجی از اندوه را در میان دانشگاهیان برانگیخته است. احتمال میرود که این استاد 56ساله بنا به ضرورت و برای دریافت حق بازنشستگی، زودتر از موعد بازنشسته شده و دانشگاه امکان پرداخت به او را نداشته است، و این فشار روحی سنگین سرانجام به این اقدام تأثربرانگیز انجامیده و این سؤال را بیشازپیش مطرح کرده است که آیا دانشگاه و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای سلامت جسمی و روحی اعضای هیئتعلمی ارزشی قائل است؟اینروزها خبر اخراج دکتر فاضلی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتر آرش اباذری از دانشگاه صنعتی شریف بر التهاب در فضای آموزش عالی کشور دامن زده است. چرا برخی از دانشگاهها اخراج استادان باسواد و محبوب را در اولویت قرار دادهاند و برخی از استادان کمسواد، که نه سواد علمی دارند و نه دغدغه اجتماعی و عموما دانشجویان از کار آموزشی و پژوهشی آنان ناراضی هستند، از حاشیههای امن برخوردارند و هیچ خطری جایگاه مستحکمشان را تهدید نمیکند؟ سالهاست که از سوی بسیاری از دانشگاهیان نسبت به ملاکهای اعلامشده از سوی وزارت علوم برای چاپ هرچه بیشتر مقالات در مجلات بهاصطلاح علمی - پژوهشی جهت ترفیع و ارتقای جایگاه اعضای هیئتعلمی اعتراض میشود و خبر گسترش فساد و افزایش شرمآور شمار مؤسساتی که مقالات بهاصطلاح علمی را به چاپ میرسانند، بهطور رسمی و غیررسمی مطرح است. با وجود این حتی استادانی که مقالاتشان در مجلات علمی خارجی منتشر شده که اصلا وجود ندارد و تخلف و جعل سندی بیش نیست، با خطری مواجه نیستند و از پرستیژ و امتیازات مادی و معنوی همین مقالات بیارزش بهرهمند میشوند ولی استادانی چون دکتر فاضلی با وجود انتشار کتابها و مقالات علمی ارزشمند برای تدریس در دانشگاه مناسب تشخیص داده نمیشوند. با وجود تأکید رسمی وزارت علوم بر ضرورت پیوند دانشگاه با جامعه، برخوردهای سلیقهای با استادان پرتلاش درواقع حاوی این پیام است که استادان بهتر است سر در لاک خود داشته باشند و به مشکلات کشور توجهی نداشته باشند. پاداشهای سخاوتمندانه برای نوشتن مقالاتی که درواقع ارزش و تأثیری بر زندگی مردم ایران نداشته و نخواهد داشت، دریافت کنند. در مقابل تنبیههای جدی برای کسانی است که نگران آینده کشور هستند و تلاش میکنند که دانشجویانی پرسشگر و پرتلاش تربیت کنند. این اقدامات نارضایتی روزافزون اکثر قاطع دانشگاهیان را به دنبال دارد. انتظار میرود که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با نظارت بیشتر از برخوردهای سلیقهای و مخرب برخی گروهها در دانشگاههای کشور جلوگیری کند و با حمایت از حقوق قانونی دانشگاهیان مانع از تشدید التهاب در میان این قشر فرهیخته شود.
* عضو هیئتعلمی دانشگاه مازندران
*شرق
|