جوانان در این مرحله از سن به لحاظ کشش طبیعی خواهان دوستی و رفاقتند و میل دارند با همسالان خود روابط دوستی و رفاقت برقرار کنند. زیرا بهطور طبیعی به راه رفاقت کشیده میشوند. اما دوستی در دوران جوانی با دوران میانسالی و کهنسالی متفاوت است. جوان براثر احساسات تند و نسنجیده و عدم توجه به جهات عقل و مصلحت، ممکن است عناصر ناصالح را به دوستی گیرد و براثر مراوده با آنان دچار تیره روزی و بدبختی شود.
جی پلاس؛ هر کسی در تمام دورههای زندگی از ایام کودکی و جوانی گرفته تا روزگار میانسالی و کهولت همواره نیازمند دوست و رفیق است، زیرا انسان موجودی اجتماعی بوده و از تنهایی گریزان است. دوست با انسان انس گرفته و با مصاحبت و همنشینی خود موجبات شادمانی و نشاط درونی را فراهم میآورد و به نسبت خلوص و مرتبه دوستی و رفاقت، در امور مادی و معنوی انسان دانسته و ندانسته تأثیر دارد. پیامبر اکرم(ص) در این ارتباط میفرماید: «روش آدمی متأثر از باورها و سیره دوست صمیمی و رفیق دلبندش است.» بنابراین دوست شایسته و بافضیلت در عین آنکه یکی از سرمایههای بزرگ زندگی هرکس و از عوامل خوشبختی و سعادت اوست، میتواند مایه شقاوت و بدبختیاش نیز باشد. بر این پایه اولیای گرامی اسلام پیروان خود را در انتخاب رفیق عاقل و باایمان تشویق نموده و فواید وجود چنین رفاقتی را خاطرنشان کردهاند. امیرالمؤمنین علی(ع) پیرامون این مهم فرموده است: «پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند.»
دوست بافضیلت و لایق که در ایام خوشی و ناخوشی یار یکدل و صدیق و وفادار باشد، برای آدمی ارزش فوقالعادهای دارد و از دست دادن چنین رفیقی از مصایب بزرگ زندگی است. امیرالمؤمنین علی(ع) در همین راستا فرموده است: «کسی که دوست پاک ضمیر خود را... از دست بدهد، مثل این است که شریفترین عضو بدن خود را از دست داده باشد.»
گرچه رفیق خوب و شایسته برای کلیه طبقات مردم در تمام ادوار زندگی ارزنده و مهم است، ولی برای نسل جوان از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا جوانان در آستانه زندگی اجتماعی قرار دارند و میتوانند به وسیله رفیق خوب و با فضیلت، شخصیت خود را تقویت کرده و استعدادهای اجتماعی خود را به فعلیت درآورند. دوستیهای ایام جوانی و دوران بلوغ در نتیجه تجاربی که به وجود میآورند در توسعه شخصیت جوانان نقش مهمی بازی میکنند. همچنین این دوستیها مولد پیوندهای عاقلانهتری در زمان کمال عقل میشوند که بر پایه علاقه و اعتماد متقابل متکی میباشند و از آنجایی که برآیند اولین احساسات حقیقی نوعدوستیاند، فرد را مجاب میسازند تا قدری از وجود خود در راه دوستی و رفاقت غفلت کند و بدینترتیب خصلت ایثار در فرد جوان شکل گیرد. پیداست، همانطور که نداشتن رفیق شفیق و شایسته و صمیمی مایه محرومیتهای دنیایی و آخرتی است، دوستی و رفاقت با افراد فاسد و گنهکار مصیبت بزرگی است که خسارتهای زیادی را متوجه فرد جوان میکند. زیرا اینگونه دوستان با تلقینات شیطانی دوست خود را به گمراهی و ناپاکی سوق میدهند وبا وسوسههای منحرفکننده به انواع گناه و پلیدی آلوده میسازند.
حضرت علی(ع) در نامه خود به حارث همدانی توصیه میفرماید: «از رفاقت با کسانی که افکارشان خطاست و اعمالشان ناپسند است برحذر باش، چه انسان به رویه و روش رفیقش خو میگیرد و با افکار و اعمال وی عادت میکند.»
جوانان در این مرحله از سن به لحاظ کشش طبیعی خواهان دوستی و رفاقتند و میل دارند با همسالان خود روابط دوستی و رفاقت برقرار کنند. زیرا بهطور طبیعی به راه رفاقت کشیده میشوند. اما دوستی در دوران جوانی با دوران میانسالی و کهنسالی متفاوت است. جوان براثر احساسات تند و نسنجیده و عدم توجه به جهات عقل و مصلحت، ممکن است عناصر ناصالح را به دوستی گیرد و براثر مراوده با آنان دچار تیره روزی و بدبختی شود.
دوستی در دوران جوانی برخلاف سایر دوران عمر، ابرآلود و مبهم بوده و اغلب با تعصب و افراط همراه است. اگر دوستی در دوران کودکی غریزی و در بزرگسالی از روی عقل و مصلحت باشد در دوران جوانی از روی عاطفه و هیجان محبت است که آسیبهایی در پی دارد. به همین دلیل با عشق که از عاطفه و هیجان محبت سرچشمه میگیرد مشابهتهایی نیز دارد. جوان در دوستی خود مؤلفههایی همچون مآلاندیشی را در نظر نمیآورد، از اینرو در انتخاب دوست سختگیر و دیرپسند نیست. در نتیجه ممکن است در یک برخورد عادی مجذوب کسی شده و بدون توجه به اخلاق و مرام وی با او دوست شود و عمیقترین روابط را با او برقرار سازد. واضح است چنین دوستیای میتواند همراه با ریسک بوده و ثمرات تلخی به بار آورد.