بازي مركب(1)؛ از تهران تا وين! 1- ویدئوی یك مجری مشهور تلویزیونی در تجویز لاغری و امساك در خورد و خوراك با توجه به گرانی مواد غذایی، خشم بسیاری را برانگیخت. خشم مردمی كه از مشاهده یا لمس فقر و بیعدالتی و تبعیض در رنج هستند و از اینكه میبینند اكثریت بزرگی از هموطنانشان با وجود شایستگیهای فراوان از تأمین حداقلهای معاش درماندهاند و در عسرت و تنگدستی گذران میکنند، عصبانیاند. متأسفانه این نگاه به فقر و تنگدستی مردم بازتولید همان نگاهی است كه این اواخر و با تشدید تحریمها و بحرانهای اقتصادی در ساختار مدیریتی هم تشدید شده است. نگرشی كه اكثریت مردم را از مقام مصرفكننده و خریدار به مقام ناظر و نگرنده ویترین و قفسه مملو از كالاها و محصولات تنزل میدهد؛ مقامی كه البته باید از نقشآفرینی در آن خشنود هم باشند و شكرگذار كه «درست است نخوردیم نان گندم اما دیدیم دست مردم!». همین چندی پیش بود كه معاون اول رئیسجمهوری گفت: «تمام کشور را که بگردید کمبودی در مغازهها وجود ندارد؛ اما گرانی وجود دارد که روی آن هم تدبیر و برنامهریزی میکنیم که البته این به ابعاد و جاهای مختلف بستگی دارد و بخشی از آن زمانبر است» (محمد مخبر- 1400/9/2). قبل از آن نیز عین این عبارات را از زبان رئیس دولت سابق شنیدیم «امروز همه کالاهای اساسی را بهوفور در بازار داریم و در اختیار مردم قرار گرفته است. این را قبول داریم که قیمت برخی کالاها گران شده، اما هیچ کالایی نایاب نشد و قحطی به وجود نیامد» (آقای روحانی 98/10/1). تقسیم جامعه به فرادستانی كه بسیاری از امكانات برای آنان مهیاست و از شدت ثروت و داشتهها نمیدانند چه كنند و فرودستانی كه در سختترین شرایط زندگی میكنند و بعضا تاب هم نمیآورند ، حدیث بس دردناك این روزهای كشورمان است. شكاف و گسلی كه هر روز نیز بزرگتر میشود.
2- این دوقطبی اقتصادی «خریدار-مشاهدهگر» یا «فرادست و فرودست» در بستر و متن سیاسی واقع میشود كه مردم كمتر فاعلیت داشته و عمدتا نظارهگر و مشاهدهكننده و نه بازیگر و تأثیرگذار بر این نظم سیاسیاند. بیش از یك قرن است كه مردم این سرزمین در سودای آزادی و دستیابی به حقوق و آزادیهای سیاسی و شهروندی در مسیر انواع جنبشها و نهضتها و دو انقلاب (مشروطه و انقلاب اسلامی) گام زدهاند و همچنان در مسیر تحقق همین آرمان هستند. در طول این بیش از یك سده بسیاری سالها بوده است كه بهلحاظ اقتصادی، وضعیت مردم چندان بد و نامناسب نبوده و به قول معروف «دست هركس به دهانش میرسیده» اما سالهایی كه امكان برخورداری از حقوق بنیادینی مانند آزادی بیان و اندیشه و برگزاری اجتماعات و تشكیل احزاب و تشكلهای مدنی و مشاركت و رقابت سیاسی و... كه از ضرورتهای توسعه پایدارند، فراهم باشد اندك بوده است.
در واقع فرادستی و فرودستی اقتصادی ریشه در نظم سیاسی داشته و دارد كه جامعه را دچار دوقطبی كرده و امكان بهرهگیری از فرصتهای برابر را از جامعه سلب یا مشكل کرده است. این تقسیم جامعه به فرادست و فرودست سیاسی به توسعهنایافتگی ختم میشود، چراكه به قول آمارتیاسن «توسعه بهمثابه آزادی» است. اگر در یك نظم سیاسی، قواعد بازی به گونهای چیده شود كه هریك از بازیگران جز از طریق حذف و نابودی دیگری نتواند به موفقیت دست یابد و كسب منافع اقتصادی مستلزم لهكردن دیگری باشد، با بینظمی مواجه خواهیم شد كه چندان دوام نمیآورد و در نهایت به رودررویی و درگیری و بههمخوردن اصل بازی میانجامد!
3- بسیاری سیاست خارجی هر كشور را تداوم سیاست داخلی آن كشور میدانند. اكنون كه نگاه همه ایرانیان به وین دوخته شده و این امكان وجود دارد تا با نگاه مثبت به جهان، رفع تحریمهای ظالمانه و پیوند دوباره با اقتصاد جهانی رقم بخورد و بسترهای توسعه سریع كشور چنانكه در قوانین مختلف توسعهای و منشورها و چشماندازها به آن اشاره شده فراهم شود، باید دانست كه این كار جز در قالب ملتی متحد و یكپارچه و از طریق كاهش شكاف و گسل فرادست و فرودست سیاسی و اقتصادی و بهبود مناسبات و سازوكارهای توزیع قدرت و امكان فرارفتن از محدوده تنگ فعلی امكانپذیر نیست. نگاهی به كشورهای اطرافمان و پروژههای عظیم اقتصادیشان زنگ خطر را برای گریز از فقر و تنگدستی ایران امروز به صدا درمیآورد. وقتی میشنویم تركیه در حال تكمیل فازهای بزرگترین فرودگاه جهان با درآمد سالانه چند ده میلیارد دلار است یا كشورهای قطر و امارات كه در حال تبدیلشدن به هاب حملونقل منطقهایاند و عربستان كه پروژه ساخت بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان با بیش از 200 میلیارد دلار و شهر «تئوم» با سرمایهگذاری 500 میلیارد دلار را در دستور كار دارد تا به هاب فناوری تبدیل شود و... و میلیونها شغلی كه در این كشورها بر اثر این پروژهها در حال ایجاد است، آنگاه بیش از هر زمان دیگری غمگین و افسرده میشویم كه چرا ایران عزیزمان با مزیتهای چندین و چند برابری نسبت به بعضی از این كشورها در این مسیر قرار ندارد؟! چرا باید بخش عظیمی از جامعه در آرزوی تأمین حداقلهای معیشتی و تماشاگر و نظارهگر ویترین مغازهها و قفسههای مملو از كالا و محصولات باشند. به نظر میرسد تنها در قالب تركیب مؤلفههای احترام به حقوق بنیادین قانونی و شهروندی و تعامل مثبت با جهان در چارچوب جامعهای متحد و منسجم به جای دوقطبیهای دردناك سیاسی و اقتصادی امكان انجام این بازی بزرگ وجود دارد!
پینوشت:
1- «بازی مركب»، اشاره به سریالی كرهای به همین نام است كه یكی از پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی در جهان است و نگاهی انتقادی به شكافهای بزرگ اقتصادی و رقابت انسانها برای بقا دارد.
|