تاريخ انتشار: 06 شهريور 1400 ساعت 22:14:38
قبول مسئولیت باید برای خدمتگزاری باشد، نه کسب قدرت

امروز ششم شهریورماه، یکی از ایام هفته دولت در سال جاری است. از شهریورماه سال 1360 که در اقدامی تروریستی، محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور و حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند، اولین هفته شهریورماه به عنوان «هفته دولت» نامگذاری شد. امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه از آنجا که مردم را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانستند و برای آنان ارزش و احترامی خاص قائل بودند، از چنین مناسبت‌هایی و البته از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا مسئولان را به خدمت‌رسانی به مردم سفارش نمایند. سفارش امام خمینی درباره خدمتگزاری اختصاص به هفته دولت نداشت، زیرا در اندیشه ایشان، مردم ولی‌نعمت‌های مسئولان محسوب می‌شوند و فلسفه انتخاب دولت‌ها و پذیرفتن مسئولیت‌ها، تنها در صورت خدمت‌رسانی خالصانه به مردم است که معنی پیدا می‌کند. توصیه اکید امام خمینی در این زمینه به کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد، این است که متوجه باشند، پست و مقام و ریاست جمهوری و نخست‌وزیری و ریاست مجلس و... مهم نیست، این مقامات تمام‌شدنی هستند، بلکه آنچه مهم است اینست که افراد باید هدفشان خدمت کردن باشد. آنچه مطالعه می‌فرمائید، گزیده‌ای از بیانات امام خمینی پیرامون اهمیت خدمت به مردم از سوی مسئولین کشور است.
موفقیت مسئولین در خدمت به ملت
من آن جمعیتهایی که در جمهوری اسلامی کار کردند و مشغولند از رئیس‌جمهور تا قوای اجرائیه و قوه قضائیه و مجلس و دیگر کسانی که، جمعیتهایی که در خدمت این انقلاب بودند، من روی هم رفته موفق می‌دانم آنها را. ادعاها زیاد است، ممکن است که یک کسی ادعا کند که من اگر رئیس‌جمهور بودم؛ مثلاً، زمین را به آسمان می‌دوختم، یا من اگر نخست‌وزیر بودم، چه‌ها و چه‌ها می‌کردم، یا اگر رئیس مجلس بودم، چه می‌کردم، یا اگر وزیر بودم، چه می‌کردم، وکیل بودم، چه می‌کردم، همیشه ادعاها زیاد است، ولیکن در مقام عمل وقتی که وارد بشوند این مدعی‌ها، کمی‌شان می‌توانند کار بکنند؛ اکثراً ادعاست. حالا این ادعا یا این است که واقعاً اشتباه دارند، یا اینکه اشخاصی هستند که می‌خواهند به واسطه این ادعاها کارشکنی بکنند. ما اکْثَرَ الضَّجیج و اقَلَّ الحجیج،(1) از این قبیل است؛ آنها هم که حج می‌روند ناله و فریادشان زیاد است، اما حاج صحیح، کم است خیلی. از این جهت، من لازم می‌دانم که از مجموعه این هیاتها و این جمعیتها تشکر کنم، و اگر تشکر نکنم ظلم کردم، قدردانی کنم که اینها خدمت کردند از روی حقیقت و واقعیت. البته من افراد، مجموع افراد را نه می‌شناسم نه می‌توانم برایشان حکمی بکنم. اما روی هم رفته - البته‌ عده‌ای‌شان را هم می‌شناسم -، روی هم رفته من عرض می‌کنم که یک هیئت‌های موفقی بودند و خدمت‌های خوبی و بزرگی کردند. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به آنها اجر عنایت کند و آنها را موفق کند به اینکه باز خدمت کنند به این جمهوری.
