نماز در کاخ کرملین از منظر جامعهشناسی فرهنگی انتشار تصویر نمازخواندن ابراهیم رئیسی در کاخ کرملین نزد افکار عمومی بهویژه در بستر شبکههای اجتماعی توجهاتی حتی بیشتر از ابعاد سیاسی و محتوای دیپلماتیک سفر رئیسجمهور به روسیه برانگیخت. اما آیا معنای این عکس در افکار عمومی به همان ترتیبی برساخته میشود که تیم رسانهای رئیسجمهور خواسته است؟
1- از منظر جامعهشناسی فرهنگی، سیاستمداران همواره از نمادها و آیینها در قالب نمایشهایی فرهنگی استفاده میکنند تا خود را نماینده خیر عمومی و رقبایشان را نامعتبر و منفعتطلبانی خودخواه جلوه دهند. موفقیت در سیاست تا حدودی نیازمند مهارت و استفاده از نمادها و نمایشهای فرهنگی است اما سیاستمداران کمتر قادرند معنای نمادهای سیاسی و نمایشهای عمومیشان را مدیریت کنند؛ چون در جهان رسانهایشده، این معانی عمیقا در درون و از طریق رسانهها سازماندهی میشوند. بهعبارتدیگر هماهنگکردن و کنترل معانی نمایشهای سیاسی به نسبت گذشته بسیار دشوارتر و مخاطرهآمیزتر شده است. به همین دلیل است که امروزه، مشاهیر رسانهای و سلبریتیها بدون داشتن تخصص سیاسی صرفا بهواسطه فوتوژنیکبودن و مهارت در استفاده از رسانه قادرند پیام و تصویر سیاسی خود را با زبردستی در برد و دامنه گستردهتری مدیریت کنند و به تبع آن به بازیگرانی سیاسی بدل شوند. اما در جهانی عمیقا رسانهایشده، معنای پیام به شکلی فزاینده از کنترل فرستنده آن خارج شده است و سوژههای اجتماعی بسته به توانایی و مهارت رسانهایشان در برسازی معنای نمادها و نمایشها مداخلهای مستمر دارند.
2- تیم رسانهای رئیسجمهور احتمالا اهداف مشخصی را در انتشار تصویر نمازخواندن ایشان در کاخ کرملین داشتهاند. بهجاآوردن نماز، نمادی فرهنگی است که میتواند برانگیزاننده انرژی عاطفی در بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانی باشد. همچنین در پیوند با برخی از المانهایی که در بینالاذهان ایرانیان شکل گرفته است – تبدیلکردن کلیساها به مساجد بعد از فتح توسط مسلمانان، کاخ کرملین بهعنوان نمادی از سلطه سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و رسوب تاریخی از سوابق تجاوزهای روسیه به ایران- میتواند نوعی از اقتدار را برای ابراهیم رئیسی بازنمایی کند. همچنین جلب توجه افکار عمومی به چنین نمادپردازیای میتواند برخی از بازنماییهای تضعیفکننده از جمله سطح پایین تشریفات دیپلماتیک، سطح پایین استقبال از رئیسجمهور در فرودگاه و در ورودی کاخ کرملین، نامتعارفبودن چیدمان جلسه و فقدان حضور نمادهای ملی در دیدار دو رئیسجمهور و مهمتر از همه، محتوا و دستاوردهای مذاکرات را حاشیهای کند. تأکید ائمه جمعه کشور بر این تصویر شاهدی بر سیاست رسانهای پشت آن است.
3- اما معنای مدنظر تیم رسانهای رئیسجمهور به تصویر پیوست نمیشود بلکه معنای آن در هزارتویی رسانهای برساخته شده و اذهان سوژههای اجتماعی را شکل میدهد.
