زمینههای تحریم تنباکو، از نگاه آیتالله سیدرضی شیرازی امروز چهلمین روز درگذشت آیتالله سیدرضی شیرازی است. وی نوه دختری مرحوم آقاشیخکاظم شیرازی و نوه پسری مرحوم آقامیرزاعلیآقا شیرازی فرزند آیتالله العظمی محمدحسن شیرازی(رض) میباشد. و تا سن سی سالگی در حوزه علمیه نجف سطح را با تمام رسانده و در درس خارج مرحوم آقاشیخکاظم شیرازی شرکت نموده و پس از آن در درس خارج مرحوم شیخ محمدتقی آملی حضور یافت. ایشان معقول را نیز در محضر اساتید وقت مرحوم آقا سیدابوالحسن قزوینی، مرحوم آقاشیخابوالحسن شعرانی و مرحوم آقامیرزااحمد آشتیانی فرا گرفتند. آیتالله سیدرضی شیرازی در سال 1370 و در یکصدمین سال رحلت مرحوم میرزای شیرازی، گفتوگویی با ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی داشته است که در این فرصت بخشهایی از آن تقدیم میگردد.
*مرجعیت مرحوم میرزا دارای چه امتیازاتی بود؟
مرجعیت او از جهات مختلف، از قبیل امکاناتی که در اختیار داشت، از جهت امدادهای غیبی و معنوی که او را همراهی میکرد، منحصر به فرد بود، پس از مرحوم شیخ علماء بزرگ وقت مثل مرحوم میرزای آشتیانی، میرزای رشتی، مرحوم نهاوندی و مرحوم آقای حسن تهرانی مرجعیت را به او واگذار کردند و مردم را در تقلید به ایشان ارجاع دادند. جلسهای تشکیل دادند و گفتند که: رئیس حوزه باید دارای دو شرط باشد اولاً مجتهد عادل باشد و ثایناً مدیر و عاقل باشد. ما اگر شرط اول را هم داشته باشیم، شرط دوم مختص میرزاست. چنین امری و اتفاق نظری درباره مرجعیت یک فرد با این وسعت پس از میرزا شیرازی تاکنون تحقق پیدا نکرده است.
از ویژگیهای مرحوم میرزا علاقه شدید او به علم بود، راجع به ابوریحان بیرونی نقل کردهاند که در لحظات آخر عمرش، فقیهی به عیادت او آمد، ابوریحان در همان حال درباره ارث جدات ثمانیه سوال کرد و آن فقیه با تعجب گفت: الان شما در این وضع، چه سوالی مطرح میکنید؟! ابوریحان گفت: آیا اگر این مطلب را بدانم و بمیرم بهتر است یا جاهل از دینا بروم؟ آن فقیه پاسخش را داد و وقتی از مجلس او خارج شد، صدای شیون از خانه ابوریحان بلند شد و آن فقیه فهمید که او از دنیا رفت. نظیر همین مطلب در مورد میرزا نقل شده که در لحظات آخر عمر میرزا افرادی که اطراف ایشان اجتماع کرده بودند، نمیدانستند که میرزا در چه وضعیتی است و مایل بودند حال وضع میرزا را بدانند. آقا میرزا علیآقا میگوید: یک فرع فقهی مطرح کنید، اگر ایشان حالشان خوب باشد در بحث شرکت میکنند. گفتند: آیا خوردن نان سوخته جایز است یا نه؟ در خلال بحث، مرحوم میرزا شروع میکنند به صحبت کردن و میگویند: چون از خباثت است، خوردنش معلوم نیست که جایز باشد.
