پیروزی گروه تروریستی طالبان، بازی کثیف آمریکا در افغانستان آیا مردم از طالبان استقبال کردند؟
چرا مردم افغانستان در مقابل طالبان نجنگیدند؟
تحولات سریع و پیاپی روزهای اخیر در افغانستان شوک بزرگی برای مردم این کشور و جهان بود. طالبان در زمانی کمتر از دو ماه تمام افغانستان را به تصرف خود در آورد. تصرفات پیاپی در شرایطی روی میداد که عموم مردم افغانستان خواستار نظام جمهوری و استقرار حاکمیت مردمی بوده و تنها به فساد دولت مستقر اعتراض داشتند و مخالفت صریح خود را با حکومت طالبان ابراز میداشتند.
پیشروی طالبان سرعتی وصفناپذیر داشت که باعث شد بسیاری همچون «مولوی عبدالحمید» از مولویهای اهلسنت در سیستان و بلوچستان ایران آن را نصرت و عنایت الهی و دلیل بر حقانیت حرکت طالبانی بدانند، اما واقعیت پشت پرده این حوادث و اتفاقات برای بسیاری دیر روشن شد و برای برخی تاکنون در ابهام است.
اتفاق بر سر سقوط جمهوریت در افغانستان
در سطح جهانی با ناکارآمدیهای دولتهای جمهوری در دو دهه گذشته بویژه در زمان اشرف غنی و دولت وحدت ملی بخاطر فراگیری ناامنی، فساد اداری، عدم استقلال و رشد اقتصادی افغانستان اتفاق نظر مبنی بر لزوم تغییر دولت و آمدن طالبان شکل گرفت. با اتفاق دولتهای پاکستان، چین، روسیه، آمریکا و به دنبال آن متاسفانه پذیرش ایران تنها راه پایان دادن به شرایط نامطلوب افغانستان استیلای طالبان دانسته شد. برای تحقق این نگاه زمینهسازی برای برگزاری جلسات صلح در دوحه قطر و ترکیه مطرح شد. بسیاری از کشورها پس از این اتفاق ارتباطات پیدا و پنهان خود با طالبان را به صورت رسمی و علنی اعلام کردند. جلسات متعدد سیاسی در راس این قدرتهای سیاسی با طالبان برای پیشبرد این طرح براساس تامین بیشترین منافع این کشورها شکل گرفت. درحالیکه که دولت افغانستان به نظاره گری این جریانات بسنده کرد و نسبت به محکوم سازی با مخالفت قاطعانه و با احضار سفرای این کشورها هیچگونه عملکردی نداشت. در چنین شرایط انتقال قدرت و پذیرش طالبان با اجماع قدرتهای جهانی در پروسه صلح قطر پی گرفته شد.
جنگ امروز قدرتها بر سر منافع و استیلای اقتصادی بر جهان است چرا که ابر قدرت بودن از حالت نظامی آن خارج شده است و در قدرت اقتصادی در سطح جهانی تعریف میگردد. پاکستان و چین برای پیشبرد قراردادهای اقتصادی کلان خود به امنیت منطقهای از یک سو و به منابع بکر و دست نخورده معدنی و انرژی افغانستان ازسوی دیگر نیازمند هستند. طرح پشتونستان متحد در دو سوی مرزهای پاکستان و افغانستان را نمیتوان از طریق تجزیه محقق ساخت، زیرا تجزیه از نظر حقوقی و قوانین سازمان ملل و حقوق بشری زمینههای حقوقی را نیاز دارد که در این شرایط سیاسی انطباقی نداشته و طرح حقوقی تجزیه چاره ساز در اینجا غیرقابل تحقق است پس بهترین گزینه و راهکار میتواند استقرار دولتی با اکثریت و قدرت مطلق پشتون در افغانستان باشد تا ایدههای اقتصادی کلان چین و پاکستان در افغانستان تحقق پذیرد. روسیه نیز از یک سو خواهان امنیت مرزهای خود و ازسوی دیگر خواهان کمرنگ شدن نقش آمریکا در افغانستان است که با تحقق الگوی پاکستانی محقق خواهد شد.
