شاید کمتر واقعهای در تاریخ انقلاب اسلامی ایران مثل حکم تحریم چراغانی نیمه شعبان و حواشی آن، بحثبرانگیز و مسئلهساز شده باشد. به گونهای که پس از گذشت چهل سال هنوز این موضوع و معرفی کسانی که سردمدار مخالفت با آن بوده و در صدد شکستن اعتصاب چراغانی بودند، نقل مجلس بسیاری از سیاسیون کشور بوده و هرکدام به نحوی سعی دارد دیگری را متهم به آن کند.
جماران: در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، سیزدهم تیرماه 1357 ش. نشانگر تکرار یک تدبیر و راهکار سیاسی امام خمینی، یعنی مبارزۀ منفی ایشان در برابر نظام استبدادی رژیم شاهنشاهی است. روزی که حضرت امام حیلۀ مذهبی دربار پهلوی را با یک ترفند سیاسی دیگر افشا و خنثی کرد و آن دستور تحریم چراغانی جشنهای نیمۀ شعبان سال 1357 بود. بررسی و تحلیل این واقعه به فرصت مناسب نیاز دارد. برای همین در اینجا تنها به گزارش تاریخی آن رویداد بسنده میکنیم.
شاید کمتر واقعهای در تاریخ انقلاب اسلامی ایران مثل حکم تحریم چراغانی نیمه شعبان و حواشی آن، بحثبرانگیز و مسئلهساز شده باشد. به گونهای که پس از گذشت چهل سال هنوز این موضوع و معرفی کسانی که سردمدار مخالفت با آن بوده و در صدد شکستن اعتصاب چراغانی بودند، نقل مجلس بسیاری از سیاسیون کشور بوده و هرکدام به نحوی سعی دارد دیگری را متهم به آن کند.
با سیر اجمالی در تاریخ مبارزات از شروع نهضت در سال 1341 به چند مورد از این نوع دعوت به مبارزه از سوی حضرت امام برخورد میکنیم.
1. در چهارم بهمن 1341 زمانی که شاه به قصد دیدار با مراجع تقلید و توجیه کردن آنان برای همراهی در برگزاری رفراندوم انقلاب سفید، عازم شهر قم شد. حضرت امام از عموم مردم خصوصا طلاب و روحانیون در خواست کردند در این روز از منازل خود خارج نشوند. این دعوت با استقبال پذیرش فراگیر عموم مردم و روحانیون مواجه شده به گونه ای که حتی مغازههایی نیز که در ایام تعطیلات مهم مذهبی مثل روز عاشورا و عید غدیر و... تعطیل نمیکردند، در این روز دست از کار شسته و از منازل خود خارج نشدند. حتی فردی مثل مرحوم سید ابوالفضل تولیت که از جانب شاه نایب التولیه آستانه مقدسه حضرت معصومه بود و شخصیت سیاسی و رسمی شهر محسوب می شد نیز در مراسم استقبال از شاه شرکت نکرد.
شاه هنگام ورود به صحن حضرت معصومه وقتی برخلاف سایر سفرها، متوجه خالی بودن محیط از مردم و روحانیون شد از این وضعیت به شدت ناراحت و عصبانی شده و در سخنان خود الفاظ و کلمات بسیار زشت و بی ادبانه ای بکار برد که بعدا برای انتشار، مجبور به سانسور و حذف آنها شدند.
مرحوم محمد فرجی دانا پدر دکتر رضا فرجی دانا( وزیر اسبق وزارت علوم و تحقیقات و فناوری در دولت آقای دکتر حسن روحانی) که قبلا مغازه قصابی اش در جوار حرم قرار داشت به نگارنده می گفت: حضرت امام از من درخواست کرده بودند سخنان شاه را از داخل مغازه ضبط کنم و من این کار را انجام دادم، بعدا ایشان در سخنرانی خود به مطالب همین نوار استناد کرده و با یادآوری این سخنان، فرمودند:
آیا روحانیت حیوان نجس است؟ اگر اینها حیوان نجس هستند، چرا این ملت دست آنها را میبوسد؟ چرا به آبی که آنان میآشامند مردم خود را تبرک میکنند؟ آیا ما حیوان نجس هستیم؟ (گریه و ابراز احساسات شدید) خدا کند که مراد تو از این جمله که (اینها مثل حیوان نجس هستند) علما و روحانیت نباشد، و گرنه تکلیف ما با تو مشکل میشود و تکلیف تو مشکلتر می شود. نمیتوانی زندگی کنی، ملت نمیگذارند که به این وضع ادامه دهی،(صحیفه امام، ج1، ص245)
شاه در آن روز به قدری عصبانی بود که بعد از اتمام سخنرانی خود بجای اینکه از پله های جایگاه به پایین بیاید از همان بالا به پایین پریده و بدون آنکه طبق برنامه قبلی به زیارت حرم مشرف بشود از صحن بیرون آمده، به تهران بازگشت و این آخرین مسافرت او به قم محسوب می شد و دیگر تا پایان سلطنت خود به قم نیامد.
2. پس از برگزاری رفراندوم ششم بهمن در سال 1341 و اعلام پیروزی انقلاب شاه و ملت، با توجه به آغاز ماه مبارک رمضان از هفتم بهمن آن سال، حضرت امام از روحانیون سراسر کشور دعوت کردند در اعتراض به اقدامات خلاف اسلامی شاه از حضور در مساجد و برپایی نماز جماعت و سخنرانی در این ماه خود داری کنند. این دعوت در ابتدا با استقبال عمومی و فراگیر روحانیون و مراجع عظام تقلید مواجه شده ولی با انتشار شایعه اشغال مساجد توسط دولت و بردن آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری به مسجد سید عزیزالله بازار تهران، این اعتصاب با شکست مواجه شد.