*روش میرزا در تدریس چگونه بوده است؟
اولاً میرزا بخاطر کارهای متعددش سالی چند ماه تدریس میکرد ولی درس را که آغاز میکردند چند ساعت بطول میانجامید. جلسات درسش چند ساعته بود و شیوه تدریس هم بصورت بحث مشورت بود، بصورت درس منظم و کلاسیک نبود که استاد تدرسی کند و همه گوش کنند، بلکه مطلب را به بحث میگذاشت و لذا شاگردان بزرگی در محضرش تربیت شدند و شدیداً به او علاقهمند بودند و ایمان داشتند. مرحوم آخوند خراسانی از شاگردان میرزا در نجف بود و وقتی که به سامرا آمد، میرزا او را برای حفظ حوزه نجف، به نجف بازگرداند و نقل کردهاند که گاهی که آخوند به سامرا میآمد دوستانش میگفتند: شما قصدتان مشوب است، گفت: من قصدم خالص است و فقط برای میرزا میآیم. این جمله حاکی از شدت علاقه به میرزا بود. آخوند خراسانی تا وقتی میرزا زنده بود، برای تدریس بالای منبر نمیرفت و در مجالس بر فرزند میرزا مرحوم آقا میرزا علیآقا مقدم نمیشد. اکثر شاگردان میرزا به مقام مرجعیت رسیدند و هر کدام در یک شهری مرجع تقلید مردم شدند و این خیلی عجیب است که کسی اینقدر در تربیت شاگردانی موفق باشد. مانند: میرزا ابراهیم شیرازی در شیراز، سیدعبدالحمید همدانی در همدان، مرحوم سید عبدالحسین لاری – که تقریرات درس میرزا را نوشت -، مرحوم روزدری – که تقریرات دیگری بر درس اصول ایشان نوشت که نسحه اصلی آنرا در اختیار موسسه آل البیت قرار دادیم. تا چاپ نمایند. مرحوم روزدری این تقریرات را در نجف و قبل از هجرت میرزا به سامرا نوشته است-، مرحوم میرزا علی آقا را هم به عنوان نمایندهاش به تبریز فرستاد.
*آیا شواهد و قرائنی دال بر اینکه حکم تحریم تنباکو به خط خود میرزا صادر شده باشد، وجود دارد؟
در این زمینه داستان کوچکی که در عین حال مستند است، عرضکنم. مرحوم میرزای نائینی فرزندی داشت بنام میرزا علیآقا که مرد بسیار فاضل و صالحی بود که ده، دوازده سال قبل از دنیا رفت. ایشان در جمع علماء و از آن جمله در حضور فرزندشان آقا میرزا عباس – که درحال حاضر رئیس یکی از شعب دیوانعالی کشور هستند – برای من نقل کردند که پدرم میرزا حسین نائینی(رض) گفت: ما که در سامره بودیم، در جریان تنباکو شبی مرحوم میرزا شاگردانش را احضار کرد و فرمود: میخواهیم تلگرافی به تهران مخابره کنیم مبنی بر تحریم تنباکو، هر کدام از شما صورت تلگرافی بنویسید تا هر کدام مناسبتر بود به تهران ارسال کنیم. پس از چندی همه در جلسهای جمع شدیم و صورتهایی که آماده کرده بودیم را به میرزا ارائه کردیم. میرزا پس از مطالعه آنها همه را زیر تشکی که روی آن نشسته بود، گذاشت و صورت تلگرافی را از زیر تشک بیرون آورد و شروع کرد به خواندن: «بسمالله الرحمن الرحیم الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواتالله و سلامه علیه است الاحقر محمد حسن الحسینی»، میرزا حسین نائینی میگوید: پس از قرائت صورت تلگراف مرحوم میرزا فرمود: این تلگراف از ناحیه مقدسه حضرت حجت شرف حضور یافته، نظر شما چیست؟ میرزای نائینی میگوید: ما با شنیدن این جمله چیزی نگفتیم و همه تسلیم شدیم که لزوماً این تلگراف مخابره شود و غیر از آن موردی ندارد.
