آنچه اخیرا رحیم پور ازغدی به آن اشاره کرده است، نکته تازه ای نیست؛ پیش تر رئیس اسبق قوه قضائیه نیز گفته بود و برخی دیگر از اصولگرایان هم. «اپوزیسیون خوانی» روسای جمهور سابق تا پیش از پدیده احمدی نژاد سابقه نداشت؛ تنها نمونه ای که به واقع نقش و رخ اپوزیسیون به خود گرفت، بنی صدر بود. اما به تازگی اصولگرایان اصرار خاصی دارند انتقادها را به پای چیزی دیگر بنویسند و با اصرار عجیبی روسای سابق جمهور را اپوزیسیون خطاب کنند. حسن رحیم پور ازغدی اخیرا در یک سخنرانی پیش بینی کرده که حسن روحانی هم قرار است اپوزیسیون شود.
او گفته بود: «در یک مقطعی بنی صدر اپوزیسیون بوده و بعد از آن هم هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد اپوزیسیون شدند و فکر می کنم روحانی هم در حال تبدیل شدن به یک اپوزیسیون است؛ البته تبدیل شدن این افراد به اپوزیسیون به معنای معیوب بودن سیستم نیست». در عین حال، او توضیح نداده پس در این صورت باید در چهار یا هشت سال آینده منتظر اپوزیسیون شدن رئیسی هم باشیم؟
سه سال قبل صادق آملی لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضائی گفته بود: «متاسفانه برخی نیز که خود سال ها در بالاترین مناصب کشور مسئولیت داشته اند و امروز باید بزرگ ترین پاسخ گوی شرایط فعلی باشند، فضا را آماده موج سواری دیده اند و چهره مخالف و اپوزیسیون به خود گرفته اند. چنان که می بینیم این افراد پیاپی سخنانی علیه نظام و به ویژه دستگاه قضائی بر زبان می آورند و غافل هستند که مردم بصیر و فهیم ما، آنها را می شناسند و غوغاسالاری آنان را نیز دیده اند، بریز و بپاش های آنها را هم دیده اند.
مسئولان قضائی و قضات شریف توجه داشته باشند که ما در برهه حساسی قرار داریم و به واسطه برخی سودجویی ها، اعتماد مردم در بخش هایی مخدوش شده است».
همان زمان مشخص بود که مخاطب سخنان او، محمود احمدی نژاد بوده است. ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا نیز قبلا در موعد انتخابات های گذشته گفته بود مواضعی که احمدی نژاد در یکی، دو ماه اخیر اتخاذ کرده، نشان می دهد که نمی خواهد صلاحیتش تایید شود و او در پی شکل جدیدی از اپوزیسیون داخلی است.
بااین حال، آنچه ازغدی را درباره روحانی به وادی پیش بینی برده است، سایت اصولگرای جهان نیوز سال ۹۵ درباره اش حکم قطعی صادر کرده و در گزارشی با عنوان «دو لایه متضاد سیاسی حسن روحانی، نگاهی کوتاه به اپوزیسیون بازی های آقای رئیس جمهور» نوشته بود: «موضع گیری های روحانی در برابر برخی از بیانات مقام معظم رهبری در طول سه سال اخیر در کانون توجهات قرار گرفته و باعث جنجال شده است. مواردی که حتی باعث سوءاستفاده دشمنان و رسانه های ضد انقلاب نیز شده اند.
در برخی از موارد سرعت این موضع گیری بسیار قابل تامل و حتی تعجب انگیز است. به محض اینکه رهبر معظم انقلاب درباره موضوعی اظهار نظر می کنند، حسن روحانی در مقابل آن واکنش نشان داده و در جهت معکوس نظر می دهد».
این سایت با برشمردن برخی اظهارنظرها و عملکردهای روحانی تا آن سال، نتیجه گرفته بود که «در یکی از آخرین موارد می توان به نقد دولت های گذشته اشاره کرد. این موضع گیری روحانی نیز القای مخالفت خوانی و ایفای نقش اپوزیسیون با بیانات رهبری را داشت... رفتارها و گفتارهای این چنینی حاصل هرگونه دستور کار سیاسی یا انتخاباتی هم باشد، حاصلی جز القای تز دشمنان انقلاب برای جا انداختن دوگانگی در حاکمیت ایران ندارد.
