تاريخ انتشار: 05 دي 1400 ساعت 19:12:50
حجاب دنیاپرستی، مانعی در برابر خودسازی

«اِنَّ‌الله لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُواْ مَا بِاَنْفُسِهِمْ» خداوند سرنوشت مردم را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه در جانشان تغییری به وجود بیاورند و به دنبال این تغییری که در «خودی» خود آن‌ها درست می‌شود (تغییر در اخلاقشان، در رفتارشان، در موضع‌گیری‌هایشان، در جهت‌گیری‌هایشان، در هدف‌هایشان، در هوس‌هایشان) جامعه تغییر می‌کند و نظام عوض می‌شود در «من جاهد فانّما یجاهد لنفسه» هر کس که جهاد می‌کند، کوشش می‌کند و تلاش می‌کند نتیجه آن تلاش هم به خودش برمی‌گردد. این یک رابطه درونی است از این طرف باید خودمان ساخته بشویم تا مجاهده و مبارزه و تلاش و تغییر اجتماعی درست بشود. و از آن طرف در دل تغییر اجتماعی، ما ساخته می‌شویم در دل مبارزه ما ساخته می‌شویم. از رازهای اینکه خداوند برای ما دستورهای عبادی قرارداده به خصوص وقتی که تاکید شده‌است که این عبادت را تکرار کنند، برای آن است که باید در جریان عمل این جان ساخته بشود، این روح ساخته شده شکل بگیرد. والا نه با فکر کردن تنها می‌شود آدم خودش را عوض کند و نه با تصمیم‌گیری خشک و خالی بدون پشتوانه عمل.
ما نمونه‌هایی از آیاتی را که درباره نفس بود مطرح کردیم و بنابراین آیا بگوییم نفس در قرآن چند تا معنی دارد؟ که در جایی شیطان است و در جایی خدا. یک جا خوب است و یک جا بد. فکر می‌کنم این راه‌حل تفسیر صحیح نباشد. «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا» سوگند به جان آدمی و آن که جان را پرداخت و به او الهام کرد فجور و تقوا را. یعنی انسان طوری می‌شود که می‌تواند بفهمد، نفس گاهی تجلی‌گاه علم است، بصیرت است، گاهی تجلی هوس است، گاهی تجلی حرص و گاهی تجلی‌گاه مشیت است، اراده است، تصمیم‌گیری است و گاهی در جلوه مجاهدت است پس بهتر است برای آنکه بتوانیم تفسیر مناسب‌تری برای این آیات پیدا کنیم و به نظرمان تضاد و تناقض نرسد بگوییم که نفس یک معنی دارد و آن همان انسان است و آن همان «خودی» انسان است و حقیقت انسان و هویت انسان و کیان انسان. منتهی این هویت انسان «من نطفه امشاج» آمیخته است به رویه‌ها و لایه‌ها و ابعاد گوناگون و تعبیرات قرآن هم به صورت‌های مختلف از نفس به تناسب بعد آیه، رویه خاصی از آن را ارائه می‌دهد از این نفس یک جا جلوه خدایی‌اش را می‌گوید یک جا جلوه شیطانی‌اش را، یک جا جلوه پستی است، یک جا جلوه فضیلت است، حالا که از نظر قرآن هم مسلم شد که نفس انسان دارای ابعاد گوناگون است، هم تعالی را دارد و هم دنائت را، برگردیم به این‌که انسان دارای اراده و مشیت که خدا به او قدرت و توان داده، در این گرداب و طوفان چه باید بکند؟
می‌دانید خیلی راحت «لاماره بالسوء» آدم را می‌کشاند به طرف بدی، می‌کشد به طرف هوای نفس، هوس‌بازی، یک جا هم می‌کشد به طرف خدا، درست همین است که ما می‌گوییم خودسازی یعنی بسیج کردن همه نیروهای خدادادی انسان در طریق مهار کردن و تنظیم کردن و تعدیل کردن این جاذبه‌های مختلف درونی، و آن انسان موفق‌تر است که در این تنظیم و تعدیل موفق‌تر باشد و تابلوئی زیباتر ترسیم کند. تصور کنید یک مشت از مهره‌های قرمز رنگ و سبز رنگ و سفید رنگ به دستمان داده‌اند این‌ها را بایستی پهلوی هم بچینیم از توی آن چیزی در بیاوریم. چگونه بچینیم؟ با چه طرحی؟ با چه هدفی؟ و چه محتوایی؟ و چه چهره زیبایی؟ و یا چه چهره زشتی؟ ما علم دوستیم، فضیلت طلبیم، ما کمال طلبیم، ما خداجو هستیم. این‌ها ابعاد متعالی ماست. ما در درونمان شوق به خدا است می‌دانیم کسی که خدا را یافته در حضور خدا در لقاء خدا بوده در آن معنی عرفانی ظریف و دقیقش «اشهدهم علی انفسهم» و آیه: «وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (سوره ق آیه 16) که ما از رگ گردن یعنی از بند جان شما به شما نزدیک تریم؛ یعنی حتی آن هوس‌های شما آن خودی‌های شما حجاب چهره شماست، حجاب نفس شماست، این‌ها مانع می‌شود از این‌که بتواند خدا در آن چهره متعالی در شما تجلی کند تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