3. حضرت امام در آستانه عید نوروز سال 1342جشن عید را تحریم کرده و طی پیامی در روز 22 اسفند1341 به علما و روحانیون، عید نوروز آن سال را عزای عمومی اعلام کردند و فرمودند:
«چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه میخواهد با تمام کوشش به هَدمِ احکام ضروریه اسلام قیام؛ و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر میاندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر - عجل الله تعالی فرجه - جلوس میکنم و به مردم اعلام خطر مینمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.» (همان،ج1،ص157)
تحریم عید، مورد پشتیبانی علما و روحانیون قرار گرفت. آیت الله سید کاظم شریعتمداری با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «اینجانب عید نوروز را به عنوان تسلیت به امام عصر، عجلالله تعالی فرجه شریف، جلوس کرده و عزاداری میکنم.» آیات محمدصادق روحانی، سید محمد هادی میلانی و سید محمد بهبهانی هر کدام جداگانه و 46 نفر دیگر از علما و روحانیون سرشناس تهران، از جمله آیتالله محمد رضا تنکابنی و آیتالله شیخ محمد تقی آملی اعلامیه مشترکی صادر کردند و عید نوروز را عزای عمومی اعلام کردند. جمعیتهای مذهبی تهران هم با نشر اعلامیهای تحت عنوان، «عزای عمومی و تحریم عید» حمایت خود را از فتوای امام خمینی اعلام کردند.
حضرت امام طبق همین روش مبارزاتی خود در سال 1357 نیز وقتی مشاهده کردند اعتراضات عمومی شهرهای مختلف و برخی روستاها را نیز فراگرفته و شعله های انقلاب در حال گسترش است، فرمان تحریم چراغانی نیمه شعبان را صادر کرده و طی پیامی فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«کراراً از ایران نظر اینجانب را در بارۀ مراسمی که به عنوان «جشنهای سوم و پانزدهم شعبان» برپا می شده خواسته اند؛ مع الأسف رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی نگذاشته است. دست شاه تا مِرفَق[1] به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای عزیزان خود نشسته. چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند؟ شادمانی بر روی اجساد به خون خفتۀ فرزندان اسلام؟! شادمانی در برابر افراد شریفی که در سیاهچالهای زندان زیر سخت ترین شکنجه های جهنمی دژخیمان به سر می برند؟! شادمانی در مقابل تبعیدیانی که برخلاف تمام موازین انسانی و قانونی از اوطان خود بیرون رانده شده اند؟!
ما که هنوز مادرهای داغدار جوانانمان سیاهپوشند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامی هستیم، جشنی نداریم. ما که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاههایمان مورد هجوم مأمورین شاه است، چطور ممکن است چراغانی کنیم؟!
ملت ایران بداند که دست پلید دولت در فعالیت است که مسیر نهضت اصیل و شکل گرفته و عمومی ایران را تغییر دهد؛ و یکی از شاهکارها همین دامن زدن به لزوم جشن است که در پرتو آن خون پاک ملت اسلام را لوث کند و نهضت عظیم اسلامی را به
سستی بکشد یا خدای نخواسته محو کند. ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندی می داند که هر نغمه با هر اسم، او را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند شیطانی است، اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولی الله اعظم ـ عجل الله فرجه ـ باشد. ما روزی را عید می گیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از کشور قطع نماییم، و آن روز ان شاءالله تعالی نزدیک است و روز عید اسلامی است و عید ولی عصر ـ عجل الله فرجه.
اکنون لازم است در این اعیادی که در سلطنت این دودمان ستمگر برای ملت ما عزا شده است بدون هیچ گونه تشریفات که نشانگر عید و شادمانی باشد، در تمام ایران، در مراکز عمومی مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظیم بپا کنند و گویندگان شجاع محترم، مصایب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند، و هر چه بیشتر کارهای ضد اسلامی و قانونی رژیم را افشا کنند، و خوف را که از جنود ابلیس است از دل بیرون کنند، و در ادامۀ نهضت که موافق رضای خداوند تعالی و ولی عصر است کوشش کنند، و این چراغ فروزندۀ هدایت را روشن و روشن تر نگه دارند، و با اعتماد به خداوند تعالی مطمئن باشند که ملت پیروز است.
از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و وابستگان به آنها را خواستار است. روح الله الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص426)
امام در ماه های پایانی عمر شریف خود مجددا به این حکم و مخالفت عده ای با آن اشاره کرده و در پیام خود به روحانیون و حوزه های علمیه سراسر کشور در سوم اسفند سال 1367 فرمودند:
«دیروز «حجتیهای» ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند!» (همان، ج21، ص281)
این گزارشی بود دربارۀ یکی از رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی که بیانگر روشهای مبارزاتی امام خمینی است. در اینباره اسناد و خاطرات و ادعاهای فراوان و گاه متناقض وجود دارد. از این رو بررسی و تحلیل این رویداد و مصداق یابی و شناخت افراد و جریانهای مرتبط با آن، نیازمند یک پژوهش عمیق و دقیق دارد که در آینده امیدوارم انجام گیرد.