عالم مقاوم و با صلابت هفتم دیماه سالروز شهادت آیتالله غفاری است. شهید آیتالله شیخ حسین غفاری از بزرگمردانی است که عمر پربرکت خود را به مجاهدت در چند جبهه به طور همزمان صرف کرد و عاقبت جان عزیزش را با استقامت و صلابت در راه انقلاب گذاشت و به اسوهای در راه مبارزه با طاغوت، آزادیخواهی و طرفداری از حاکمیت دین الهی در جامعه اسلامی تبدیل گردید. این شهید گرانقدر که وجود پربرکتش سرچشمهای از ایمان و جلوهای از مردانگی و شرف بود، با صفای باطنش، صداقت کلامش و دستان پرمحبتش به قلبها گرمی میبخشید و نیروی پایداری و استقامت به جانها میدمید. معلمی بود که با تمامی وجود در راه روشنگری و بیداری جامعه کوشید و در کلام استوار و اطمینانبخش خود، امید به زندگی و یاری خدا را در برابر همه مشکلات فریاد زد و به دیگران آموخت.
آیتالله غفاری در سال 1295 در آذرشهر تبریز دیده به جهان گشود و در اوان کودکی پدر بزرگوار خود را از دست داد، اما تحت تربیت سالم مادری عاشق اهلبیت و حضرت زهرای اطهر«س» چنان پرورش یافت که تدین، شهامت، شجاعت، سرافرازی و مجاهدت در راه دین و علم و تقوی را در حد کمال در وجود خویش متبلور نمود. وی پس از تحصیلات مقدماتی به تبریز رفت و با زندگی فقیرانه به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1324 عازم قم گردید و از محضر بزرگانی چون آیات عظام بروجردی، خوانساری، فیض قمی و... کسب فیض کرد و با شرکت در دروس خارج فقه حضرت امام خمینی علاوه بر کسب معرفت، سرچشمه زلال وجود خویش را سیراب نمود. آیتالله غفاری پس از اقامتی 11 ساله در قم راهی تهران شد درحالی که اندیشههای انقلابی امام خمینی در حد اعلایی روح و وجودش را تسخیر کرده بود، با افکار انقلابی و استبدادستیزانه خود در اوج خفقان رژیم ستمشاهی وارد تهران گردید.
تمام دوران زندگی آیتالله غفاری، مقارن با حکومت پهلوی بود و مشاهده اوضاع نابسامان، مخالفت رژیم با روحانیین اصیل، محدود کردن مبارزان مسلمان، ترغیب و تشویق مردم به بیدینی و کشف حجاب، آزادی عمل فرقههای ضاله و منحرف و استعمار ساخته و مسائل بیشماری از این قبیل موجب میشد که او با زبان حقگوی خود در قامت مجاهدی فداکار و بیباک و بیاعتنا به گروهکهای چپ و راست، به رژیم شاهی بتازد و در هر موقعیتی به افشاگری علیه استبداد و ظلم بپردازد. آیتالله غفاری در قیام تاریخی امام خمینی در سال 1342 محکم پشت سر امام قرار گرفت و از آرمانهای والای او پشتیبانی کرد و همین امر موجب بوجود آمدن دورانی سخت و پررنج و فشار برای وی گردید اما او در این مسیر هیچگاه احساس خستگی نکرد و تا آخرین لحظات حیات به مبارزه خویش بر ضد ستم و طاغوت ادامه داد و هرگز از عهد و پیمانی که با امام خمینی بسته بود، عقب ننشست.
آیتالله غفاری در مسیر مبارزه، نه تنها خودش بارها دستگیر و زندانی شد، بلکه دستگیری فرزندان، همسر، برادر و سایر بستگانش نیز نتوانست در اراده او خللی بوجود آورد و همچون کوهی استوار و با صلابت در برابر دژخیمان رژیم ستمشاهی ایستاد و آنچه عوامل ساواک و طاغوت را بیش از هر چیز دیگر آزار میداد، روحیه مقاوم و استوار آیتالله غفاری بود که از سال 1340 تا دیماه 1353 و در طی دستگیریها، شکنجهها و حبسهای متعدد نتوانستند کوچکترین کنترل و تسلطی بر وی بیابند. آیتالله غفاری از سال 1350 به مبارزات خود شکل تازهای داد به طوری که از آن سال کمتر در میان آشنایان ظاهر میشد و یک زندگی نیمه مخفی را انتخاب نموده بود، اما در تیر ماه سال 1353 بار دیگر در تهران دستگیر شد و این آخرین دوران زندان، حبس و شکنجههای این مبارز نستوه بود.
حجتالاسلام هادی غفاری، فرزند آیتالله غفاری در مورد آخرین ملاقات خود با پدر میگوید: «پدر را در آخرین ملاقات، کشانکشان با پاها و دستهای شکسته درحالی که بیش از یکی دو دندان در دهانش باقی نمانده بود و سرتاسر صورت و اندامش زیر شکنجههای وحشیانه درهم کوبیده شده بود، پشت میز ملاقات آوردند، بیش از یکی دو جمله بین ما رد و بدل نشد؛ او گفت: تصور نمیکنم دیگر یکدیگر را ببینیم... فردای همان روز شنیدم ساعت 2 بعد از ظهر (روز هفتم دیماه سال 1353) پدر از محیط رنجآوری که آخرین مرحله امتحان بندگی را در آن گذراندند، آسوده شده و به وصال معبود رسیده است.
آیتالله شهید غفاری علاوه بر مبارزات انقلابی، منشا خدمات، خیرات و برکات فراوانی در زمینههای فکری، فرهنگی، اجتماعی و تبلیغی نیز بود که خدمات وی در راه اشاعه فرهنگ غنی اسلام هرگز فراموش نخواهد شد.
*جمهوری اسلامی
|