تازهترین گزارش از جنایات تروریستهای طالبان علیه شیعیان افغانستان از سالها قساوت و جنایت ماشین تروریستی طالبان و لشکر جهل و ارتجاع قبل از سقوط دولت افغانستان که بگذریم، در طول نزدیک به دو ماه پس از تسلط کامل این لشکر جهل و قساوت بر افغانستان، جنایات پرشماری را به خصوص علیه شیعیان مرتکب شدهاند که یادآور عصر «عبدالرحمان جابر» و جنایات او علیه هزارهها و شیعیان افغانستان است. تردیدی نیست که طالبان، به خصوص شبکه حقانی که امروز تسلط مطلق بر کابل و کابینه کنونی طالبان دارد، با هدایت فکری گلبدین حکمتیار و تئوریپردازی پیشین «اسماعیلیون»، در گام اول در پی حذف کامل شیعیان و سپس تمامی فارسیزبانان نه تنها از عرصه سیاست، بلکه از جغرافیای افغانستاناند.
برخی جریانها به بهانه پیشگیری از جنگ شیعه و سنی در افغانستان، مدام به انکار جنایات طالبان و تطهیر و بیتقصیر نشان دادن گروه تروریستی طالبان پرداختهاند و برای سفید نشان دادن چهره طالبان، از هیچ تلاشی دریغ نورزیدهاند. اما طالبان در سخن هرچند اعتماد برخی جریانها را جلب کرده است، اما در عمل، به صورت یک جانبه درحال حذف و نابودی شیعیان است، بدون آنکه در جبهه مقابلش کسی مقاومت کند و یا قربانیان مورد حمایت باشد. برخی به دلیل تقابل گذشته طالبان با آمریکا، به تطهیر و حمایت از این جانیان پرداختند، اما آیا تنها تقابل گذشته طالبان با آمریکا برای تطهیر و حمایت از این جریان افراطی کافی است؟ جریان خوارجگونه که یقینا دود جهل مقدس، افراطیگری، ارتجاع و ستیزهجویی آن فردا به چشم تمام منطقه خواهد رفت. افزون بر این، طالبان در اساس،ساخته دست آمریکا و پاکستان بوده، چند سالی میانهشان به هم خورده و در آینده دوباره علیه منافع جمهوری اسلامی ایران متحد خواهند شد.
اعلام آمادگی طالبان برای شروع فصل جدید در روابط با آمریکا و نیز توافقات روز دوشنبه 19 مهر 1400 در دوحه میان هیات طالبان و هیات آمریکایی، نقطه سر خط است: "برگشت آمریکا به شکل دیگر و تعقیب اهداف خود در افغانستان و منطقه. "طالبان در این مذاکرات در دوحه پذیرفتند که شش پایگاه در افغانستان، به شمول پایگاه بگرام، به مدت شش ماه در اختیار آمریکا قرار دهند. تمدید این مدت ناممکن نیست و پیامدهای این حضور مجدد با توافق طالبان، معلوم است که چه خواهد بود.
به هر حال، پروژه تطهیر طالبان توسط برخی جریانها اینک دارد ثمرات نامیمونی را به بار میآورد: "تداوم جنایات طالبان، تکرار تاریخ عصر عبدالرحمن جابر به خصوص در مورد شیعیان و فرصت یافتن برای اقدامات متعصبانه علیه جمهوری اسلامی ایران پس از استحکام حکومت این جریان سلفی در افغانستان. "
«عبدالرحمن» در عصر خود، 60 درصد جمعیت شیعیان را با سه روش، در افغانستان از میان برداشت:
الف) از طریق قتل عام و نسلکشی،
ب) از طریق اخراج و کوچ دادن اجباری به خارج از افغانستان (که این فراریان در بلوچستان پاکستان، مشهد در ایران، آسیای میانه و حتا تا سوریه، عراق و... پراکنده شدند)،
ج) سیاست زمین سوخته و آتش زدن خانهها و مزارع شیعیان و هزارهها.
طالبان نیز همین سه مسیر را در پیش گرفتهاند و با خیال راحت پس از تسلط بر افغانستان در سایه تطهیر و خوشبینی برخی جریانها در منطقه و سکوت جامعه جهانی، هردو پروژه را تطبیق میکنند.
1- پروژه قتل عام و نسلکشی
در همین مدت کوتاه کمتر از دو ماه که هنوز دولت طالبان به استحکام و تثبیت لازم خود هم نرسیده است، علاوه بر ترورهای هدفمند انفرادی و موردی از شخصیتهای نظامی، علمی،فرهنگی، قضایی و سیاسی شیعیان، کشتارهای دسته جمعی و قتل عام شیعیان نیز در دستور کار طالبان بوده و در چندین ولایت اجرا شده است که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
1-1. ولایت غزنی
جنایتکاران طالب پس از تسلط بر ولسوالی مالستان ولایت غزنی در 19 تیر 1400، بیش از 40 نفر شامل زنان و کودکان را شهید نمودند، پوست صورت برخی از آنان را با بدترین وضعیت کندند و بدنهای شان را مثله کردند. علاوه بر این، تعدادی از مسافران بیخبر برگشته از کابل به مالستان را نیز شهید ساخته و مثله کردند. دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، در همین روزها گزارش داد که در جریان شش ماه نخست سال 2021 میلادی، 20 حمله هدفمند علیه شهروندان شیعه/هزاره افغانستان ثبت شده که در نتیجه آن، 143 غیرنظامی کشته شده و 357 نفر دیگر زخم برداشتهاند.
