الگوی مناسبات منطقه خلیج فارس در حال حاضر به اواخر دهه 1960 میلادی شباهت دارد که با خروج تدریجی بریتانیا از خلیج فارس و شرق سوئز کشورهای منطقه به خصوص ایران با همسایگان جنوبی خود در خلیج فارس برای جبران خلاء قدرت و ایجاد نظم در منطقه شروع به انجام مذاکرات در جهت کاهش اختلافات و بومی کردن امنیت در منطقه خلیج فارس نمودند.
جماران: ابتدای ماه جاری «بن هوبارد» مسئول دفتر نیویورک تایمز در لبنان در سرمقاله خود در این نشریه نوشت: «دشمنان سرسخت، ایران و عربستان سعودی روشهای کاهش تنش میان یکدیگر را کشف میکنند».
این پژوهشگر در مقاله خود افزود که «مذاکرات بین دو قدرت منطقهای ایران و عربستان در صورت موفقیت آمیز بودن میتواند باعث کاهش درگیری در سراسر خاورمیانه شود، با این حال به نظر میرسد که عربستان سعودی لحن خود را برای مطابقت با رفتار جدیدش تغییر داده است»
تمرکز آمریکا بر روی چین و واگذاری کشورهای وابسته منطقه به حال خود!
با روی کار آمدن دولت بایدن در ایالات متحده شرایط کشورهای منطقهای به خصوص عربستان سعودی دچار تغییراتی اساسی شده است در دوران مبارزات انتخاباتی آمریکا آقای بایدن از سوابق حقوق بشری عربستان به شدت انتقاد کرد و حتی بعد از روی کار آمدن دولت بایدن شنیدهها حاکی از آن بود که رئیس جمهور جدید ایالات متحده تا مدتی پاسخگوی تماس تلفنی «بن سلمان» ولیعهد عربستان جهت تبریک ریاست جمهوری به وی نبوده است.
آمریکا از خاورمیانه خارج میشود و تمرکز خود را بر روی چین و شرق آسیا قرار میدهد دولت مردان ایالات متحده به ویژه آقای بایدن چندین بار به طور رسمی اعلام کردند که اولویت آمریکا چین است. بنابراین ایالات متحده تمرکز خود را بر روی مناطق دیگر جهان مانند جنوب غرب آسیا، روسیه، و غرب اروپا کاهش داده است.
به مرور نگرانی حاکمان سعودی نسبت به وقوع تحولات جدید بیشتر شد تا این که چندی قبل ایالات متحده بسیاری از تجهیزات نظامی خود به خصوص سامانههای موشکی «پاتریوت» را از شبه جزیره عربستان خارج کرد
تغییر رفتار عربستان سعودی بعد از خروج تدریجی ایالات متحده از منطقه
اولین پیامد این اقدام آمریکا زنگ خطر را برای حاکمان سعودی به صدا در آورد که باید درگیریهای منطقهای خود را کاهش دهند و لازم است که جنگ در یمن پایان یابد.
با ادامه این تحولات، مقامات سعودی شروع به کاهش اختلافات منطقهای خود کرده و در یک اقدام بی سابقه «ملک سلمان» پادشاه عربستان از امیر قطر برای دیدار از عربستان دعوت به عمل آورد.
الگوی موازنه قدرت در منطقه خلیج فارس
مسأله «بومی شدن مسائل منطقه» و حل شدن اختلافات میان کشورهای منطقه زمینه ساز ایجاد همگرایی و برقراری صلح خواهد بود. بنابراین ایجاد توازن میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی این خروج را برای ایالات متحده آسانتر میکند.
الگوی مناسبات منطقه خلیج فارس در حال حاضر به اواخر دهه 1960 میلادی شباهت دارد که با خروج تدریجی بریتانیا از خلیج فارس و شرق سوئز کشورهای منطقه به خصوص ایران با همسایگان جنوبی خود در خلیج فارس برای جبران خلاء قدرت و ایجاد نظم در منطقه شروع به انجام مذاکرات در جهت کاهش اختلافات و بومی کردن امنیت در منطقه خلیج فارس نمودند.