روحانی به عنوان رئیس جمهور مورد وثوق نظام و مردم، می بایست کارنامه اجرائی قوی و کارآمدی عرضه کند تا از قبل آن کشور ایران در منطقه و جهان سرآمد شود، نه آنکه با فروکاستن از نقش ریاست جمهوری به اپوزیسیون و بازی در زمین دیگران، راه توسعه و آبادانی را کج نماید!». اما در همه این سال ها رئیس جمهوری که بیش از دیگران در معرض اتهام اپوزیسیون قرار گرفته، محمود احمدی نژاد بوده است که درباره اش گفته اند «پز اپوزیسیون» به خود گرفته است.
ازغدی در حالی ادعای اپوزیسیون شدن روسای سابق جمهوری را مطرح کرده بود که در خودش توان و لزومی برای توضیح دادن درباره مصادیق و نمونه ها ندیده است. برای نمونه، کدام رفتار محمد خاتمی در همه این سال ها رنگی از اپوزیسیون داشته است؟ رئیس جمهوری که سال هاست ممنوع التصویر است و کمتر سخنرانی تند و ساختارشکنانه ای از او شنیده یا خوانده شده است! این به طور مشخص درباره مرحوم هاشمی رفسنجانی هم صدق می کند. اگرچه در این سال ها نقدها و اعتراض هایی جدی داشت، اما کنش سیاسی او که سال ها یکی از ستون های اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده است، هیچ قرابتی با تعریف اپوزیسیون نداشت.
امیر محبیان، تحلیلگر و روزنامه نگار اصولگرا که این روزها کمتر مصاحبه می کند یا می نویسد، سال ۹۱ در روزنامه رسالت در سرمقاله خود به نکته جالبی اشاره کرده بود. او در نوشته خود با عنوان «با روسای جمهور ایران چه کنیم» معتقد بود این رفتار اشتباه اصولگرایان است که روسای سابق جمهور را به وادی اپوزیسیون سازی سوق می دهد.
محبیان با اشاره به سرنوشت بنی صدر، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد نوشته بود: متاسفانه به گونه ای عمل کرده ایم که بیگانگان، روسای جمهور سابق ما را به چشم طمع گاه سرمایه خود می پندارند.
محبیان با اشاره به اینکه قصد ندارد درباره نگاهی که به روسای جمهور شده، منتقدان را محق یا روسای جمهور را مبرا تلقی کند، نوشته بود: «ولی پرسش اساسی در این است که اشکال کجاست؟ چرا جز یک مورد کسی سر به سلامت نبرده است؟ آیا اشکال در قانون اساسی و ساختار قانونی ماست که از روسای جمهور اپوزیسیون یا شبه اپوزیسیون می سازد؟ یا این امر به خصلت های اخلاقی و سیاسی برگزیدگان این منصب یا ناپختگی های سیاسی برمی گردد؟ آیا پس از گذشت بیش از ۳۰ سال نباید به این پرسش واضح پاسخ دهیم؟ پیش از این نیز نگاشته بودم که روسای جمهور کشور که برگزیده یک ملت هستند، برای ما باید چونان سرمایه هایی ارزشمند تلقی شوند؛ سرمایه هایی که البته نباید به دور از تیغ های نقد باشند ولی با آنان نیز نباید آن چنان بی برنامه برخورد شود که در مواجهه با جوانان و توصیف تاریخ انقلاب اسلامی دچار گرفتاری شده و دائما بگوییم: بنی صدر رئیس جمهور نخستین بود ولی بعد ضد انقلاب شد؛ هاشمی دو دوره رئیس جمهور بود ولی بعد از راه انقلاب برون افتاد؛ خاتمی دو دوره رئیس جمهور شد ولی سکولار و در پی براندازی بود؛ احمدی نژاد هم دو دوره رئیس جمهور شد ولی هر چند اصولگرا بود، صدر جریان انحرافی و... هم بود.
عرف آن است که در جهان روسای جمهور در مسند قدرت، سرمایه در گردش هستند و در دوری از مسند، سرمایه پس انداز که در زمان مناسب در جهت منافع ملی به کار می آیند. اما آیا ما این سرمایه ها را به گونه ای پس انداز می کنیم که روزی به کار آیند؟ بگذریم که متاسفانه به گونه ای عمل کرده ایم که بیگانگان، روسای جمهور سابق ما را به چشم طمع گاه سرمایه خود می پندارند».
*شرق