1-2. دایکندی
دومین قتل عام شیعیان توسط طالبان پس از تسلط اخیرشان بر افغانستان، در ولایت دایکندی (که 90 درصد جمعیت آن شیعیان هزاره است) در هشتم شهریور 1400 رقم خورد. موسی امیری معاون قوماندان امنیه سابق ولسوالی خدیر با 14 نفر افراد عادی و نظامی بعد از تسلیم شدن به نیروهای اعزامى طالبان به آن منطقه، به صورت گروهی و دست بسته تیرباران شدند. صداقت نامی (غیر از صداقت معروف در دایکندی) واسطه شده بود تا ولسوال سابق خدیر را که در مناطق دور از دسترس طالبان فرار کرده بودند و تقابلی با طالبان نداشتند، پیش طالبان بیاورد و طالبان تعهد داده بودند که آنان تسلیحات شان را تحویل دهند و خودشان به زندگی عادی خود ادامه دهند و صدمه نخواهند دید. اما پس از تسلیم شدن آنان، همه این افراد به شمول خود صداقت (فرد واسط) و یک دختر، توسط طالبان تیرباران شدند.
1-3. کندز
تازهترین قتل عام شیعیان در مسجد جامع شهر قندوز در روز جمعه 16 مهر 1400 اتفاق افتاد که از میان صدها نمازگزار این مسجد و در حین ادای نماز جمعه، اکثریت شان شهید و زخمی شدند. هرچند این فاجعه به داعش نسبت داده میشود و داعش نیز با توجه به ماهیت و استراژیاش مبنی بر پرقدرت نشان دادن خود (که ویژگی پست تروریسم است)، شبیه این حوادث را گاهی به عهده میگیرد، اما براساس اطلاعات دقیق آگاهان محلی، خلق این فاجعه کار مستقیم شبکه حقانی در تبانی با گلبدین حکمتیار بود.
2- اخراج از سرزمین پدری و کوچ دادن اجباری
کوچ اجباری شیعیان در ولایات مختلف و اخراج آنان از موطن پدری شان، نیز طی نزدیک به دو ماه پس از تسلط طالبان بر افغانستان پی گرفته شده است. از جمله به موارد ذیل میتوان اشاره نمود:
2-1. ولایت دایکندی
ساکنان شیعه و هزاره در 15 روستا در مناطق گیزاب، پاتو و تگابدار بالا و پایین در ولایت دایکندی، توسط طالبان از خانهها و منطقه شان اخراج شدند و به آنان گفته شد که غیر از لباس تن خود، حق ندارند چیزی با خود بردارند. براساس اطلاعات دقیق از ساکنان بومی محل، روستاهای 15 گانه و تعداد خانوادهها و مساحت تقریبی زمینهای آنان به این شرح است:
1. کندیر: 400 خانواده، تقریبا 900 جریب زمین
2. میدان ملک: 100 خانواده، 200 جریب زمین
3. شاغلجه 150 خانواده، 400جریب زمین
4. خرکک: 160 خانواده، 420 جریب زمین
5. بالا جوی: 300 خانواده، 700 جریب زمین
6. راه رمه: 90 عامیل 270 جریب زمین
7. چپه جوی (امین آباد): 650 خانواده، 1700 جریب زمین
8. دهن ناله: 380 خانواده، 900 جریب زمین
9. میان قاشو: 100 خانواده، 500 جریب زمین
10. سینه خزک: 150 خانواده، 700 جریب زمین
11. کنتی: 70 خانواده، 250 جریب زمین
12. سیاه لاش: 90 خانواده، 200 جریب زمین
13. تگابدار: 300 خانواده، 400 جریب زمین
14. ورگ: 50 خانواده، 300 جریب زمین
15. کته انار: 30 خانواده، 150 جریب زمین
2-2. مالستان
در حمله طالبان به ولسوالی مالستان نیز هزاران نفر از خانههای شان کوچ داده شدند و فعلا صدها خانواده که بیشتر اعضای آن زنان و کودکان اند، در شرایط بد، به مناطق همجوار مالستان و شهر کابل پناه بردهاند.