اجرای اجباری طرح صلح آمریکایی
پس از نشستهای فرسایشی صلح قطر و بینتیجه بودن مذاکرات طالبان و دولت در دوحه، زلمی خلیل زاد نماینده آمریکا در افغانستان، رهاورد ارزیابی و تصمیمگیری بینالمللی - آمریکایی نشست قطر در خصوص مسائل صلح افغانستان را در قالب طرح صلح به شورای مصالحه ملی در کابل ارائه مینماید. در این طرح صلح، قدرت سیاسی به صورت پنجاه پنجاه میان دولت و طالبان تقسیم میشد و شورای فقهی در راس امور کشور تعریف شده بود که بر پایه فقه حنفی به صورت فرا قانونی عمل خواهد کرد و مسئولیت تطبیق تعالیم شریعت در کشور را به عهده خواهد داشت. این طرح بخاطر نقدهای کلی که بر آن وارد بود همچون وجود یک نهاد و شورای فراقانونی فقه حنفی، عدم لحاظ فقه جعفری و سایر مذاهب، تقسیم قدرت على السویه با طالبان و همچین هویت قومی پشتون طالبان و سهم گیری مجدد پشتونها در سهم قدرت دولت و در نتیجه انزوای فاحش سیاسی سایر اقوام تاجیک و هزاره و ازبک و همچین لزوم حفظ نظام جمهوریت زیرا با تغییر ریاست جمهور در این تعریف حاکمیتی احتمال رفع فساد و ناکارآمدی در آن بسیار پررنگ بود.
با رد این طرح آمریکایی در شورای مصالحه ملی بدون اصلاح و بازنگری و قاطعیت اعضای شورای مصالحه ملی در این امر، اجرای این برنامه توسط آمریکا و اشرف غنی به صورت دیگری آغاز شد و این واقعیت پنهان برای بسیاری از تحلیل گران سیاسی و مسئولین در راس جمهوری اسلامی افغانستان بود. اجماع پشتونها و در راس آن کرزی، اشرف غنی بر تحقق این طرح، امری که بسیاری از کشورها ازجمله ج.ا. ایران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از آن مطلع بود و در سیاستهای خود بر عدم ایستادگی در مقابل طالبان و حفظ جان مردم تاکید مینمود و اخذ این موضع سیاسی برای بسیاری از مردم افغانستان سنگین و دشوار مینمود.
افغانستان تحویل شد نه تسلیم و نه سقوط
در راستای اجرای طرح صلح آمریکایی با دو ضلع آمریکا و غنی، آمریکا نیروهای خود را از افغانستان خارج ساخت. زیرا در صورت حضور در افغانستان نمیتوانست در برابر تصرفات و کشورگشایی طالبان بدون واکنش باقی بماند. با خروج آمریکا طالبان با تجهیزات آمریکایی شروع به تصرف شهرها و مناطق پیرامون خود نمودند. اشرف غنی ریاست جمهوری افغانستان والیان و نظامیان را دعوت به عقب نشینی تاکتیکی نمود که به علت عملکرد پیشین وی و ناکارآمدیهای گذشته او باعث هیچگونه شک و سوظن به نیت و نقشه او نشد. در ادامه اشرف غنی همه والیان و استانداران را دستور به کنارهگیری از مسائل نظامی نمود. نیروهای نظامی در دوره اولیه ریاست جمهوری اشرف غنی و ادامه آن تا حد زیادی پاکسازی قومی شده و به صورت معدود مسئولیتهای اصلی نظامی در اختیار هزارهها و تاجیک قرار داشت. از این رو قول اردوهای کلان نظامی و پایگاههای اصلی امنیتی هر شهر با ورود طالبان در هماهنگی کامل پشت پرده با اشرف غنی تسلیم طالبان میشد. چنانچه در قندوز پایگاه نظامی چند هزار نفری با بیش از 500 تانک و نیروی زرهی در برابر دویست طالب به دستور اشرف غنی تسلیم بلکه به عبارت صحیحتر به آنان تحویل شد. در قندهار آن چیزی که تحت عنوان مقاومت دولتی در برابر طالبان مطرح شد در واقع تصفیه حسابهای شخصی برخی قبایل پشتون با قبیله اچکزی که جنرال عبدالرزاق از آنان بوده و موضع ضد طالبانی داشتند، بود.
در مناطق مرکزی افغانستان که هزارهها تمرکز جمعیتی بالاتری دارند طالبان با مقاومتهای پراکنده و ایستادگی مردم مواجه شد که برای دفاع از جان و مال و نوامیس خود به صحنه آمده بودند اما این مقاومتها بخاطر عدم حمایت دولت مرکزی و نیروهای امنیتی در تامین اسلحه و مهمات علیرغم پیروزیهای اولیه شکست خورد و تعداد زیادی از نیروهای مردمی که تحت عنوان جنبش مردمی به دفاع میپرداختند به شهادت رسیدند. بخشی از نیروهای امنیتی بعد از تسلیم تیرباران و سلاخی شدند. ایستادگی ملی بخاطر عدم حمایت دولت مرکزی و بلکه توافقات پشت پرده اجماع پشتون در دولت مرکزی با شکست مواجه شد.
