رجایی گفت: آقای احمدینژاد مدام علیه تمام نهادها حمله میکند و مثلا دیگر به نیروهای نظامی و امنیتی هم رحم نمیکند و علیه آنها هم سخنانی مطرح میکند. در چنین شرایطی طبیعی است که دیگر او جایی در سیاست رسمی نداشته باشد.
هر چند وقت یک بار باید منتظر حاشیهای از محمود احمدینژاد باشیم؛ یک بار به رئیسجمهور آمریکا نامه مینویسند، یک بار سخنان تندی علیه شخصیتها و نهادهای نظام بیان میکند و بار دیگر هم مثلا به دبی میرود و عکسهایی جنجالی از او منتشر میشود. او در دو انتخابات اخیر ریاستجمهوری هم ثبت نام کرد تا بار دیگر رئیسجمهور شود اما به دلیل ردصلاحیت شدنش امکان رقابت در انتخابات را پیدا نکرد. حالا با این مختصات پرسش این است که آیا محمود احمدینژاد میتواند بار دیگر در عرصه سیاست رسمی حضور داشته باشد؟
غلامعلی رجایی، فعال و تحلیلگر مسائل سیاسی درباره این موضوع گفت: «آقای احمدینژاد که هشت سال اداره کشور را برعهده داشت همچنان تمایل دارد که دیده شود. من یکبار به شوخی گفتم که بهتر است او یک چهارپایه در چهارراه ولیعصر بگذارد، روی آن یکی دو ساعت بایستد و مردم با او عکس بگیرند و آقای احمدینژاد هم دست تکان دهند تا این میل به دیدهشدنش آرام بگیرد. جدای از این شوخی باید اینگونه رفتارهای او را در چارچوب خودش بررسی کنیم و ببینیم که احمدینژاد هنوز در نظام جایی دارد یا خیر؟ به بیان دیگر سرنوشتی مانند بنیصدر دارد یا نه؟ من تصور میکنم او بنیصدر نمیشود زیرا میخواهد از داخل کشور به مخالفت بپردازد. او میخواهد با سیاست نادیدهگرفتهشدنش مقابله کند و برای دیدهشدن هم روشهایی در نظر دارد».
او ادامه داد: «احمدینژاد یک زمانی برای دیدهشدن به شخصیتهایی مانند آقایان هاشمی و خاتمی سنگ میزد و با اصلاحطلبان درگیر شد و زمانی هم آدم پیش آقای تاجزاده فرستاد و گفت که میخواهم به خاتمی نزدیک شوم یا به خانم فائزه هاشمی گفت که اگر دولت تشکیل دهم، تو را معاون اول میکنم؛ بنابراین احمدینژاد برای دیدهشدن هر کاری میکند و یک زمانی به اصلاحطلبان حمله میکند و زمانی دیگر میخواهد همراه آنان شود».
این فعال سیاسی درباره دیگر اقدامات نامتعارف احمدینژاد بیان کرد: «از یاد نمیبریم که آقای احمدینژاد چندین بار به اوباما نامه نوشت یا اخیرا به بنسلمان نامه نوشت. احمدینژاد هیچ چارچوبی ندارد. برای او سخت است که نادیده گرفته شود و به این دلیل بیهیچ چارچوبی هر کاری برای دیدهشدن میکند. من منکر این نیستم که او طرفدارانی دارد اما اینکه چهارنفر با او عکس بگیرند که نشد طرفداری سیاسی. مضاف بر این اصلا کارهای او قابل درک نیست. معلوم نیست چرا سر کوچهای که خانهاش در آن کوچه قرار دارد، میایستد و از مردم نامه میگیرد. او که یک اشاره کند میتواند چنددفتر در اختیار بگیرد و نیازی نیست در کوچه بایستد و اتفاقا مردم هم سرپا در صف نمیمانند و میتوانند نامههایشان را به دفترش ببرند. همه اینها نشان میدهد احمدینژاد با طرح ذهنی خودش قصد دیدهشدن دارد».
او در پاسخ به این پرسش که آیا احمدینژاد هنوز در عالم سیاست رسمی میتواند جای داشته باشد یا خیر، اظهار کرد: «آقای احمدینژاد با پشتوانهای که در این هشتسال به دست آورده است، میخواهد وارد عرصه سیاسی بشود اما به او میدان داده نمیشود؛ بهخصوص اینکه او با همراهی و تأیید نزدیکانش مانند آقایان مشایی و بقایی و اینکه با آنها دست در دست هم در وزارت کشور عکس میانداختند، عملا راه خود را از نظام جدا کرد».
رجایی در پایان گفت: «آقای احمدینژاد مدام علیه تمام نهادها حمله میکند و مثلا دیگر به نیروهای نظامی و امنیتی هم رحم نمیکند و علیه آنها هم سخنانی مطرح میکند. در چنین شرایطی طبیعی است که دیگر او جایی در سیاست رسمی نداشته باشد».
*آفتاب یزد