عادی سازی روابط با ایران، نیاز عربستان برای کاهش چالشها و افزایش فشار بر دیگر رقبای منطقهای
در نهایت دولت عربستان سعودی اعلام کرد که «هر فرصتی را برای ارتقاء صلح و ثبات در منطقه دنبال خواهد کرد» و به احتمال زیاد هر طرف درخواستهای ویژهای از طرف مقابل خود خواهند داشت.
مقامات و تحلیلگران ایرانی اظهار کردهاند که «ایران خواهان حل و فصل مناقشه یمن است و باید اطمینان حاصل کند که انصارالله در تقسیم قدرت در آینده یمن نقش داشته باشد».
همچنین به نظر میرسد که ایران از عربستان میخواهد از لابی برای تحریم علیه ایران دست بردارد و روابط خود را با اسرائیل عادی سازی نکند تا بتوان به یک الگوی مشخص در مناسبات میان این کشورها در منطقه دست یافت.
همراهی با اسرائیل در مانع تراشی بر سر توافق برجام، تشویق آمریکا برای حمله به ایران، سیاستهای ضد ایرانی در بازار نفت، همراهی با تحریمهای آمریکا علیه ایران، حمایت از گروههای ضد ایرانی مثل منافقین، مبارزه با کشورها و گروههای محور مقاومت، ایجاد ائتلاف سازی در منطقه علیه ایران و رقابت تسلیحاتی، ایران هراسی در جهان و حمایت از امارت در خصوص جزایر سهگانه از اقداماتی بوده است که عربستان سعودی در سالهای اخیر در برابر ایران انجام داده است.
اما آن چه که روز به روز قطعیت بیشتری پیدا میکند این نکته است که تصمیم عربستان برای گفت و گوی مستقیم با ایران نشان دهنده تغییر در سیاست حاکمان این کشور است؛ چرا که سعودیها قبلاً از بحث درباره یمن با ایران خودداری میکردند.
شکست سیاست منطقهای عربستان و متحدان در قبال ایران
اگر چه عربستان سعودی «ناتو عربی» را برای ایجاد موازنه در برابر ایران هدایت میکند و در حال پیدا کردن راهها و ابزارهایی برای تحکیم جهان عرب در برابر ایده بازدارندگی ایران است؛ اما نشستهای اتحادیه عرب نشان داد که این تلاشها تاکنون بی فایده است، چرا که رهبران عرب تا کنون موفق به دست یابی به توافقی واحد در مورد ایران نشدهاند.
این منطقه از لحاظ قدرت تنها یک منطقه چند قطبی نیست؛ بلکه از لحاظ ایدئولوژیک نیز چند قطبی است و منطق موازنه قدرت که به عنوان رفتاری متعادل و متوازن در برابر تهدیدها تعریف شده است نمیتواند توضیح جامعی را برای صف بندیها در خاورمیانه فراهم کند.
مسأله ی چند قطبی بودن ایدئولوژیکی تا حدّ زیادی با نگرانی و وحشت مربوط به امنیت رژیمها در ارتباط است؛ چنان چه رهبران کشورها از اثرات داخلی پیامدهای ایدئولوژیک فراملی نگران هستند.
یکی از عناصر قابل توجه ژئوپلیتیک منطقهای در حال حاضر شکست دیگر قدرتهای محلی در شکل دادن به انسدادی مؤثر یا تعدیل اتحادها علیه ایران است و آنها در تشکیل اتحادهای جدید موفق نشدند.
اگر چه همکاری کشورهای مذکور در جهت انزوای ایران بوده است، لیکن درگیریهای پیش آمده بر سر قطر، به منفعتی برای مواضع ایران در منطقه بدل شد. چنان چه میتوان گفت شکاف بین طرفداران و مخالفین اخوان المسلمین در منطقه به صورت استراتژیک به نفع ایران است
با این که عربستان سعودی در تلاش است با اولویت دادن به دشمنی با ایران از این شکاف جلوگیری کند اما رویارویی قطر و ترکیه با مصر و امارات متحده عربی به شدت برای ریاض مشکل ساز شده است.
