امام(ره) بارها نظر شوراي نگهبان را رد كرد احسان انصاری: با مشخص شدن کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری واکنشها به نحوه عملکرد شورای نگهبان بسیار زیاد بوده است. شرایط به شکلی رقم خورده که علاوه بر جریان اصلاحات، بخش عمدهای از اصولگرایان نیز نسبت به عملکرد غیرمنتظره در ردصلاحیت چهرههای سیاسی برجسته کشور انتقاد دارند و انتقادات خود را نیز بیان کردهاند. نکته دیگر اینکه تنها گزینه اصلاحطلب در بین کاندیدای ریاستجمهوری محسن مهرعلیزاده است که در انتخابات مجلس شورای اسلامی ردصلاحیت شده اما برای ریاستجمهوری صلاحیت ایشان تأیید شده است. به همین دلیل حمایت یا عدمحمایت اصلاحطلبان از تنها گزینه موجود در هالهای از ابهام قرار دارد. این درحالی است که اغلب احزاب اصلاحطلب به صورت صریح عنوان کردهاند به دلیل اینکه در فضای انتخابات گزینههای مورد نظر جریان اصلاحات وجود ندارد مسئولیت از آنها سلب شده و کاندیدایی در انتخابات نخواهند داشت. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. دکتر رجایی معتقد است: «توصیه بنده به آقای مهرعلیزاده این است که اگر خود را اصلاحطلب میداند از ادامه رقابتهای انتخاباتی انصراف بدهد و صحنه را ترک کند. سیدحسن خمینی نیز در اظهارات اخیر خود عنوان کردند که اگر به جای تأییدصلاحیتشدگان بودم از رقابتهای انتخاباتی انصراف میدادم. به نظر بنده آقای مهرعلیزده نیز باید این اقدام را انجام بدهد. آقای مهرعلیزاده باید این نکته را در نظر داشته باشد که در مسابقهای که از ابتدا تقریبا مشخص است شرکت نکند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
آیا ترکیب کاندیدای ریاستجمهوری میتواند زمینه مشارکت بیشتر مــردم را در انتخابــات به وجود بیاورد؟
ترکیبی که از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاستجمهوری معرفی شده برای رسیدن به یک نتیجه بوده است. فضای سیاسی ایران دارای ویژگیهای خاص خود است. یکی از ویژگیهای فضای سیاسی ایران دوقطبی بودن انتخابات است که در همه دورههای گذشته نیز چنین بوده است. در ایالات متحده آمریکا نیز انتخابات دوقطبی است و دو حزب جمهوریخواه و دموکرات کاندیدای خاص خود را در انتخابات معرفی میکنند. مهمترین پیامد تأییدصلاحیت افراد مذکور این است که دو قطبی انتخابات رعایت نشده است. آقای مهرعلیزاده اصلاحطلب است اما کسی ایشان را گزینه جریان اصلاحات نمیداند. سبدرأیی که در سال76 و80 آقای خاتمی و در سال92آقای روحانی را به ریاستجمهوری انتخاب کرد متعلق به آقای مهرعلیزده نیست. این سبد رأی دارای ویژگیها و اهداف تعیینشدهای است. حتی اگر آقای پزشکیان نیز تأییدصلاحیت میشد این سبد رأی متعلق به ایشان نبود. تنها گزینهای که میتوانست در انتخابات آینده این سبد رأی را در اختیار داشته باشد آقای جهانگیری بود که با ردصلاحیت ایشان این اتفاق رخ نخواهد داد. دومین پیامد چنین ترکیبی این است که صندوقهای رأی به صورت عمده با سبد رأی اصلاحطلبان خداحافظی خواهند کرد. به همین دلیل شوراینگهبان باید پاسخگوی میزان مشارکت پایین مردم در انتخابات باشد. نکته دیگر اینکه ای کاش برای اولین بار خانم دکتر شجاعی به عنوان یک زن در بین کاندیدای تأیید صلاحیت شده قرار داشت.
حضور ایشان چه تأثیری میتوانست در فضای انتخاباتی داشته باشد؟
حضور خانم شجاعی می توانست رأی قابلتوجهی از زنان و دختران جامعه را به صندوقهای رأی اضافه کند. از سوی دیگر فرصتی برای قانون بود که تفسیر خود را از رجل سیاسی مشخص کند که منظور از رجل سیاسی تنها حضور مردم نیست؛ بلکه زنان نیز میتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. در نهایت نیز اگر ایشان در انتخابات به پیروزی دست پیدا میکردند که چه بهتر و اگر هم شکست میخوردند هزینه این اتفاق به پای نظام جمهوری اسلامی نوشته نمیشد.