جریان دیگری که به بخاطر دارم این است که تقریباً نه سال قبل خدمت امام شرفیاب شدیم، من به اتفاق سه نفر که همگی به رحمت خدا رفتهاند پس از بازگشت از سفری که برای معالجه رفته بودم (میدانید که اوایل انقلاب مرا ترور کردند و برای معالجه سفری رفته بودم) ازسوی امام احضار شدیم. جلسه در حدود یکساعت و ربع طول کشید و فرد دیگری غیر از ما در جلسه حضور نداشت، بخاطر دارم که امام رو به منکردند و پس از احوالپرسی فرمودند: «میدانید که فلان دسته (که من نامشان را نمیبرم) در نشریه خود نوشتهاند که تحریم تنباکو مربوط به میرزا نبود و مربوط به دستور خارج بوده، منتهی به نام میرزا تمام شد؟ اینها میدانید چه میخواند بگویند؟ اینها میخواهند بگویند که روحانیت کاری برای مردم نکردهاند». تمام خدماتی که روحانیت کرده، از قضیه تحریم تنباکو تاکنون، میخواهند به یک صورتی از روحانیت منصرف کنند و به نام دسته دیگری تمام کنند و جز این هدفی ندارند. درحالیکه تاریخ تنباکو نزد ماست، پسر مرحوم میرزا حسین میلانی از پدرش نقل کرد که او میگفت: میراز آمد و فرمود که این تلگراف از ناحیه مبارکه شرف صدور یافته و باید ارسال شود.
یکی از علماء نیز میگفت: سید محمد فشارکی شبی در مقابل میرزا نشست و گفت: حضرتعالی که تنباکو را تحریم کردید، آیا این حکم مخصوص ایران است یا کشورهای دیگر را هم شامل میشود؟ ایشان گفتند:
فقط مختص ایران است. اگر واقعاً مرحوم میرزا مسموم شده باشد که خیلی هم بعید نیست و از همشیره مرحوم میرزا عبدالله شیرازی هم شنیدم که در سامره شایع شد که میرزا را مسموم کردهاند و در مجلهای که در حدود 30 یا 35 سال قبل منتشر میشد پزشکی این نظر را اظهار کرده بود، علیای حال، اگر واقعاً میرزا را مسموم کرده باشند بخاطر مبارزه میرزا با انگلیسیها بود، آنها میرزا را مانعی در جهت اهداف خودشان شناختند و میخواستند این مانع را بردارند. و حتی شنیدم که مرحوم میرزا از ناراحتی گریه کرده بود که گرچه ما در قضیه تنباکو پیش بردیم و پیروز شدیم، اما دشمن به قدرت روحانیت شیعه پیبرد و از این به بعد درصدد محو و نابودی این قدرت خواهد بود.
*به نظر شما چه عواملی و چه شخصیتهائی در تشویق میرزا به صدور حکم تحریم تنباکو نقش داشتند؟
در این زمینه لازم است توضیحی پیرامون این مسئله که در برخی کتب نوشتهاند که نامه سیدجمال الدین اسدآبادی در میرزا اثر گذاشته و ایشان حکم به تحریم تنباکو داده است. چند نکته را مطرح کنم: اولاً در تاریخ ازسوی میرزا پاسخی به نامههای سید جمال ثبت نشده و ظاهراً این نامهها بدون جواب مانده است. ثانیاً مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی از میرزای نائینی نقل میکرد که ایشان میفرمود: سید جمال الدین اسد آبادی به سامره آمد و چند روزی در مدرسه و در حجره منماند و میخواست با میرزای شیرازی ملاقات کند ولی موفق نشد. ثالثاً ممکن است نامه سید جمال اطلاعاتی به میرزا داده باشد، چه مانعی دارد مرجع تقلیدی از کانالهای مختلف اطلاعاتی را دریافت کرده باشد؟ نامههای متعددی برای ایشان میرسید، نامه سید جمال هم یکی از آن نامهها بود، اما تصمیم را خود میرزا میگیرد، همانطور که پیامبر طبق دستور قرآن «وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله» با اصحاب مشورت میکردند، اما تصمیم با شخص پیامبر بود. البته نامه سید جمال نامه تند و تیزی است و چه بسا این نامه هم اطلاعاتی در اختیار میرزا قرار داده است. اما آنچه مسلم است این است که میرزا با سید ارتباط برقرار نکرده – که البته علتش را من نمیدانم – با اینکه سید جمال اصرار زیادی داشت که با ایشان ملاقات کند و ارتباط برقرار نماید حتی از یک منبع موثق شنیدم که سید جمال گفته بود: میرزای شیرازی رهبر و رئیس خوبی برای اسلام است اما بشرط آنکه سفری به اروپا بروند و وضع آنجا را از نزدیک ببینند تا در پیشبرد جامعه اسلامی موفق باشند.