قبول مسئولیت برای خدمت نه کسب قدرت
باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست، مقام میزان نیست، مقام ریاست جمهوری، این میزان نیست. مقام نخست وزیری یا رئیس دولت بودن یا رئیس مجلس بودن، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می‌شود؛ آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است. ممکن است که یک نفر؛ مثلاً، فرض کنید که نخست‌وزیر بوده است، لکن اگر این نخست‌وزیر ببیند که در یک جایی کار بهتر می‌کند، آدم متعهدی است می‌رود آن جا. یک نفر در دادستانی مقام داشته است، وقتی دید که یک کسی از خودش بهتر می‌تواند کار کند برود آنجا، برایش فرق نکند؛ یعنی، هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد. انسان هم خودش می‌تواند خودش را بشناسد، هیچ کس بهتر از خود انسان، البته بسیاری از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت می‌کند، اما بسیاری از اوقات هم هست که انسان خودش درک می‌کند که چی دارد می‌کند و در دلش چی می‌گذرد؛ ماها نمی‌دانیم، اما خدا می‌داند. انسان می‌فهمد که اگر انتقاد بکند، آیا این انتقاد سازنده است یا انتقام است. خودش می‌فهمد - یعنی، غالباً می‌فهمد - خودش می‌فهمد که این که در این پست هست، پست را دوست دارد یا خدمت را دوست دارد. این چون خدمتگزار است، دلبسته به این پست هست، یا خیر؛ دلبسته به این پست است، خدمتگزاری پیشش خیلی مهم نیست. خوب، ادعاش را می‌کند، و می‌کند هم خدمت، عمده آن جهت است که انسان واقعاً بداند که یک روزی جواب باید بدهد. هیچ، هیچ شبهه در این نیست که ما یک روزی‌ باید جواب بدهیم. هر کداممان، هر کاری انجام بدهیم، یک روز جواب می‌خواهد، انتقاد بکنیم، یک روز جواب می‌خواهد؛ انتقام گیری باشد، یک روز جواب می‌خواهد؛ و بدرفتاری باشد، یک روز جواب می‌خواهند از ما. این را ما باید حتماً توجه بهش داشته باشیم و دارید توجه؛ یعنی، هرکس مسلمان است، اعتقاد به اینکه معاد است و همه چیز دست آن، در آن جا رسیدگی می‌شود، و حاضر است، این جزو اعتقادات اسلام است. بنابراین، نباید اگر فرض بفرمایید که رئیس‌جمهور رفت و دیگری آمد، رئیس‌جمهور برود کنار و مایوس بشود؛ نه، باید او برود یک کاری که ازش می‌آید بکند و دلبستگی هم به او داشته باشد، به عنوان اینکه یک کاری است دارد می‌کند، نه به عنوان اینکه یک مقامی است دارد. اگر انسان در خودش ادراک کرد که من بروم آن بالا را بگیرم، بداند که این کار، یک کار شیطانی است، این کار ازش نمی‌آید. اگر در ذهنش این است که برویم یک کاری انجام بدهیم برای جمهوری اسلام، این کار الهی است و ازش هم کار می‌آید. این محکی است که انسان خودش غالباً می‌تواند تشخیص بدهد. گاهی هم البته اشتباه دارد؛ یعنی، گاهی هم بر خود انسان مخفی است یک مسائلی.
تدین و تعهد، معیار تصدی مسئولیت
بنابراین، اگر چنانچه همین دولت شد و همین اشخاص شدند، که کارشان [را] انجام می‌دهند؛ اگر این نشد و یک کس دیگری شد و یک جمعیت دیگری شدند، شما نباید از این جهت [نگران‌] باشید که ما رفتیم، یک کس دیگر آمد؛ باید ببینید که آن جا می‌توانید کار بکنید یا نه. آنها هم که می‌آیند، اگر واقعاً می‌خواهند خدمت بکنند، برای اسلام خدمت بکنند، آنها هم پیش خدا ماجورند، بعد هم معلوم می‌شود چکاره‌اند. و اگر آنها می‌خواهند یک مقامی را اخذ بکنند، یک کاری را انجام بدهند به واسطه اینکه مقام داشته باشند، آنها هم پیش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. باید کسانی که می‌خواهند یک کاری بکنند، باید فکر این باشند که شایسته این کار هستند یا نه! مسائل مهم است. مسئله دولت، مسئله ریاست جمهور، مسئله ریاست مجلس، مسئله قوه‌ قضائیه، وزارت، همه اینها اهمیت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال این باشد که حالایی که من رئیس دولت هستم، بروم دنبال رفقایی که همراه من هستند، کار آمد باشند یا نباشند، به این کار نداشته باشد، بداند که این کار، کار شیطانی است. رئیس‌جمهور هم اگر دنبال این باشد که وزرایی تعیین بکند، معرفی بکند که آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند که این کار، کار شیطان است، کار انسان متعهد نیست - و هر یک از ما. این یک مسئله معیاری است برای همه، که اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقی نکند که حالا من وزیرم، یا اینکه وکیل هستم، یا اینکه کار دیگر از من می‌آید، یک کار دیگر، هرچه شد؛ من برای اسلام می‌خواهم کار بکنم. و می‌دانید که الآن ما احتیاج داریم؛ مملکت ما احتیاج به خدمتگزار دارد؛ احتیاج دارد که اشخاص فهیم، اشخاص فعال در این کشور خدمت بکنند. و ما مورد هجوم همه آن جاها هستیم، همه کسانی که بدخواه اسلام هستند، هستیم.