یار نزدیک‌تر از من بمن است
وین عجب‌تر که من از وی دورم
خدا از آن موقع که ما را سرشت، از همه بیشتر با خودش ما را آشنا ساخت. اما این هوس بازی‌ها و دنیاپرستی‌ها دائماً حجاب ایجاد می‌کند، دائماً پرده ایجاد می‌کند، دائماً ظلمت ایجاد می‌کند. این آئینه صاف و شفاف که خدا را در خودش نشان می‌داده آن‌چنان غبارآلود شده، آن‌قدر زاویه انحرافی پیدا کرده است، که آدم گاهی نگاه می‌کند می‌بیند همه چیز در درونش است، مگر خدا. آدم خودش را می‌سازد، حرکت می‌کند و با آن تذکرها که پیامبران می‌دهند به خود می‌آید: «و یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» (عبارتی از عبارات قسمت 35 از خطبه اول نهج البلاغه؛ «و عقل‌های پنهان را بیرون آورده به کار اندازند.»)
برگردیم وارد میدان عمل بشویم، همیشه این مراقبت لازم است، همیشه این محاسبه لازم است، هر چه عملمان را پاک‌تر بکنیم و هرچه برای خدا خالص ترش بکنیم در خودسازی مان موثرتر است، بهتر است مقداری فرصت فکر کردن برای خودمان باقی بگذاریم. از آدم گاهی واقعاً فرصت فکر کردن گرفته می‌شود و بدانیم هر قدم ما، هر گفتار ما، هر قلم، هر درهم ما که خرج می‌شود یکی از شیارهای ظریف جان ما و نفس ما را می‌سازد و این نفس ما دائماً دارد ساخته می‌شود تا بعد از 60 سال و 50 سال چه ساخته بشود و ما با چه اندوخته‌ای، با چه سرمایه‌ای به لقاء پروردگار بشتابیم. درست مثل قلم مویی ظریف که یک حکاک هنرمند به دستش گرفت با کمال دقت دارد تابلویی درست می‌کند و این نیروهایی که ساخته می‌شود به هر اندازه که خوب‌تر ساخته بشود سرمایه جامعه ماست، سرمایه انقلاب ماست، سرمایه راه ماست، هرچه انسان‌های پاک‌تر، جدی‌تر، خالص‌تر، با ایمان‌تر، فداکارتر بسازیم سرمایه خود ماست و سرمایه آینده ماست چون جان ماست، هویت ماست، همه چیز ماست بنابراین، این مراقبت‌ها و این محاسبه‌ها و این تصفیه‌ها و این تزکیه‌های درونی لازم است.
مادام که یک مشت شیطان، یک مشت مامور، مامور طاغوت در درون ما وجود دارد لازم است گاه‌گاهی محیط خودمان را تصفیه کنیم پاک‌سازی کنیم تا همه آن‌ها به ماموران الهی و جاذبه‌های ربانی مبدل شوند.
*خودسازی یعنی بسیج کردن همه نیروهای خدادادی انسان در طریق مهار کردن و تنظیم کردن و تعدیل کردن این جاذبه‌های مختلف درونی، و آن انسان موفق‌تر است که در این تنظیم و تعدیل موفق‌تر باشد
*هوس‌های شما، آن خودی‌های شما، حجاب چهره شماست، حجاب نفس شماست، این‌ها مانع می‌شود از این‌که بتواند خدا در آن چهره متعالی در شما تجلی کند. تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
*هرچه انسان‌های پاک‌تر، جدی‌تر، خالص‌تر، باایمان‌تر، فداکارتر بسازیم سرمایه خود ماست و سرمایه آینده ماست چون جان ماست، هویت ماست، همه‌‌چیز ماست. بنابراین، این مراقبت‌ها و این محاسبه‌ها و این تصفیه‌ها و این تزکیه‌های درونی لازم است.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1663
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=91745
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.