تحریک طالبان پس از تسلط بر کشور افغانستان به جای ایجاد وحدت ملی، دست به تصفیه قومی و تفرقه افکنی زده است که گواه روشن آن کوچ دادن اجباری مردم متمدن و شریف هزاره است. در حالیکه هیچ دلیل قانع کننده ای در برابر این سوال ندارند که چرا قوم هزاره که مردمی با فرهنگ و دیگر پذیر هستند و همواره با سایر اقوام شریف افغانستان تعامل نیک، مسالمت آمیز و بر مبنای اصول انسانی و اسلامی داشته اند، مورد ظلم و ستم قرار گیرند و اموال و املاک آنها تصاحب و خودشان مجبور به کوچ اجباری شوند؟
جماران: یکی از موضوعات جاری در افغانستان کوچ اجباری هزاره ها از برخی مناطق توسط تحریک طالبان است آنهم به گونه ای که در این فصل سرما حتی حق بردن امول خود را هم ندارند. به عنوان نمونه کوچ اجباری در قریه جات سه ولسوالی ولایت دایکندی اتفاق افتاده است:
1- قریه جات لوره شیو، زین، کندیر، ناله، تگابدار و شاغولچه ولسوالی پاتو.
2- قریجات صوف، کاریز، لختوغی و سلیمان آباد ولسوالی کجران.
3- قریه جات ولسوالی خدیر.
اقداماتی از این دست باعث از بین رفتن امنیت و ثبات کشور می شود و صدمات جبران ناپذیری به همپذیری و همگرایی وارد می کند. اگر در عوامل قوام و دوام حاکمیت ها تامل شود، قطعا مقوله همپذیری و همگرایی میان تمام اقشار جامعه و نیز میان مردم و حکومت نقش تعیین کننده دارد. اما تحقق همگرایی و همپذیری نیازمند عواملی است که اقدام به کوچ اجباری شیعیان، صدمات جدی را به آنها وارد می سازد:
1- وحدت ملی: یکی از شاخص های موفقیت حاکمان در اداره و سامان بخشیدن کشور، وجود وحدت ملی است. نبود وحدت ملی، کشمکش ها را افزایش و راه را برای ورود بیگانگان مداخله گر هموار می کند و در نتیجه کشور به سوی عدم امنیت ، بی ثباتی، خشونت و جنگ سوق داده می شود.
متاسفانه تحریک طالبان پس از تسلط بر کشور افغانستان به جای ایجاد وحدت ملی، دست به تصفیه قومی و تفرقه افکنی زده است که گواه روشن آن کوچ دادن اجباری مردم متمدن و شریف هزاره است. در حالیکه هیچ دلیل قانع کننده ای در برابر این سوال ندارند که چرا قوم هزاره که مردمی با فرهنگ و دیگر پذیر هستند و همواره با سایر اقوام شریف افغانستان تعامل نیک، مسالمت آمیز و بر مبنای اصول انسانی و اسلامی داشته اند، مورد ظلم و ستم قرار گیرند و اموال و املاک آنها تصاحب و خودشان مجبور به کوچ اجباری شوند؟
2- آزادی مذهبی: یکی از مؤلفه های همگرایی وجود آزادی های مذهبی برای همه اتباع کشور است و بر اساس آموزه های صریح قر آن کریم که می فرماید:«لا اکراه فی الدین» آزادی عقیده و باور به رسمیت شناخته شده است و کسی نمی تواند، این حق را از دیگران سلب نماید. مضاف بر این، مذهب جعفری در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان به رسمیت شناخته شده بود و سال های متمادی اهل تسنن و تشیع بدون هیچ مشکلی در کنار یکدیگر مسالمت آمیز زیسته اند. تحریک طالبان در حالیکه شعار دین و مذهب می دهند، با آوردن قانون اساسی ظاهر شاه مذهب جعفری را از رسمیت انداخته اند با کوچاندن شیعیان، عملا اقدامات خود را رنگ و بوی مذهبی می دهند و اختلافات مذهبی را در افغانستان دامن می زنند.
3- عدالت اجتماعی: عامل دیگر در ایجاد همگرایی، برقراری عدالت اجتماعی است و یکی از دلایل و فلسفه های ارسال رسل و انزال کتب آسمانی هم تحقق عدالت اجتماعی است: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» از این جهت تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی هم رسالت حاکمان است و هم عامه مردم. این دستور قرآن کریم یک راهبرد اساسی و استراتژیک برای قوام و دوام هر جامعه است. بنابراین اقدام تحریک طالبان به کوچ اجباری شهروندان هزاره و شیعه افغانستان به معنای محروم نمودن این قشر از مردم از حقوق حقه آنها و از بین بردن عدالت اجتماعی و مخالفت با دستور صریح قرآن کریم و هم سبب از بین رفتن همگرایی و همپذیری است.
در مجموع زندگی توأم با امنیت و آرامش و نیز آزادی در انتخاب محل سکونت از حقوق اساسی و اسلامی تمام شهروندان افغانستان است و کوچ دادن اجباری مردم از مواطن آنها مخالفت واضح با مقررات اسلام و نقض آشکار حقوق حقه مردم و سبب از بین رفتن روح همگرایی در جامعه بحران زده افغانستان است. خواست مردم ما از فعالین حقوق بشر، نهاد های ملی ، منطقه ای و بین المللی این است که در مقابل این پدیده غیر قانونی و غیر انسانی سکوت نکرده و مسرانه از طالبان بخواهند که دست از این اقدامات خود بردارند.
*عضو کمیته رهبری شورای عالی مصالحه ملی