دستاورد دیپلماتیک یا احیای توافق پیشین؟ محمد آزاد: ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان قرارداد «سوآپ» گازی سهجانبه را به سرانجام رساندند؛ قراردادی با جنجال تبلیغاتی فراوان که شاید بتواند یک
امتیاز مثبت برای وزیر نفت ایران «جواد اوجی» محسوب شود که از روز اول وعده این کار را داده بود و به سرانجام هم رسید؛ اما باید آن را از مسعود میرکاظمی مخفی کند که ظاهرا با سوآپ سر سازگاری ندارد و در یکی از حرکات آکروباتیک خود در دوره کوتاه وزارت نفتش سوآپ نفت ایران و همسایگان شمالی را بدون هیچ توجیهی ناگهان متوقف کرد و به حرف هیچکس هم گوش نکرد و نام سوآپ یا به قول خودش «شوآپ» را تا مدتها به نام خود سند زد. بنا به گزارش ایرنا، رسانه رسمی دولت، براساس این توافق که در حاشیه اجلاس سران اکو در ترکمنستان به امضا رسید، ترکمنستان روزانه پنج تا شش میلیون مترمکعب گاز به جمهوری آذربایجان میفروشد؛ این گاز از مسیر ایران به جمهوری آذربایجان ترانزیت (سوآپ) خواهد شد. ایران مدعی است بخشی از گاز مصرفی مورد نیاز خود در پنج استان کشور را از حق انتقال این گاز برداشت خواهد کرد؛ مسئلهای –یكی از مسائلی- كه كارشناسان تردیدهای جدی درباره آن دارند. این قرارداد از اول دیماه امسال بدون سقف زمانی اجرا خواهد شد، اما میزان گاز برداشتی ایران همچنان نامشخص است. قرارداد سهجانبه سوآپ سالانه ۱.۵ تا ۲ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از طریق ایران با حضور سیدابراهیم رئیسی و الهام علیاف به امضا رسید؛ اتفاقی که هرچند خود وزیر نفت به شكلی متعادل درباره آن اظهارنظر كرد، اما با استقبال عمده و موج خبری رسانهها در حمایت از توافق همراه شده است؛ اما كارشناسان بدبینتر هستند. وزیر نفت همچنین درباره تسویه بدهی گازی با ترکمنستان گفت: «وزارت نفت راهکارهای خوبی را پیشنهاد داده است و پرداخت بدهی آغاز شده و بهزودی اولین قسط پرداخت بابت بدهی گاز انجام خواهد شد». واردات گاز از ترکمنستان به ایران از سال 95 به این سو قطع شده بود.
دست از سر دولت پیش برنمیدارند
درحالیكه عمده رسانههای حتی ناهمسو با دولت از این توافق استقبال كردهاند اما رسانههای محافظهكار از جمله خبرگزاری فارس درباره این مسئله موضع گرفته و طبق روال آن را به گردن شخص بیژن زنگنه و دولت پیشین انداخته است. فارس مینویسد جواد اوجی در دولت دهم میخواست با تهاتر، بدهی تركمنستان را صاف كند اما: «با رویکارآمدن دولت یازدهم، بیژن زنگنه سازوکار تسویه تهاتر گاز با کالا را متوقف کرد» و با «كریخوانیهای غیرمنطقی» ایران دو میلیارد دلار جریمه شد. بدون اشاره به اینكه یكی از مهمترین قراردادهای سوآپ انرژی با همسایگان شمالی را وزیر نفت همان دولت دهم به گونهای ملغا كرد كه باوركردن آن برای مدتی طولانی برای بسیاری از جمله وزیران نفت پیشین خود دولت آقای احمدینژاد هم دشوار بود. در این پرونده دیوان لاهه علیه ایران حكم صادر كرد و پرونده وزیر نفت دولت دهم حتی در داخل نیز به دیوان محاسبات رفت. میرکاظمی با استفاده از اصطلاح «شوآپ»، این عملیات مهم نفتی را به مسخره گرفت و گفت: «با قطع سوآپ دست بابک زنجانی را از نفت کشور قطع کردیم» كه نیازی به توضیح بیشتر ندارد؛ تنها اینكه به گفته یكی از مسئولان وقت اصلا داستان آقای بابک زنجانی به زمان بعد از عملیات سوآپ برمیگشت و دخلی به موضوع نداشت. صحبتهای مسئولان رسمی درباره لغو سوآپ نفت و آقای میركاظمی امروز چنان تند است كه میشود از بازنشر آن به دلایل مربوط به منافع ملی گذشت؛ اما از نظر كارشناسی نمیشود از آن گذشت. ازهمینرو با «حمیدرضا عراقی»، مدیرعامل اسبق شركت ملی گاز ایران و «حمید حسینی»، عضو اتاق بازرگانی ایران، از بنیانگذاران اصلی اتحادیه صادرکنندگان فراوردههای نفتی تماس گرفتیم. آقای حسینی هماكنون عضو هیئتمدیره اتاق مشترك ایران و عراق است.