جریانی که به صورت مستند راجع به سید جمال شنیدم، برای شما نقل میکنم و برداشتی را هم که از این جریان دارم، عرض میکنم. مرحوم شیخ بهاءالدین نوری فرزند مرحوم شیخ عبدالنبی نوری که در سن 103 سالگی از دنیا رفت برای من نقل کرد، مرحوم شیخ عبدالنبی از روحانیون محترم تهران بود، پنج سال در سامره در خدمت میرزا بوده است، زمانیکه در سامره بود از آنجا سفری به ترکیه میرود و از آنجا هم به مکه و از مکه به اسلامبول میرود و سید جمال به ملاقات او میآید.
سید جمال به شیخ عبدالنبی میگوید: «من پیغامی برای میرزا دارم شما این پیغام را به ایشان برسانید و آن پیغام این است که شما ناصر الدین شاه را تکفیر کنید تا بتوانید او را عزل نمائید» اتفاقاً سید در نامههایش اصرار بر براندازی ناصرالدین شاه دارد. شیخ عبدالنبی میگوید: «میرزا اگر ناصر الدین شاه را عزل کند چه کسی جانشین او میشود؟» سید پاسخ میدهد: «من جانشین او میشوم» شیخ سوال میکند: «چه کسی شما را تایید و از حکومت شما پشتیبانی میکند؟» سید جواب میدهد: «سلطان عبدالحمید مرا تایید میکند». بالاخره شیخ عبدالنبی پیغام سید جمال را به میرزا میرساند و میرزا میفرماید: «تکفیر ناصرالدین شاه به مصلحت عالم اسلام نیست، به مصلحت عالم تشیع نیست، ما سعیمان این است که ایران شیعه باقی بماند و اگر دولت عثمانی مسلط شود ایران از جهان تشیع خارج میشود».
استنباط من این است که تلگرافاتی که بین ناصرالدین شاه و میرزا رد و بدل میشد، میرزا در ذکر القاب رعایت احترام او را میکند ولی ناصرالدین شاه با القاب کم و اهانت آمیز پاسخ میدهد اما پس از پیروزی میرزا لحن نامههای ناصرالدین شاه عوض میشود و القاب زیادی به کار میبرد ولی میرزا به همان سبک سابق و بدون افزودن القابی به او نامه مینویسد. اینکه علت ذکر این القاب را برای شاه سوال میکنند، به نظر من با توجه به جریانی که از شیخ عبدالنبی نقل کردم، میرزا ناصرالدین شاه را به عنوان ثانی تایید میکرد، یعنی در حدی که ایران از عالم تشیع خارج نشود. بطور مطلق از ناصرالدین شاه حمایت نمیکرد بلکه صرفاً بخاطر این بود که ایران به مذهب تشیع باقی بماند. شاید این جریانی که نقل کردم دیگران هم سند دیگری از مرحوم شیخ عبدالنبی شنیده باشند ولی واسطه من با ایشان، فرزندشان بود،. به هر صورت در تاریخ نظر میرزای شیرازی درباره سیدجمال الدین اسد آبادی نفیاً یا اثباتاً ثبت نشده است.
*مرجعیت میرزا از جهات مختلف، از قبیل امکاناتی که در اختیار داشت، از جهت امدادهای غیبی و معنوی که او را همراهی میکرد، منحصر به فرد بود
*میرزا بخاطر کارهای متعددش سالی چند ماه تدریس میکرد ولی درس را که آغاز میکردند چند ساعت بطول میانجامید. جلسات درسش چند ساعته بود و شیوه تدریس هم بصورت بحث مشورت بود
*در جریان تنباکو شبی مرحوم میرزا شاگردانش را احضار کرد و فرمود: میخواهیم تلگرافی به تهران مخابره کنیم مبنی بر تحریم تنباکو، هر کدام از شما صورت تلگرافی بنویسید تا هر کدام مناسبتر بود به تهران ارسال کنیم
|