موازنه سازیهای ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل، از نظر ایدئولوژی و سیاست داخلی، بیش از حد متفاوت است؛ چنان چه با وجود تشکیل نشدن اتحادی قوی، کشورهای مذکور همواره در صدد گسترش روابط و مناسبات خود و تلاش در جهت همکاری بیشتر برای تشکیل ائتلافی قدرتمند علیه ایران به ویژه پس از توافق هستهای ایران بودند و یا هم چون ترکیه درصدد تغییر مواضع خود به ویژه در رابطه با کشورهای بحران زدهای مانند سوریه بوده و سیاست یک بام و دو هوا را در پیش گرفتند.
عربستان سعودی در سالهای اخیر و بعد از آغاز جنگ با یمن عقاید خود را در مورد مذاکره با اسرائیل تغییر داده است. این اقدام در درخواست عربستان برای عقب نشینی اسرائیل از اراضی اشغالی در جهت صلح با کشورهای عربی، مشاهده میشود.
اشتباه استراتژیک کشورهای منطقه: رقابت به جای دوستی با ایران
به نظر میرسد نزدیکی حاکمان سعودی به رژیم صهیونیستی بیش از آن که در جهت عادی سازی روابط بوده باشد برای اعمال فشار به ایران بوده است و احتمالا در صورت گسترش رابطه عربستان با رژیم صهیونیستی حاکمان این کشور باید منتظر حضور و فعالیتهای این رژیم در محدوده دریای سرخ، اقیانوس هند، دریای عمان و خلیج فارس باشد که در نگاه اول شاید در جهت انزوای ایران باشد، اما در صورت وقوع و بروز تنش میان اعراب با رژیم صهیونیستی کشورهای عرب منطقه در محاصره و سیطره این رژیم قرار خواهند گرفت و در بلند مدت بیش از آن که اعراب تصور کنند رابطه با اسرائیل در تضاد با منافع ملی آنها خواهد بود.
شکست سیاستهای منطقهای عربستان/ عادی سازه روابط با ایران صلحِ بدون هزینه
همچنین عربستان سعودی و ترکیه الگوهای متفاوتی از نظم سیاسی را نشان میدهند. چنان چه، سعودیها از پادشاهیهای دیگر حمایت میکنند ترکیه نیز تحت حکومت حزب عدالت و توسعه اصلاحات اسلام گرایانه پوپولیستی را به ویژه با حمایت از جنبش اخوان المسلمین در جهان عرب پشتیبانی میکند.
نکته دیگری که حائز اهمیت است گسترش رابطه راهبردی ترکیه با رژیم صهیونیستی است، رقابت عربستان و قطر در سالهای اخیر، حمایت ترکیه از قطر بر سر اختلافات اعراب با قطر، رابطه ترکیه با رژیم صهیونیستی، اختلافات عمیق عربستان و ترکیه بر سر رقابت منطقهای، جنگ یمن و درماندگی عربستان از پیروزی در این جنگ، خروج تدریجی ایالات متحده از منطقه و کاهش اهمیت کشورهای منطقه برای ایالات متحده و اختلافات رژیم صهیونیستی با آمریکا بر سر تغییر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه همگی از عوامل مداخلهگر هستند که در نهایت باعث میشود عربستان سعودی بجای تشکیل ائتلاف و ایجاد رابطه با رقبا و دشمنان ایران با عقلانیت زمینههای بر طرف کردن اختلافات و رقابت خود با جمهوری اسلامی ایران را فراهم نماید.
از آنجایی که در میان کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس عربستان سعودی از برتری و اعمال نفوذ بسیار بالاتری نسبت به دیگر همسایگان خود برخوردار است در صورت کاهش تنشها و اختلافات میان ایران و عربستان سعودی رژیم صهیونیستی دیگر نخواهد توانست که از این اختلافها استفاده نماید.
با این حال باید منتظر ماند تا نوع چرخش قدرت و تحولات در منطقه خلیج فارس را مشاهده کرد که در صورت حل اختلافها میان کشورهای منطقه خلیج فارس دیگر لزومی بر حضور و نفوذ قدرتهای غیر منطقهای وجود ندارد.
بنابراین در صورت عادی سازی رابطه میان ایران و عربستان، رژیم صهیونیستی در عمل نخواهد توانست در منطقه خلیج فارس فعالیت و حضوری داشته باشد چرا که شیخ نشینهای خلیج فارس در صورت عدم حمایت عربستان سعودی از آنها از استقلال و ثبات بالایی برخوردار نیستند.