دیپلماتیك خوب است؛ مالی و گازی بیارزش
عراقی درباره مزایای این توافق معتقد است دیپلماسی انرژی و نیز ساختار شركت ملی گاز ایران بر این مبناست كه از طریق انتقال گاز روابطمان را با هر كشوری از كویت و عراق و تركیه تا قفقاز توسعه بدهیم. پس چنین توافقی از منظر دیپلماسی انرژی و منافع ملی مورد وثوق است. اما منافع مادی را هم باید در نظر بگیریم. نمیشود كه گاز را مجانی بگیریم و بدهیم. در صورت اجراشدن طرح منفعت حسن همجواری تأمین میشود و از نظر دیپلماتیك حركت ارزشمندی است؛ ولی ما پیش از این از طریق بخش خصوصی گاز را از تركمنستان میخریدیم و به جمهوری آذربایجان میفروختیم و منافع حاصل از آن در منابع شركت ملی گاز لحاظ میشد و مثلا صرف پروژههای گازرسانی میشد. اكنون تا جایی كه میدانم ظاهرا تركمنستان با آذربایجان مستقیم قرارداد فروش بسته است و صرفا به ایران حق ترانزیت میدهد آن هم معلوم نیست چقدر. اما سوای مسائل مالی كار خوبی است حداقل از نظر حسن همجواری. درباره گازرسانی مورد ادعای دولت به پنج استان سؤال میكنم. رئیس پیشین شركت ملی گاز معتقد است این توافق هیچ تأثیری در گازرسانی ندارد. در گیلان و مازندران مصرف میكنیم و معادل میدهیم؛ یعنی اصلا بحث گازرسانی به پنج استان منتفی است. درباره سابقه پیشین سوآپ با كشورهای شمالی و احتمال وجود بیاعتمادی، عراقی آن را رد میكند و این توافق را گامی مثبت میداند، چراكه هرچه خط لولهها در اطراف ایران به هم بپیوندند، امری است مثبت. و اما درباره احتمال ادامه همكاری با كشورها در دیگر زمینهها، این مدیر ارشد گازی معتقد است امكان این هست كه بتوانیم گاز تركمنستان را به گاز ایران اضافه كنیم و برای نمونه به پاكستان برسانیم. درباره خط لوله جایگزین «تاپی» میپرسم كه با دورزدن ایران گاز تركمنستان را به پاكستان و هند میرساند كه عراقی میگوید با این وضعیت افغانستان و حضور طالبان اگر هم شروع به اجرائیشدن بشود كه بعید است و بسیار زمان میبرد، هرچند حمایت سعودی و ایالات متحده را هم داشته باشد؛ اما خط لوله ما مهیاست. اما فشار تحریم را چه كنیم؟ عراقی میگوید بدون رفع تحریم هم احتمال جدی دارد و میتوان از مزایای استفاده از آن بر نفت یا نفتا برای پاكستان استفاده كرد، طرف هندی به دلیل مشكلاتی که با پاكستان دارد، مشتاق گاز ماست، اما تردید دارد.
یك شركت خصوصی هم میتوانست؛ نیازی به حضور رئیسجمهور نبود!
حمید حسینی موضعی تندتر دارد و اساسا موضوع را بزرگنماییشده و به زبان ما هیاهو برای هیچ میخواند. حسینی معتقد است كار مثبتی است. هر قدر از سوآپ استفاده كنیم غنیمت است و كشورها را از نظر اقتصادی و استراتژیك به ما وابسته میكند. از این نظر البته ارزش دارد ولی این كار را قبلا یك شركت نیمهخصوصی انجام میداد و اصلا نیازی به وزیر و رئیسجمهور و تبلیغات نداشت. اصلا از نظر سیاسی اینقدر ارزش ندارد كه بزرگنمایی شود. ما خودمان در این شرایط تحریمی 800 میلیون مترمكعب گاز تولید میكنیم، پنج میلیون، رقمی است؟ با این میزان شاید بتوانیم نصف یك شهر در استان خراسان را گاز بدهیم. مصرف پنج شهری كه ذكر شده 80 میلیون متر مكعب است. چه اهمیتی دارد پنج میلیون مترمكعب؟ اصلا عددی كه نیست هیچ تازه هزینه هم دارد. خط لولهها چند سال فعال نبودهاند و باید بازسازی شوند؛ بنابراین از نظر اهمیت اصل مسئله كلا زیر سؤال است. بدون سروصدا هم میشد همان شركت یا یك شركت دیگر برود قرارداد ببندد و وقت رئیسجمهور هم گرفته نمیشد! اصل مسئله مثبت است اما در برابر مشكلات ما چیزی نیست اصلا. ما ترانزیت هواییمان را داریم از دست میدهیم، میادین مشترك ما با عراق و عربستان و قطر دارد از بین میرود، آن وقت ما مرتب بر سر كرسنت جنجال میكنیم كه گاز قسمت مشتركش (لایه خوف) را اماراتیها بردند. تركمنستان هم اصلا دیگر ظرفیتی ندارد تا برای صادرات مشترك با ما همكاری كند، با این همه پروژه جایگزین كه در این مدت تحریم ما تعریف كرده است.
*شرق
|