در 2 بهمن 1357 هارولد براون گزارش داد كه هايزر، گفته است كه بختيار براي روياروئي با آيتالله خميني به هنگام تلاش او براي بازگشت به ايران، آمادگي دارد. هواپيماي او به روي آسمان ربوده شده و خود او دستگير خواهد شد. مساله اين بود كه آيا ما حاضريم بختيار را براي به عهده گرفتن اين اقدام و قاطع كردن تصميمش به منظور اجراي اين عمل، تشويق كنيم يا نه. اين موضوع طي دو روز بعدي ميان سايروس ونس، هارولد براون، و من مورد بحث قرار گرفت.
روز 23 ژانويه (3 بهمن 57) ما درخواستي از هايزر و سوليوان دريافت كرديم، كه اوضاع را پيچيدهتر كرد. در اين درخواست سوليوان و هايزر ميخواستند تا دستورات صادره به آنها را تغيير داده، و اجازه دهيم تا در مورد امكان برقراري يك ائتلاف ميان ارتش و عناصر مذهبي اقدام كنند. اين چيزي بود كه مورد توافق شديد سايروس ونس قرار داشت، و من شديداً با آن مخالف بودم. اختلافات ما بر سر چگونگي پاسخ به اقدام بختيار بيشتر شد.
سايروسونس شديداً با اين اقدام مخالف بود و احساس ميكرد كه ما بايد هم بختيار و هم خميني را نصيحت كنيم كه خميني نبايد به ايران برگردد والا رويارويي ميان اين دو براي هر دو طرف مصيبتآميز خواهد بود. هم هارولد براون و هم من يك واكنش سخت در قبال مساله داشتيم و احساس ميكرديم كه اگر بختيار در حال حاضر مجبور به برخاستن است، بايد از سوي ما مورد حمايت قرار گيرد.
در 23 و 24 ژانويه، بر سر موضوع چندين جلسه ميان خودمان و نيز با رئيس جمهور داشتيم. عكسالعمل ابتدائي رئيس جمهور فوقالعاده مثبت بود، وقتي من طرح بختيار را براي او تشريح كردم با صداي بلند گفت: «عاليست». اما سايروس ونس به شدت اظهار ميكرد كه نتيجه اين عمل ايجاد بينظميهاي شديد خواهد بود و ممكن است حتي آيتالله خميني در اين جريان كشته شود و روي هم رفته نتايج پيشبيني نشدهاي به بار آورد. ما به جلسههاي خودمان در سراسر روز 24 ژانويه (4 بهمن 57) ادامه داديم. من و هارولد براون معتقد بوديم كه اگر بختيار مايل به دستگيري خميني است بايد او را به اين كار تشويق كرد و اگر به او علامت برعكس بدهيم از سوي ما اشتباهي بزرگ سر زده است.
به خاطر اختلافاتمان نتوانستيم يك دستور پيشنهادي تهيه كنيم و من ناچار شدم چند ديدگاه آلتر ناتيو را به جاي آن براي رئيس جمهور تشريح كنم. رئيس جمهور تصميم گرفت تا پيشنهاد سايروس ونس را مبني بر مخالفت با تصميم بختيار تصويب نكند، اما پس از چند بار صحبت با من در «دفتر اوال» يك نظر اصلاح شده كه مورد توافق من و هارولد براون بود، تصويب گرديد. بر اساس اين نظريه بايد به بختيار چراغ سبز داده شود تا آن چه را كه پيشنهاد كرده بود، به انجام برساند. بدبختانه آيتالله خميني تصميم گرفت بازگشت خود را به تعويق اندازد، و اگر چه در آن كشمكش اوليه شايد بختيار يك پيروزي رواني محدود به دست آورد، اما مساله هم چنان حل نشده باقي ماند.
ماخذ : اسرار سقوط شاه، برژينسكي، ترجمه: حميد احمدي، انتشارات جامي، ص 103 ـ 101.
منبع : http://dowran.ir/show.php?id=210746694