بنابراین، فکر ما این معنا باشد که افرادی باشند که برای اسلام خدمت می‌کنند، نه افرادی باشند که برای من خدمت می‌کنند. این در دولت هست و در رئیس‌جمهور هست و در قوه قضائیه هست و همه جا هست. آنهایی که انتخاب می‌خواهند بکنند، توجه به این، باید همیشه نصب العین این باشد، و الّا انسان به خطا وارد می‌شود. و امروز هم اگر معلوم نشود که این چه شده است، یا یک روزی در همین دنیا معلوم می‌شود، اینجا هم نشد، جای دیگر بلااشکال معلوم می‌شود. این یک مسئله‌ای است که، این‌طور نیست، مخفی نمی‌ماند؛ منتها یک روزی به انسان می‌گویند که دیگر دستش کوتاه است. اگر در این عالم معلوم بشود، خوب، دستش باز باز است، می‌تواند کاری بکند، می‌تواند جبران بکند؛ اگر از این جا گذشت و پرده دیگری در کار آمد، دیگر دست انسان کوتاه است، نمی‌تواند کاری بکند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، دیگر فایده ندارد. الْآنَ وَ قَدْ عَصَیتَ قَبْل(2) به فرعون می‌گوید؛ فرعون آن آخر که می‌خواست غرق بشود، همچو که تو مرگ رفت، گفت همانی که آنها می‌گویند من هم می‌گویم. در صورتی که نبود اینطور، وقتی بر می‌گشت هم همان بود.
ارزش خدمت به مظلومان و کشور اسلام
در هر صورت، میزان، خدمت کردن به یک کشوری است که در طول تاریخ تقریباً این کشور مظلوم بوده است، و خصوصاً در این سده‌های آخر، این آخر، واقعاً مظلوم بوده است، الآن هم مظلوم است. خدمت به این کشور الآن ارزش دارد و خدمتگزارهایش هم ارزش دارند. همه فکر این باشید که خدمتگزار پیدا کنید. خدمتگزار به کشور و اسلام پیدا کنید، نه خدمتگزار به خودتان. این یک مسئله‌ای است که خود شما هم تصدیق دارید که مطلب همین‌طور است. لکن گاهی وقتها انسان خودش غفلت می‌کند، از روحیات خودش هم غفلت می‌کند؛ گاهی وقتها هم اگر یک آدم ناجوری باشد، هی تعمد می‌کند؛ و [می‌گوید:] «هرطور پیش آمد، من چه کار دارم به این مسائل، ما امروز را بگذرانیم تا ببینیم چه خواهد شد.» (صحیفه امام، ج19، صص 364 الی 369)
1- "چه بسیارند ناله‌کنندگان و چه اندکند حج‌گزاران". بحارالانوار، ج27، ص30، ح2.
2- سوره یونس، آیه 91: "آیا اکنون (ایمان می‌آوری) در صورتی که پیش از این عمری به کفر و نافرمانی زیستی."

*کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست میزان نیست، مقام میزان نیست، این مقامات تمام می‌شود، آنی که هست خدمت است
*انسان واقعاً باید بداند که یک روزی جواب باید بدهد، هیچ شبهه در این نیست، انتقاد بکنیم یک روزی جواب می‌خواهد، انتقام‌گیری باشد یک روز جواب می‌خواهد، بدرفتاری باشد یک روز جواب می‌خواهند از ما
*شما نباید از این جهت نگران‌ باشید که ما رفتیم و یک کس دیگر آمد، آنها هم که می‌آیند اگر واقعاً می‌خواهند خدمت بکنند، برای اسلام خدمت بکنند
*مملکت ما احتیاج به خدمتگزار دارد، احتیاج به اشخاص فهیم دارد، اشخاص فعال که در این کشور خدمت بکنند.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1787
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=90551
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.