سیاست رسانهایشده امروز، مملو است از مصادیقی که نشان میدهد چگونه معنای یک پیام خارج از کنترل فرستنده آن تغییر کرده یا حتی به ضد خود بدل شده است. در مقالهای که سال 97 در فصلنامه مطالعات رسانههای نوین منتشر کردم، به دو نمونه از این مصادیق پُرشمار پرداختم و نشان دادم که چگونه معنای نمادین «جوی لولهکش» در انتخابات ریاستجمهوری 2008 توسط تیم رسانهای جمهوریخواهان مصادره و علیه سیاستهای مالیاتی اوباما به کار گرفته شد و همینطور چگونه معنابخشی به عکس «میرزاآقا» پیرمرد دستفروش اردبیلی در آخرین سفر تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات 92 توسط فعالین رسانهای جبهه اصلاحات توانست نمادپردازی 96درصدی/ چهاردرصدی در ائتلاف قالیباف/ رئیسی را واژگون کند. بازی اعتبارزدایی و مصادره معنایی نمادها توسط مخالفان و منتقدان دولت سیزدهم تاکنون بازی موفقی بوده است. برای مثال تیم رسانهای رئیسجمهور با کمک رسانههای رسمی و مشخصا رسانه ملی تلاش کرد از ابراهیم رئیسی تصویر یک رئیسجمهور مردمی، پای کار و در همهجا حاضر ارائه کند و در این راستا نمایش حضورهای سرزده او در میدان را در دستور کار قرار داد. ابراهیم رئیسی توسط دوربینهای متعدد و همیشه حاضر، رئیسجمهوری معرفی شد که پس از حمله سایبری در وزارت نفت و پمپ بنزین حاضر است، در حضور سرزده به بازار تهران از نزدیک جویای قیمتهاست یا در حضور سرزده به محله دروازهغار از نزدیک در جریان مشکلات آنها قرار دارد. اما معنای این نمادپردازی بهسرعت در درون هزارتوی رسانهای توسط منتقدان ابراهیم رئیسی، هوشمندانه واژگونه شد؛ تصاویر رئیسجمهور در میان گسل زلزله، در درون کنتور برق یا روی اسکناس دلار نقش بست و انبوهی از لطیفهها درخصوص حضور سرزده رئیسجمهور ساختهشده و مورد توجه قرار گرفت. حالا دیگر حضور سرزده ابراهیم رئیسی در هر مکانی، نهتنها در اذهان معنای مطلوب سیاستگذار رسانهای رئیسجمهور را نمیساخت بلکه هر شکلی از نمادپردازی درخصوص حضورهای سرزده در اذهان شوخ و ظریف ایرانیان لطیفههایی را تداعی میکرد که در راستای بیاعتبارکردن تدبیر و اقتدار رئیسجمهور بود. درخصوص تصویر بهجاآوردن نماز در کرملین نیز مشخصا همین فرایند درحال رخدادن است. انبوهی از لطیفهها و طنزها در شبکههای اجتماعی درحال گردش است که معنای این نمادپردازی را مخدوش و بیاعتبار میکند.
4- از منظر جامعهشناسی فرهنگی، سیاستمداران برای موفقیت در نمایشها و نمادپردازیها علاوه بر منابع مادی و سازمانی، نیازمند مقادیری از مهارتهای فرهنگی یا حتی خوششانسی فرهنگی هستند. رسانههای رسمی در جمهوری اسلامی دسترسی نامحدودی به منابع مادی و سازمانی دارند اما به همان اندازه در مقایسه با فعالان رسانههای غیررسمی از مهارتهای فرهنگی بیبهرهاند. بهنحویکه کنشگران رسانههای غیررسمی که عموما در شبکههای اجتماعی و در سطح خرد فعالیت دارند، وقتی مهارت فرهنگی را با اندکی خوششانسی فرهنگی بیامیزند، میتوانند نمایشهای سازماندهیشده و گاه پرخرج رسانههای رسمی را بیاعتبار کرده و معنای آن را مصادره به مطلوب کنند. همچنین یک نمایش موفق، بیش از دکوپاژ حسابشده یا متن منسجم، بر شانههای بازیگران ماهر سوار است و حقیقت این است که ابراهیم رئیسی، اگرچه رئیسجمهور محترمی است اما ویژگیهای لازم برای اجرای چنین نمایشهایی را ندارد. او فوتوژنیک نیست، سخنور نیست، فاقد زبان بدن مناسب است، توانایی کنترل احساسات در چهرهاش را ندارد. من اگر جای تیم رسانهای رئیسجمهور بودم، تمام تمرکزم را متوجه ارائه تصویری آنکادره و محدود به حوزههای رسمی و اداری از او میکردم و بهعنوان یک بازیگر برایش نقشهای دشواری در نظر نمیگرفتم.
*شرق
|