تئوری موسی دوستی میگفت: یک خواهر زاده داشتم بنام مصطفی. وقتی مدرسه میرفت، درسش اصلاً خوب نبود و خواهر من از دست این پسر پیر شد.
البته الحمدلله حالا عاقبت بخیر شده.
این بچه توی کلاسشون یک شاگرد اوّل داشتند که اسمش «موسی» بود ولی مصطفی خودش توی همه درسها افتضاح بود.
عصر وقتی که مصطفی از مدرسه میومد خونه، خواهرم ازش می پرسید مصطفی دیکته چند شدی؟ اولین چیزی که مصطفی میگفت این بود که موسی شده یازده!! (معنی این حرف این بود که مثلاً من شدم هفت) ولی اوّل نمره موسی رو می گفت که گند خودش رو توجیه کنه!
گاهنامه_مدیر
یک روز دیگه که میومد خونه همشیره ما ازش می پرسید مصطفی ریاضی چند شدی، بلافاصله می گفت موسی شده ۱۳!! با گفتن نمره موسی خواهرم خودش می فهمید که مصطفی چه گندی زده...
همشیره من میگفت وای به اون روزی که مصطفی در یک درسی میگفت: موسی شده ۱۰...، اون روز سختترین روز من بود، چون معنی این حرف این بود که «من شدم مثلاً ۲». اما اگر موسی ۲۰ یا ۱۹ میشد دیگه مصطفی هیچ حرفی درباره نمره موسی گزارش نمیداد.
واقعیت اینه که ما بین آشنایان و دوستان اسم این روش و تکنیک رسانهای و اطلاع رسانی صدا و سیما و جراید کشور را گذاشتیم «تئوری موسی» و لذا همهی ما ۴۰ ساله که با این تئوری آشنایی داریم و زندگی می کنیم.
یعنی هر وقت یک خراب کاری در کشور واقع میشه، صدا و سیما و جراید و رسانه ها شروع میکنند به نشر اخباری که بعضی از کشورهای دنیا در اون موضوع بخصوص یه مشکلی براشون پیش اومده. نظیر «تئوری موسی» را ما در آتش سوزی، سیل، خشکسالی، مشارکت انتخاباتی، تلفات و ابتلا به کرونا، بی واکسنی و... بطور مستمر شاهد هستیم.
ولی هيچوقت صدا و سیما و جراید، از کارهای خوبی که آمريکا و کانادا، اروپا و بطور کلی غرب برای مردمش میکند، حرف نمیزنه و فقط موقع خراب کاری های مسئولین، یاد غرب میافتند!
"تئوری موسی" یک "روش مدیریتی" در کشور ماست...
*گاهنامه مدیر
|