داستان حرم امام و زیارت نامه ایشان قصه سی ساله ای است که تا کنون هم چندین بار به بحث های مختلف انجامیده و در بسیاری موارد نیز با چاشنی تخریب های سیاسی همراه بوده است. باید پرسید امروز چه امر تازه ای واقع شده که نویسنده ای به یاد این موضوع افتاده و موج تخریب ها و توهین ها را روانه امام و بیت ایشان کرده است؟
جماران: از یکی دو روز پیش که سنت سی ساله زیارتنامه امام(ره) مورد نقد برخی افراد قرار گرفت، می خواستم نکاتی را در این باره بنویسم اما هر بار به عللی که خواهم گفت از این کار پشیمان شدم. امروز وقتی دیدم آقای محمد رضا جلایی پور هم به جرگه مهاجمین پیوسته است تصمیم گرفتم به نکته ای اشاره کنم. چرا که درباره ایشان به گونه ای دیگر می اندیشیدم.
یک) نمی دانم که این موضوع در زمره کدامیک از اولویت های امروز جامعه ماست و آیا دستی در کار نبوده که اذهان را از موضوعات دیگر منحرف کند؟
داستان حرم امام و زیارت نامه ایشان قصه سی ساله ای است که تا کنون هم چندین بار به بحث های مختلف انجامیده و در بسیاری موارد نیز با چاشنی تخریب های سیاسی همراه بوده است. باید پرسید امروز چه امر تازه ای واقع شده که نویسنده ای به یاد این موضوع افتاده و موج تخریب ها و توهین ها را روانه امام و بیت ایشان کرده است؟
دو) امام برای برخی از همان ابتدا «آیت الله خمینی» بود و برای برخی ها هم بعدها چنین شد. لذا روشن است که این گروه، امام دارای بارگاه را نمی پسندند. چرا که اگر نگویم با امام عناد دارند، اما بی تردید از وجود جایگاه کاریزماتیک برای ایشان راضی نیستند. بنابراین طبیعی است که آنها هر کاری که به تقویت این جایگاه کمک کند را مورد نقد قرار می دهند.
بحث در بزرگ و کوچک بودن یا زرق و برق داشتن حرم امام نیست، بلکه در اصل وجود حرمی است که امام را همیشه به عنوان امام و رهبر کبیر یک نظام معرفی می کند. حرمی که کانون توجه دلها به ایشان و محلی برای نشان دادن عظمت کار او و جایگاهش در چشم امت بوده است.
ج) با توضیحات مفصلی که این روزها داده شده، معلوم شد که وجود زیارت نامه از قدیم برای اغلب بزرگان متداول بوده و حتی قبور مؤمنین نیز دارای همین جایگاه هست. از شیخ صدوق گرفته تا علی بن مهزیار. و از آنجا که عالمی جلیل القدر چون آیت الله العظمی جوادی آملی، زیارت نامه حضرت امام را نوشته است، نفس این عمل اشتباه نبوده و بی خبری دین پژوهان در قبال آن عجیب است.
د) شاید جوانان امروز ندانند ولی امثال آقای جلایی پور می توانند از بزرگترهایشان بپرسند که امام برای امت خود چگونه جایگاهی داشته و تا چه حد از قداست برخوردار بوده است. وقتی این انسان بزرگ به رحمت خدا رفت، بزرگترین تشییع جنازه تاریخ برای او برگزار شد و حرم امام نه توسط یک سلیقه، که به عزم ملی ایرانیان ساخته شد. و بیراه نیست که بگوییم این امر مطالبه ای ملی بوده است.
ه) امروز هم هنوز امام برای بخشی عظیم از مردم ایران «امام» است. و علیرغم همه دشمنی ها هنوز صرف انتساب به ایشان، بزرگ ترین عامل اقبال مردم خواهد بود. و بر فرض هم اگر کسی بتواند از عظمت او در مقابل چشم مردم بکاهد، کاستن از جایگاه ایشان نفعی به حال امنیت ملی و دینی ما نخواهد داشت. هرچند نمی توان انکار کرد که مخالفین جمهوری اسلامی نمی توانند بدون عبور از امام به هدف خود برسند.
و) متاسفانه کسی که این موج مخرب را به راه انداخت، مدعی شده بود که توجه ویژه به امام با اصلاح طلبی سازگار نیست. البته نمی دانم چرا همه اصلاح طلبان باید خود را با تعریف ایشان سازگار کنند و ایشان کدامین اصلاح طلبی را تعریف می کند؟ اما می دانم اصلاح طلبی ای که آقای خاتمی در رأس آن قرار دارد، همیشه امام را امام و مورد تکریم می داند.
آقای جلایی پور بگذارید صریحا یادآور شوم که گرفتار امام زدایی از اصلاح طلبی و بستر ساز این کژاندیشی فاجعه بار نشوید. چرا که اصلاح طلبان هرگز با عبور از امام و تخریب آن بزرگ به جایی نمی رسند. برای دلخوش کردن چند نفر به خود، با متن جامعه قهر نکنید. فراموش نکنید که همه بزرگان اصلاح طلب به نزدیکی با امام معروف بوده اند و اگر رأی مردم را در نقطه ای و زمانی جذب کرده اند با همین معرفی نامه بوده است.
جالب است که امروز هجمه های به امام و بیت ایشان در حالی از سوی برخی چهره های جریان اصلاحات صورت می گیرد که انحصارطلبان اصولگرا نیز در سال های گذشته همواره در مسیر امام زدایی از جامعه حرکت کرده اند. فراموش نکنیم میرحسین موسوی، نخست وزیر خوشنام امام را که پاکی و نجابتش برای این مردم به اثبات رسیده، بخاطر نزدیکی اش به امام مورد هجمه قرار دادند و بیراه نیست اگر بگویم یکی از جرم های بزرگ ایشان این بود که می خواست جمهوری اسلامی را با نظر بنیانگذارش تطبیق دهد.
آقای جلایی پور! چند مرتبه دیگر اصلاح طلبان باید مانند همین انتخابات، گرفتار خیالبافی های شما شوند؟! شما به خوبی می دانید که جایگاه نقد با تخریب متفاوت است. اگر هدفتان انتقاد است باید آن را در چارچوب ادبیاتی مناسب بیان کنید اما اگر به نیت تخریب قلم می زنید که دیگر حرجی به حرف هایتان نیست. در دوره ای که عده ای تلاش می کنند اصلاح طلبان را از امام دور کنند، گام برداشتن در مسیری که آنها می خواهند با کدام عقل و منطق اصلاح طلبانه سازگار است؟ آیا این قبیل اظهارنظرها بازی در زمین فرصت طلبان نیست؟!
*رزمنده بسیجی دوران دفاع مقدس