در هنگامه شور و حال و فضای انقلاب، رهبری آینده نگر و دوراندیش، با اندیشه جایگزینی حکومت پهلوی جمعی را به عنوان «شورای انقلاب اسلامی» پیش بینی کرد و با مشورت با افراد و شخصیتهای مختلف از احزاب و قشرهای گوناگون، به دنبال تعیین افرادی کارآمد و برخوردار از ویژگی های یک ملت انقلابی بود.
جماران: سال 1357 و حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو، یادآور خاطرات بسیاری است، از جمله مصاحبه با خبرنگاران سراسر دنیا که مشتاقانه هر روز در پی دیدار با امام خمینی بودند تا سؤالات خود را مطرح کنند و پاسخهای یکی از رهبران بزرگ انقلاب های دنیا را بشنوند. رهبری متفاوت با راه و روشی منحصر به فرد؛ با بهره مندی از مردم و ایستادن در کنار آنان؛ مردمی عاشق و دلباخته از همه اقشار گوناگون؛ انسانهای پاک سرشت و جان بر کف و استوار؛ مردان و زنانی با شور و شوق فراوان و مشتاق دیدار مردمی ترین رهبر جهان؛ جوانانی با شعور و درک سیاسی بالا؛ و خلاصه مردمی بیدار و ایستاده در برابر همه تحولات کوچک و بزرگ داخلی و خارجی.
در هنگامه شور و حال و فضای انقلاب، رهبری آینده نگر و دوراندیش، با اندیشه جایگزینی حکومت پهلوی جمعی را به عنوان «شورای انقلاب اسلامی» پیش بینی کرد و با مشورت با افراد و شخصیتهای مختلف از احزاب و قشرهای گوناگون، به دنبال تعیین افرادی کارآمد و برخوردار از ویژگی های یک ملت انقلابی بود. از این رو در دهم آذر سال 1357 طی نامهای به آیت الله شیخ حسین نوری همدانی این مهم را کتبا در میان گذاشت و شش شاخصه مهم و ضروری را در آن برای انتخاب اعضای شورای انقلاب مشخص کرد. در حالیکه قبل از این نامه با شخصیتها و افراد دیگری نیز این مهم را در میان گذاشته بود. چنانکه در آبان همان سال طی نامهای که حکایت از صحبتهای قبلی با شهید مطهری دارد، به آیت الله شهید بهشتی یادآوری میکند که هرچه زودتر در زمینه معرفی اعضای شورای انقلاب اقدام نمایند.(صحیفه امام، ج4، ص 307)
سرآغاز نامه چنین است:
پس از اهدای سلام و تحیت، ما احتیاج به رجالی متدین و قابل اعتماد داریم که در عضویت شورایی ـ پس از سقوط رژیم ـ شرکت کنند و دارای شرایطی باشند علاوه بر تدین و علاقه به اسلام:(صحیفه امام، ج 5، ص 151)
سپس موارد شش گانه را بیان داشت. در این چند جمله آغاز نامه به تدین و اعتماد اشاره کرده و آنان را رجالی متدین و قابل اعتماد خواسته و سپس علاوه بر این دو شاخصه مهم، بیان داشته است:
1ـ نداشتن افکار مکاتب انحرافی بلکه عدم تمایل به آن مکاتب، فقط افکار اسلامی داشته باشد.
توجه حضرت امام به این نکته که کسانی که دلبستگی و وابستگی به سایر مکاتب دارند، نمی توانند برای ملت مسلمان و پایبند به دین، برنامه ریزی مناسبی داشته باشند؛ و شاید نکته دیگر این بوده است که کشور از دامت غرب به شرق کمونیست نیفتد و دچار افکار ضد خدایی و ضد مردمی آنان نشود.
2ـ لیاقت اداره یک وزارتخانه داشته باشند، یعنی مطلع و مدیر باشند.
