حجاب میراث فرهنگی ما ایرانیان است و همواره به مثابه رسانه ارتباطی نمادین در ارتباطات میان فردی و نیز حضور در جامعه و مشارکت های اجتماعی حامل آثار و کارکردهای ارتباطی خود بوده است.
جماران: هفته حجاب رویداد نمادین شایسته ای است برای توجه به این عنصر فرهنگی از منظرهای گوناگون و در این یادداشت، تلاش می شود تا به حجاب با رویکرد سرمایه فرهنگی پرداخته شود.
اولین نوبت، «پی یر بوردیو» از اصطلاح سرمایه فرهنگی استفاده کرد و آن را مجموعه ای از توانمندی ها، عادت ها و طبع های زندگی از جمله دانش، زبان، سلیقه یا ذوق، و سبک زندگی تعریف کرد. سرمایه فرهنگی جزو ارزش ها و هنجارهای جامعه است که نمی توان یک شبه (مثل سرمایه اقتصادی) آن را کسب کرد یا انتقال داد و یا خرید و فروش کرد، بلکه این سرمایه که مجسم کننده، ذخیره کننده یا تأمین کننده ارزش فرهنگی به شمار می رود در طول زمان به دست می آید.
از جمله منابع مهم سرمایه فرهنگی، عادت واره ها یا خصلت ها در زندگی هستند. عادت واره به معنی «شیوه بودن»، به مجموعه ای نسبتاً ثابت از خلق و خوها گفته می شود که محصول تجربه های اجتماعی افراد است، به این صورت که افراد با استقرار بلندمدت در جایگاه های اجتماعی، با درونی کردن شرایط حاکم بر آن جایگاه ها، عادت واره یا خصلت خود را به صورت ناخودآگاه شکل می دهند، بر این اساس عادت واره که در تجربه ها و مشارکت های اجتماعی به وجود می آید موجب شکل گیری سلیقه و ذایقه فرهنگی افراد می شود و افراد با سلیقه های فرهنگی خود، از دیگران متمایز می شوند، بنابراین انتخاب افراد در مورد مادی ترین جنبه های فرهنگ مانند پوشاک مبتنی بر عادت واره است.
حجاب به عنوان یک هنجار فرهنگی، با سابقه ای طولانی، از دوره ایران باستان در زیست بوم فرهنگی ما ایرانیان قرار دارد - به طوریکه یافته های پژوهشی بیانگر این نکته است که بانوی ایرانی از زمان مادها (نخستین ساکنان آریایی ایران) از حجاب کامل شامل پیراهن بلند چین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس ها برخوردار بوده است - و انتخاب آن همواره مستأثر از فلسفه زندگی، شرایط و اقتضائات زندگی افراد بوده و شکل آن معمولاً تابع هنجارهای فرهنگی محیط زیست فرهنگی بوده است.
حجاب میراث فرهنگی ما ایرانیان است و همواره به مثابه رسانه ارتباطی نمادین در ارتباطات میان فردی و نیز حضور در جامعه و مشارکت های اجتماعی حامل آثار و کارکردهای ارتباطی خود بوده است.
حجاب مانند هر پدیده فرهنگی به شرط بازتولید، بقا می یابد، بنابراین لازم است همه کارگزاران و شخصیت های فرهنگی و دیگر دغدغه مندان و مؤثران برای تداوم جریان این سرمایه فرهنگی، با رویکردی کارشناسانه و دلسوزانه از منزلت این میراث فرهنگی و معنوی نگهداری کنند. بر این اساس دو پیشنهاد کلی زیر برای گسترش سرمایه فرهنگی حجاب تقدیم می شود:
آموزش فرهنگی؛ در آموزش های فرهنگی، یکی از مهم ترین رویکردها، آموزش عملی است، به این معنا که چنانچه توجه به رعایت حجاب به صورت مرتب در تجربه اجتماعی افراد جامعه قرار گیرد، می تواند توسط افراد، درونی شده و پذیرفته شود. آگاه سازی در رابطه با درک نیاز، ضرورت و فواید رعایت حجاب با استخدام تکنولوژی های فرهنگی به ویژه رسانه و سازگار با ذایقه فرهنگی مردم در دوره های مختلف سنی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مصرف فرهنگی؛ آنچه در مورد مصرف فرهنگی قابل توجه است، سازگاری کالا یا خدمات فرهنگی با نیاز و سلیقه و ذائقه فرهنگی افراد است، بنابراین در موضوع حجاب، لازم است تا اصحاب هنر به ویژه طراحان مد و لباس با شناخت سلیقه مردم در مناطق و اقلیم های متنوع قومیتی و تنوع فرهنگی برای افراد در دوره های سنی گوناگون، دست اندرکار طرح های نو در موضوع حجاب باشند. از این نکنه غاقل نشویم که میان خدمات و کالاهای فرهنگی و ذایقه فرهنگی رابطه دیالکتیکی وجود دارد به این معنا که دگرگونی در خدمات و کالاهای فرهنگی موجب ایجاد تغییر در ذایقه فرهنگی افراد جامعه می شود و نیز تحول در ذائقه فرهنگی منجربه تغییر شکل خدمات و کالاهای فرهنگی مورد استفاده می شود، بنابراین نوآوری در کالاهای حجاب به شرط سازگاری با ذایقه فرهنگی جامعه هدف می تواند در بازتولید و بقای این سرمایه فرهنگی کارگر باشد.
*مدرس دانشگاه و فعال امور فرهنگی