امام جمعه مشهد گفته اند: "مقام معظم رهبری در دوره گذشته مصلحت دیدند تا عده ای از مدیران را که تفکر غلبه بر مشکلات از طریق تعامل با دشمن را داشتند، در سیاست خارجی و از طریق مذاکرات برجام تجربه کنند اما پس از مدتی بر همگان روشن شد که با این رویکرد، دشمنی دشمن چند برابر بیشتر شد."
چند نکته در این سخن نهفته است:
اول: اگر مقام رهبری در دوره گذشته مصلحت دیده اند که با دشمن تعامل شود، انتظار می رفت کل نظام چنین سیاستی را در پیش بگیرد. زیرا دشمن آنقدرها ساده نیست که با رویکرد تعاملی بخشی از حاکمیت آن را به معنی واقعی تعامل تلقی کند و بر همان اساس سیاست هایش را تنظیم نماید. اتفاقا چنین رویکردی باعث سردرگمی طرف تعامل می شود و از قبل مشخص است که چنین سیاستی به جایی نمی رسد و صد البته نتیجه ای هم از آن حاصل نمی شود. بنابراین نتایج آن را نمیتوان محصول سیاست تعامل با دشمن دانست.
دوم: چنانچه رهبری چنین مصلحتی دیده بودند، چگونه است همه کسانی که دم از تبعیت مطلق از ایشان می زنند، با چنین رویکرد تعاملی مصلحت آمیزی به مخالفت برخاسته بودند؟! آیا ایشان می دانستند که آن مدیران تعامل گر با نظر و مصلحت رهبری چنین سیاستی را پیش می برند؟ اگر می دانسته اند، آن همه مخالفت و سنگ اندازی در راه آن تعامل چگونه با ولایتمداری آقایان جور در می آید؟
سوم: اتفاقا در قبل و بعد از تصویب برجام این مخالفان برجام بودند که برخلاف برداشت عمومی، داد و فریاد راه انداخته بودند که برجام بر خلاف نظر رهبری به امضا رسیده است. اکنون با این سخن آقای امام جمعه معلوم می شود تمام آن تعاملات منطبق بر مصلحت رهبری بوده که در حال آزمون سیاست "تعامل با دشمن" بوده اند.
چهارم: از این سخن آیت الله علم الهدی چنین برمی آید که دوره "تعامل با دشمن" به سر آمده و دوره "مبارزه مستمر و استقامت در مقابل دشمن و استکبار" آغاز شده است. آنچه از فضای کلی روزهای نزدیک به آغاز مذاکرات برداشت می شود چنین چیزی نیست؛ اما اگر این سخن درست باشد به معنی شکست مذاکرات قبل از آغاز آن است.
البته باید توجه داشت که اگر هنوز نیم نفسی در جان کم رمق اقتصاد و پایداری کشور هست از قبل همان سیاست دست و پا شکسته "تعامل با دشمن" است و معلوم نیست پس از شکست مذاکرات و آغاز علنی دوره "مبارزه مستمر و استقامت"، این همه مشکلات درهم تنیده کشور را چگونه داماد معزز امام جمعه محترم می خواهند حل کنند!