برای امور اجرایی کشور تنها تدین و پایبندی به اسلام و حتی قابل اعتماد بودن کافی نیست، گرچه شرط لازم است. این اشخاص باید توانمندی در حد اداره یک وزارتخانه را داشته باشندو الّا نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد و شخصی که کارآمد، مدیر، مدبّر و اهل اطلاع نباشد، هرگز نمی تواند از عهده کار به خوبی برآید، بلکه بر عکس زمینه فساد و بدبینی را فراهم می کند و کشور دچار رکود و عقب ماندگی می گردد.
3ـ معروف به ملیت و خوشنام باشند.
نکته دیگری که در این امر مهم لازم و ضروری است، برخورداری از سابقه درخشان و علاقمندی به کشور و ملت بزرگ ایران است. خوشنامی شاخصه مهمی است که با تعیین این گونه افراد، زمینه علاقه مندی و امیدواری مردم را فراهم می کند.
4ـ در دولتهای فاسد و مجلسین معروف به فساد، عضویت نداشته باشند.
به صورت طبیعی هر انقلابی، مراقبت می کند که افراد از حکومت قبلی در مسائل اصلی و سرنوشت ساز حضور نداشته باشند، به ویژه افرادی که در حکومت پهلوی معروف به فساد و تباهی ملت ایران بودند.
5ـ از سرمایه داران و معروف به سرمایه داری نباشند.
امام خمینی نهضت خویش را با مردم کوچه و بازار و کاسبان جزء آغاز کرد و تا آخر درکنار آنان ایستاد. در نظر ایشان یکی از بزرگترین آفتهای کشور ایران وجود سرمایه داران زالو صفت بود که خون مردم را می مکیدند و بر سرمایه خود انباشته می کردند. سرمایه دارانی که جز منافع خویش به چیزی دیگری نمی اندیشیدند و سرمایه های این مرز و بوم را در بانکهای کشورهای خارجی اندوخته بودند. سرمایه داری و سرمایه داران بی انصاف و دور از انسانیت را، حضرت امام بزرگترین ضربه بر پیکر کشور و مردم می دانست و از علل عقب ماندگی یاد می کرد، چنانکه در پیام خود در سال1367 به حجاج بیت الله الحرام در باره اسلام امریکایی نیز فرموده است:
مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاّهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج می کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور
خویش، امریکای جهانخوار، می گذارند. (همان، ج 21، ص 81-80)
و در ادامه پیام آمده است:
آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئۀ منافقین و لیبرالها و زراندوزی و احتکار سرمایه داران و حیلۀ مقدس مآبان مقاومت نکرده است؟ آیا همۀ این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟(همان، ج 21، ص 86)
6ـ از طبقه روحانیون نباشند.
هوشیاری و بیداری حضرت امام چنان بود که مبادا با حضور روحانیون بر مصدر امور، مردم تصور کنند ایشان برای خویش و هم لباسان خود، قبایی دوخته است و انقلابی را که با خون هزاران شهید و معلول به پیروزی رسیده است و مرهون همه اقشار مردم است، به دست قشری خاص بسپارد که بعضاً ممکن است برای کار اجرایی شایسته و مناسب نباشند. از این رو خود ایشان به این امر مهم توجه داشت و اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به قم بازگشت، گرچه ضرورتهای فراوانی دست به دست هم داد و مجدداً به تهران بازگشت.
در خاتمه این نامه سفارش فرمود، که با سرعت و با دقت و با استفاده از افراد با اطلاع و روشن ضمیر این کار به نتیجه برسد:
با اسرع اوقات در مجمعی از رفقای با اطلاعِ روشن، در قم مطلب را طرح و بی درنگ کوشش کنید در پیدا کردن چنین اشخاصی؛ حداقل ده نفر را تعیین ـ ولو به کمک از مطلعین بلاد دیگر ـ و به اینجانب معرفی نمایید؛ با تصدیقِ واجدیت شرایط و امضای آن. این مطلب به تهران هم تذکر داده شده است. والسلام علیکم.(همان، ج 5، ص 151)