اشرف غنی در بازی سیاسی خویش با روز سرباز نامیدن عید قربان و حفظ جایگاه سیاسی خود با سخن گفتن از مقاومت و دفاع تا لحظه آخر چنان عمل نمود که هیچ یک از نامطلعان این سیاست کلان تحویل دولت در راس قدرت نیز خواهان برکناری و استیضاح او در اعتراض به نحوه مقاومت در برابر طالبان نپرداخت. اشرف غنی که همیشه مغز متفکر خواندن او برای ما نوعی تمسخر بود به واقع مغز متفکر قرن بود و در یک پروسه چندین ساله در تکمیل اقدامات کرزی چنان طالبان را در شهرها و مناطق افغانستان جابجا نموده بود که سقوط شهری پس از شهر دیگر در کمترین زمان صورت میگرفت و حرکت نظامی طالبان از منطقهای به منطقه دیگر مطرح نبود. بلکه طالبان در همان مناطق مستقر بودند و در ادامه تصرف یک شهر، طالبان از شهر و ولایت دیگر اقدام به تصرف مینمود و در حقیقت هیچگونه جابجایی نیروی نظامی در این تصرفات صورت نگرفت. تجهیزات و مهمات نیز با هماهنگی اشرف غنی ازسوی نیروهای نظامی پشتون در اختیار آنان قرار میگرفت. هر کجا نیروهای نظامی در برابر این معامله بزرگ مخالفت میکردند، توسط طالبان به نحو فجیعی سلاخی شده و به شهادت میرسیدند چنانچه تصاویر شهیدانی از نیروی امنیتی دولتی که چشمان آنان را خارج کرده سپس به شهادت رسانده بودند منتشر شد.
واقعیت بزرگی که توسط مردم دایکندی و بامیان در روزهای آخر فهم شد و باعث گردید ولایت خود را در راستای طرح کلان دولت غنی برای تحویل کشور به طالبان برای شکلگیری قدرت مطلق پشتون که خود وی از آنان بود، تحویل طالبان بدهند زیرا این جریان نه جنگ ملی بود که سقوط شهرها مطرح باشد و نه مبارزه دو جریان دولت و طالب که تسلیم طالب شود، بلکه در حقیقت پروسه تحویل امکانات و ولایات و پایگاههای نظامی از نیروهای تحت امر اشرف غنی در نظام جمهوریت به نیروهای طالبان به صورت هماهنگ با اشرف غنی بود.
از این رو نمیتوان مردم و جوانان و مدافعین سلحشور و شجاعی را که در مقابل طالبان ایستادن، یا تسلیم شدن، یا تحویل نمودند را نکوهش کرد. یک بازی کلان که اشرف غنی، کرزی، حکمتیار و حتی بعضی از سیاسیون شیعه از آن مطلع بودند. از این رو رهبران سیاسی شیعه به والیان و استانداران و فعالان شیعه اطلاع داده بود که از درگیری نظامی و جنگ بپرهیزند. به همین جهت نیز از سیاسیون افغانستان محکومیت و مقابله شدیدی در جریان تصرفات طالبانی صورت نگرفت. قدرتهای جهانی نیز به خوبی به اجرای خواست خود در قالب این پروسه آگاه بودند و از این رو با تایید طالبان و عدم محکوم نمودن آنان تنها به دعوت طالبان به رعایت حقوق بشر و حقوق زنان اکتفا مینمودند.
طالبان خوب یا بد
طالبان، گروهی چند دسته است و از یک ساختار و طرز فکر واحد و ساماندهی منسجم برخوردار نیست. شکلگیری طالبان از زمان جنگهای شوروی در افغانستان ازسوی آمریکا در مدارس و حوزوات علمیه پاکستان صورت گرفت تا یک نیروی اعتقادی در برابر شوروی تربیت شده و ایستادگی کنند. این جریان دارای مبانی فکری وهابی - دیوبندیه بوده و قایل به تکفیر فرق اسلامی خلاف دیدگاه خودشان هستند و تنها مذهب رسمی در افغانستان را حنفی دانستند. اما در عمل به فقه حنفی پایبند نیستند و این امر را از تعریف شورای فقهی آنان درباره حدود حجاب میتوان دریافت، زیرا فقه حنفی قایل به حجاب روبنده و برقع نیست.
نمیتوان وجود طالبانهای معتدل را در شرایط کنونی که هر کشوری در منطقه خود اقدام به طالبپروری مناسب با رویکرد خود نموده است منکر شد. امروز طالبان پرورشیافته پاکستان و عربستان و طالبان با رویکرد آمریکایی در مناطق افغانستان پراکنده هستند و هر یک با رویکرد و تفکر خود عمل مینمایند.
آن چه از تصاویر ابتدای تصرفات طالبان در مناطق دره صوف، تخار، قندهار و... منتشر شد و بیجا شدن و فرار خانوادههای بسیاری را به کابل و شهرهای بزرگ به دنبال داشت رفتارهای خشونت آمیز، قتل و کشتار، نکاح اجباری دختران و بیوهگان بالای 12 سال و... بود که نمیتوان شدت و واقعیت آن را که سبب رها کردن همه خانه و زندگی مردم و فرار آنان شده است را نادیده گرفت.