3- سیاست سرزمین سوخته
در طول یک ماه گذشته، در ولسوالی ناهور ولایت غزنی، طالبان از طریق کوچیهای پشتون، به تخریب مزارع شیعیان پرداختند و در دو هفته گذشته، خرمنها و ذخایر علوفه و گندم شیعیان هزاره را به آتش کشیدهاند. کوچیهای مسلح که خود طالب و نیز مورد حمایت مداوم طالبان هستند، رمههای گوسفندان و شتر خود را در مناطقی از ناهور و بهسود روی کشتزار شیعیان هزاره رها نمودهاند و دست به هر کاری میزنند. قابل یادآوری است که جنایات کوچیها همواره در هزارهجات وجود داشته است، اما معمولا در فصل بهار و تابستان این جنایات و تهاجمها انجام میشده است. اما امسال به صورت کاملا بیسابقه، حتی در فصل (پاییز) کوچیها به تاخت و تاز و آتش زدن داراییهای روستائیان شیعه پرداختهاند و این حضور متجاوزانه در این فصل سرد هزارهجات تداوم دارد.
همچنین، براساس گزارش ساکنان ولسوالی مالستان ولایت غزنی، طالبان پس از غارت اموال مردم مالستان، خانهها و دکانهای برخی مناطق این ولسوالی را به آتش کشیدهاند.
در مجموع، برخلاف پندار سادهانگاران، طالبان نه تنها تغییر نکردهاند، بلکه جریتری، قسیتر و درندهتر شدهاند و بدون تردید، نه تنها برای شیعیان در افغانستان حق شهروندی و حقوق اولیه را به رسمیت نمیشناسند، بلکه برای آنان حق حیات قائل نیستند و به حذف فیزیکی آنان میاندیشند. عناد این جریان سلفی و تکفیری با جمهوری اسلامی ایران نیز تا اکنون با سخنان زیبا و دیپلماسی زیرکانهشان پنهان شده است، اما به محض استقرار و استحکام پایههای حکومت شان، عناد و بدطینتیشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران نیز آشکارتر خواهد شد، هرچند تا کنون نیز گهگاهی سخنگویان شان این عناد را نشان دادهاند.
*تردیدی نیست که طالبان، به خصوص شبکه حقانی که امروز تسلط مطلق بر کابل و کابینه کنونی طالبان دارد، با هدایت فکری گلبدین حکمتیار و تئوریپردازی پیشین «اسماعیلیون»، در گام اول در پی حذف کامل شیعیان و سپس تمامی فارسیزبانان نه تنها از عرصه سیاست، بلکه از جغرافیای افغانستاناند
*برخی جریانها به بهانه پیشگیری از جنگ شیعه و سنی در افغانستان، مدام به انکار جنایات طالبان و تطهیر و بیتقصیر نشان دادن گروه تروریستی طالبان پرداختهاند و برای سفید نشان دادن چهره طالبان، از هیچ تلاشی دریغ نورزیدهاند. اما طالبان در سخن هرچند اعتماد برخی جریانها را جلب کرده است، اما در عمل، به صورت یک جانبه درحال حذف و نابودی شیعیان است، بدون آنکه در جبهه مقابلش کسی مقاومت کند و یا قربانیان مورد حمایت باشد
* برخی به دلیل تقابل گذشته طالبان با آمریکا، به تطهیر و حمایت از این جانیان پرداختند، اما آیا تنها تقابل گذشته طالبان با آمریکا، برای تطهیر و حمایت از این جریان افراطی کافی است؟
*اعلام آمادگی طالبان برای شروع فصل جدید در روابط با آمریکا و نیز توافقات روز دوشنبه 19 مهر 1400 در دوحه میان هیات طالبان و هیات آمریکایی، نقطه سر خط است: "برگشت آمریکا به شکل دیگر و تعقیب اهداف خود در افغانستان و منطقه. "طالبان در این مذاکرات در دوحه پذیرفتند که شش پایگاه در افغانستان، به شمول پایگاه بگرام، به مدت شش ماه در اختیار آمریکا قرار دهند
*پروژه تطهیر طالبان توسط برخی جریانها اینک دارد ثمرات نامیمونی را به بار میآورد: «تداوم جنایات طالبان، تکرار تاریخ عصر عبدالرحمن جابر به خصوص در مورد شیعیان و فرصت یافتن برای اقدامات متعصبانه علیه جمهوری اسلامی ایران پس از استحکام حکومت این جریان سلفی در افغانستان.»
*علاوه بر ترورهای هدفمند انفرادی و موردی از شخصیتهای نظامی، علمی،فرهنگی، قضایی و سیاسی شیعیان، کشتارهای دسته جمعی و قتل عام شیعیان نیز در دستور کار طالبان بوده و در چندین ولایت اجرا شده است
*جنایتکاران طالب پس از تسلط بر ولسوالی مالستان در ولایت غزنی بیش از 40 نفر شامل زنان و کودکان را به شهادت رسانده، پوست صورت برخی از آنان را با بدترین وضعیت کندند و بدنهایشان را مثله نمودند
*برخلاف پندار سادهانگاران، طالبان نه تنها تغییر نکردهاند، بلکه جریتری، قسیتر و درندهتر شدهاند و بدون تردید، نه تنها برای شیعیان افغانستان حق شهروندی و حقوق اولیه را به رسمیت نمیشناسند، بلکه برای آنان حق حیات قائل نیستند و به حذف فیزیکی آنان میاندیشند.
*جمهوری اسلامی
|