آیا نقد مرقد حضرت امام(ره) از سر خیرخواهی و دلسوزی برای حفظ جایگاه معنوی و سیمای بی بدیل عرفانی امام رحمتالله علیه در افکار و اذهان عمومی این کار صورت گرفته است؟ یا بهانه ای است برای رسیدن به امیال دنیایی و خدمت به جریان انحرافی که دهه هاست به دنبال تخریب شخصیت برجسته عرفانی ، فلسفی ، علمی و فقهی این بزرگوار است و با همه امکانات خود به میدان آمده اند؟
جماران: چند روزی است که به اصطلاح نقدی درباره ساخت مرقد حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی توسط برخی افراد که بیشترشان منتسب به جریان اصلاح طلبی هستند، در جامعه مطرح و ا فکار عمومی را درگیر کرده است. از این جهت وظیفه خود دانستم که در راستای حفظ حرمت و حریم حضرت امام(ره) و خاندان محترمشان که در مظان اتهامات ناروا و ناجوانمردانه قرار گرفته اند مطلبی را بیان کنم.
نقد مرقد حضرت امام(ره) چه در رابطه با نوع بنا و چه در رابطه با زیارتنامه مربوط به ایشان از سوی بعضی افراد که اتفاقا خود را عضوی از جریان سیاسی اصلاح طلب می دانند، بسیار جای تامل دارد و این سوال در ذهن متبادر می سازد که بیان و انتشار یک سویه این موضوع پس از گذشت 32 سال از عمر آن با چه انگیزه ای دنبال شده است؟
آیا از سر خیرخواهی و دلسوزی برای حفظ جایگاه معنوی و سیمای بی بدیل عرفانی امام رحمتالله علیه در افکار و اذهان عمومی این کار صورت گرفته است؟ یا بهانه ای است برای رسیدن به امیال دنیایی و خدمت به جریان انحرافی که دهه هاست به دنبال تخریب شخصیت برجسته عرفانی ، فلسفی ، علمی و فقهی این بزرگوار است و با همه امکانات خود به میدان آمده اند؟
با طرح این دو دیدگاه که مرتبط با نقد وارده است، اولا پاسخ به آن از سوی عزیزان منتقد مورد انتظار است و در ثانی به خوبی می تواند از سوی جریان انحرافی« انجمن فکری حجتیه» هدایت شده باشد. چرا که متعارف است آنها برای رسیدن به اهداف و خاستگاه خود دست به هرکاری می زنند و خصومت و کینه ورزی شان از دهه های قبل از انقلاب و بعد از آن با امام عزیز برکسی پوشیده نیست.
جریانی که حضرت امام(ره) خطرات مهیب آن را در رابطه با انقلاب و آموزه های اسلامی بارها و بارها تاکید و گوشزد کردند و هشدارهای لازم را برای صیانت از اسلام و انقلاب اسلامی در برابر انجمن حجتیه و تبعات نفوذ آن در ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی را متذکر شده اند.
متاسفانه علیرغم همه این هشدارها، تاکیدات امام راه به جایی نبرد و بعد از رحلت ایشان، این جریان عرصه را برای تاختن به امام و انتقام از ایشان وفق مراد یافت و به سرعت با نفوذ در جای جای نهاد های مختلف و تشکیلات دولتی، اهتمام لازم را در این مدت به عمل آورد.
اما خوشبختانه نقش کاریزماتیک امام و آثار برجای مانده از ایشان و همچنین بهرمند بودن از محبوبیت مردمی غیر قابل توصیف ملی و جهانی در زمان فوتشان و پس از آن، به مراتب بیشتر از زمان ورودش نمود داشت و همین باعث شد تا این جریان انحرافی در رسیدن به اهدافش تا کنون به ناکامی کشانده شود.
حال باید پرسید که آیا طرح این موضوع نه چندان مهم به مثابه آب به آسیاب دشمن ریختن نیست؟ آیا انتشار این مطالب و نسبت دادن اشکال وارده (از سوی منتقدان) به امام عظیم الشان و خاندان محترمش که از ابتدا هیچ دخل و تصرفی در بنیانگذاری بنا، اجرا، مدیریت هزینه و دخل خرج ساخت بنای آن و همچنین تهیه و تدوین و تالیف زیارت نامه مربوطه نداشته اند، ظلمی آشکار به بنیانگذار و معمار کبیر انقلاب اسلامی و خاندان معززش که کوچکترین نگاهی را بعد از امام (ره) به قدرت و سیاست برخود روا نداشته اند و ادامه حیات خود را در مسیر نورانی و عرفانی جد بزرگشان هموار ساخته اند، نیست؟
برای رهایی از این ابهام در انتظار پاسخی از سوی منتقدین محترم می مانم، تا مشخص کنند آیا نقد وارده خیانت به امام و ماموریتی محوله از سوی دشمنان و بدخواهان ایشان که شرح آن رفت، و در راستای انتقام کشی از ایشان و خاندان و نسل باقی مانده معظم له بوده یا خیر؟ تا هم به اهداف خود در راستای خصومت و کینه و دشمنی با امام رسیده باشند و هم ریشه تربیت شخضیت های عالم و با فضیلت و پر افتخار را در حوزه های علمیه که برای این کار استعداد و شایستگی دارند، برای همیشه بخشکانند.
ممکن است منتقدین پاسخ دهند که برای خدمت و از سر دلسوزی به بیان و انتشار این مطالب پرداخته اند که بر اساس نتیجه حاصله و تاثیرات سویی که در افکار عمومی برجای گذاشته است، جا دارد با نگاه علمی و رعایت ملاحظات زمانی و مکانی و توجه به مولفه های تحلیلی مورد نظر و رهیافت هرمنوتیک، با جدیت و از سر خیر خواهی نسبت به تنویر افکار عمومی و عقیم گذاشتن نیت دشمنان حضرت امام رضوان الله تعالی اقدامات لازم را به عمل آورند. تنها در این صورت است که مشخص خواهد شد جریان انحرافی حجتیه که خود آبرو و اعتباری نزد مردم برای خدشه وارد کردن به ساحت مقدس امام ندارد، از به کار گیری افراد منسوب به اصلاحات برای بهره بردن و نتیجه گرفتن از آنها ناکام مانده است.
در رابطه با زیارتنامه هم که مولف معظم و محترم آن خوشبختانه در قید حیات هستند و از علما و مجتهدی بسیار خوشنام و مورد قبول مردم عزیزمان می باشند و از مجتهدین مبرز و درجه اول و از شخصیت های نادر علمی و عرفانی جهان تشیع می باشند. لذا بهتر است تا ابهامات مورد نظر در نقد خود را جویا شده و با اعتماد کامل به جایگاه و منزلت علمی و فقاهتی و اسلام شناسی ایشان، در اصلاح نگاهتان برای تنویر افکار عمومی گام بردارید.