طالبان شاید با توجه به چند دستگی و مصلحت سیاسی امروز خود روندی معتدل داشته باشند اما دو نکته در برخورد آنان با مردم نباید نادیده گرفته شود. یک نکته مساله مبانی اعتقادی آنان و تاکید بر تطبیق شریعت به تقریر خاص خودشان است که باعث محدودیت و نادیده گرفتن بسیاری از حقوق بشر و حقوق زنان در جامعه خواهد شد و دوم قدرت مطلق پشتون است که نادید گرفتن حقوق سه قوم بزرگ دیگر در افغانستان را به دنبال دارد. به یقین طالبان پس از استقرار خویش با نگاههای ناسیونالیستی متکی بر پشتونوالی (پختونوالی) و تقریر خاص خود از دین که هر گونه اعتراض به رویه و عملکرد خود را مغایرت با دین تلقی کرده و جزای مخالف دین و کافر در شریعت روشن و مشخص است، از رویه خشونت بار خود دوری نجسته و آینده افغانستان در سایه امنیت و آزادی رقم نخواهد خورد. بلکه سرنوشت دیگر اقوام افغانستان و سرنوشت شیعیان افغانستان همان سرنوشت شیعیان قطیف در عربستان خواهد بود.
چه باید کرد؟
در شرایطی که اجماع جهانی برای حاکمیت طالبان شکل گرفته است و رسانههای بزرگ جهان در خدمت تطهیر طالبان در آمده اند، رسانههای آمریکایی جنایات طالبان را انعکاس نمیدهند تا خروج خود را معقول جلوه دهند و رسانههای منطقهای بخاطر تعریف منافع خود در سایه حاکمیت طالبان جمع کثیری از مردم افغانستان را نادیده میگیرند مهمترین اقدام مردم افغانستان برای شنیده شدن صدایشان فعالیت رسانهای و بازنشر هویت و ماهیت امروز طالبان و اقدامات خشونتبار آنان به زبانهای مختلف در سطح جهانی است. اگر داعش گروه تروریستی شناخته شد و شایسته مقابله جهانی به همت رسانههایی بود که واقعیت آنان را نشر میکردند. اگر نسخه کوچکتر داعش طالبان، شایسته حمایت و حاکمیت شناخته میشود نیز به همت رسانههای جهانی است.
باید با استفاده از قدرت رسانه به تبیین واقعیات در سطح جهانی پرداخته و افکار عمومی را بیدار سازیم. آنچه ما میخواهیم به رسمیت شناخته شدن حقوق سایر اقوام و مذاهب افغانستانی است. جهان باید بداند جابجایی پشتونها در مراکز تجمع سایر اقوام و وادارسازی آنان به مهاجرت برای شکلگیری حکومت مطلق پشتون با وجود مخالفت بسیاری از نخبگان پشتون با آن خواست مطلق مردم افغانستان نیست و پیروزی فراگیر طالبان یک بازی کثیف آمریکایی با اجماع قدرتهای سلطهگر جهانی برای سهمگیری طالبان در حاکمیت افغانستان بود.
*عموم مردم افغانستان خواهان نظام جمهوری و استقرار حاکمیت مردمی هستند و با دولت اشرف غنی به دلیل فساد و با طالبان به دلیل نادیده گرفتن حقوق شهروندی مخالف بوده و هستند
*افغانستان، تسلیم طالبان نشد بلکه در اثر تبانی قدرتهای منطقه توسط آمریکا تحویل طالبان داده شد
*اشرف غنی، در نتیجه یک توافق پشتپرده با آمریکا، تمام تجهیزات نظامی افغانستان را در اختیار طالبان قرار داد و به ارتش و سایر نیروها دستور داد مقاومت نکنند
*در طرح حاکمیتی طالبان برای افغانستان، شورای فقهی مبتنی بر فقه حنفی در راس امور قرار میگیرد و به صورت فراقانونی و بدون در نظر گرفتن سایر مذاهب عمل میکند
*طالبان در صوف، تخار، قندهار و... با قتل و کشتار و نکاح اجباری دختران و بیوهزنان موجب فرار خانوادهها و آوارگی آنها شد
*رسانههای بزرگ جهانی و آمریکائی از انتشار اخبار جنایات طالبان خودداری میکنند و رسانههای منطقه نیز به خاطر منافع خود حاضر نیستند چهره واقعی طالبان را نشان دهند
*طالبان، پس از استقرار با نگاه ناسیونالیستی متکی بر پشتونوالی و تقریر خاص خود از دین، هرگونه اعتراض به عملکرد خود را مغایر با دین تلقی کرده و اعتراضکنندگان را به کفر محکوم و مجازات خواهد کرد.
*جمهوری اسلامی
|