ذهنهای خسته از سیاسی کاری آمارها و مشاهدات خبرهای خوبی از وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نمیدهد. حرف تازهای نیست که بسیاری از اقشار مردم مدتهاست رنگ گوشت و مرغ را ندیدهاند و حتی برای یک غذای ساده مانند نان و ماست هم باید هزینه زیادی پرداخت کنند. در این میانه بحرانی اما همچنان همه چیز رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است. حالا هر صحبت و نقدی که بشود برچسب سیاسی به آن خورده میشود. مسائل مهم مانند واکسیناسیون تحت تاثیر دعواهای سیاسی قرار گرفت و امروز با همه معطلیها تنها با تغییر فضای سیاسی روند آن شدت گرفته است. موضوع تحریمها که مستقیم با معیشت مردم سروکار دارد هم باز دستخوش سیاسیکاری بود و حالا هر قدم دولت جدید از سوی اصولگرایان مثبت و همان قدمها در دولت قبلی منفی تلقی میشد. به واقع باید اذعان کرد که در هر دوسوی جریانهای اصلی کشور یعنی اصولگرا و اصلاحطلب غرض ورزی در تحلیل به چشم میخورد غافل از این مردم فارغ از این ماجرا و دعواهای بی حاصل تنها قربانی نتایج مخرب آن میشوند. شاید همین توافق روز گذشته آژانس نیز میتوانست در دولت قبلی منشا جنجالهای فراوانی شود در حالی که امروز از آن احتمالاً به عنوان یک دستاورد دیپلماتیک مثبت یاد شود. سنگ اندازیهای سیاسی برای جلوگیری از توافقها و مناسبات بین المللی به واسطه همسو نبودن خط فکری و سیاسی اقبال سیاسی برای جناح رقیب به همراه نخواهد داشت بلکه مردم آگاهانه به این نوع از منازعات بی نتیجه آگاه اند و هزینه آن پای همه جریانها نوشته خواهد شد. اما شاید زمان برای این دست از تحلیلها گذشته باشد. در دهه جدید حتی آویختن مشکلات به دیوار دولتهای قبلی هم کاری از پیش نخواهد برد. امروز تنها نیاز به شناخت خواست همه قشرهای مردم وجود دارد. این نیاز سنجی هم وجه اقتصادی اقشار کم درآمد را در بر میگیرد هم قشر متوسط رنجوری که خطر سقوط به طبقه پایینتر را هر لحظه کنار خود احساس میکند. دیدن خواستههای همه اقشار نه با تعریف و تمجید صرف و نه با تخریب یک جانبه حاصل می شود بلکه حالا وقت آن است که همه دور یک میز نشسته و با همه اختلاف نظرهایی که وجود دارد راهی برای عبور از بحران پیدا کرد. در این شرایط بهتر است دایره تنگ خودی و غیر خودی را کنار گذاشت و برای آینده ایران نگران بود. به واقع بحران فرار نیروی انسانی متخصص یا به حاشیه راندن آن، سالهاست زنگ خطرش به گوش میرسد. چارهای جز این نیست که از همه ظرفیتهای متخصصان برای تغییر وضعیت استفاده کرد حتی اگر با تفکرات خارج از تخصص آنها همسویی وجود نداشته باشد. بحران محیط زیست، بحران انرژی و... را به اقتصاد تورم زده و رکودی اگر اضافه کنیم، ماحصل کار چشم انداز روشنی نشانمان نخواهد داد. بنابراین شاید بهتر باشد دست از سیاسی کاری با موضوعاتی که به چشم انداز آتی اقتصاد، معیشت و سلامت مردم ارتباط دارد، برداشت. به واقع این ذهن های خسته، با ادامه این روند، آمادگی لازم برای ایجاد تغییر در فضای اجتماعی و اقتصادی را ندارد. تردیدی نیست که پیشران توسعه اقتصادی در کشور نیروی انسانی شاداب و امیدوار است. نیروی انسانیای که فارغ از هرنوع گرایشی کشور را از آن خود می داند و برای آینده آن نگران است.
*ابتکار
|