تحلیل شما از واکنش افکار عمومی نسبت به افراد تأییدصلاحیت شده چیست؟ آیا مردم از این ترکیب که قرار است یکی از آنها رئیسجمهور بعدی کشور شود رضایت دارند؟
بهصورت طبیعی هر نظام سیاسی در مقابل مردم خود دارای اعتبار است و این اعتبار براساس عملکرد نظام سیاسی گاهی بیشتر و گاهی کمتر میشود. یک نظام سیاسی براساس اعتباری که کسب میکند؛ هم در داخل کشور و هم در عرصه بینالمللی چانهزنی میکند. نظامی که از اعتبار اجتماعی بالایی برخوردار باشد میتواند خود را در برابر ناملایمتیها تثبیت کند. در چنین شرایطی به هیچوجه نباید ماهیت نظام و کارکردهای آن را زیر سوال برود. عرصه بینالمللی از اهمیت بیشتری برخوردار است و نظامی که در داخل دارای اعتبار اجتماعی و سیاسی بیشتری است در عرصه بینالمللی از قدرت چانهزنی و اقتدار بیشتری برخوردار است. ترکیب کاندیدایی که در شرایط کنونی در انتخابات وجود دارد مانند مجلس یازدهم نمیتواند در شرایط عادی رأی حداکثری را به دست بیاورد؛ بلکه با یک رأی حداقلی به پیروزی خواهد رسید. به صورت طبیعی نیز چنین دولتی با مشکل مواجه خواهد شد. رئیسجمهوری که با15 میلیون رأی به ریاستجمهوری رسیده باشد با رئیسجمهوری که با30 میلیون رأی رئیسجمهور شده شرایط متفاوتی دارد و از قدرت چانهزنی یکسانی در عرصه داخلی و خارجی برخوردار نیست. رئیسجمهور حداقلی در چانهزنی با مجلس نیز مشکل خواهد داشت؛ بنابراین باید زودتر فکری برای مشارکت حداکثری مردم بشود.
فقدان کاندیدای اصلی از همه سلایق سیاسی و اجتماعی در فضای انتخابات چه تأثیری در پیگیری افکار عمومی از اخبار انتخاباتی خواهد داشت؟
در شرایط کنونی برای سلایق مختلف اجتماعی و سیاسی گزینه در بین کاندیدای ریاستجمهوری وجود ندارد. من نام اصلاحطلبی را که در انتخابات حضور دارد، اصلاحطلب اسمی میگذارم. فردی که خود و برنامههایش در نهاد اجماعساز محلیازاعراب نداشته است. هنگامی که اصلاحطلبان دو دولت در76 و80 تشکیل دادهاند و در شرایط کنونی نمیتوانند گزینه در انتخابات داشته باشند به معنای این است که مهمترین جریان فکری و سیاسی کشور در انتخابات کاندیدا ندارد. آقای همتی نیز چهرهای اعتدالگرا است. با این وجود ایشان چهرهای مانند آقای لاریجانی نیستند که قابلاعتنا باشند. در نتیجه در فضای انتخابات همه کاندیدا از یک جهتگیری سیاسی برخوردار هستند و با هم تفاوت زیادی نمی کنند. در چنین شرایطی نسبت رقابت تقریبا شش به یک خواهد بود که جای نقد دارد. ما گزینههای اعتدالی را هم اصولگرا میدانیم. به همین دلیل لااقل بهتر بود رقابتهای انتخاباتی را سه به چهار یا در بدترین حالت دو به پنج میکردند. این در حالی است در شرایط کنونی وضعیت رقابتها پنج به یک است و این یک نیز گزینه مورد نظر نهاد اجماعساز جریان اصلاحات نبوده است. گزینههایی که از جریان اصلاحات در انتخابات حضور دارند گزینههای خوبی برای شکست در انتخابات هستند و نه پیروزی. واقعیت این است که جز آقای رضایی رقیب جدی دیگری در مقابل آقای رئیسی وجود ندارد و تقریبأ میتوان عنوان کرد نتیجه تا حدودی مشخص است. بنده معتقدم این اتفاق به سود همه نخواهد بود. به همین دلیل چنین تدبیری که یک جریان را در اقلیت قرار بدهد و جریان دیگر در وضعیت حداکثری باشد در نهایت به سود مردم در حد مطلوب نخواهد بود. باید حداقل حفظ ظاهر میکردند.
آیا در شرایطـی که یک اصلاحطلـب صددرصد در بین کاندیدای ریاستجمهوری وجود دارد این احتمال وجود خواهد داشت که بخشی یا کل جریان اصلاحات در روزهای آینده به این نتیجه برسد که اگر از این گزینه حمایت کند ممکن است جریان راست به اهداف خود دست پیدا نکند؟
اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات ریاستجمهوری برای خود چارچوبی را مشخص کردهاند که در نهاد اجماعساز تبلور پیدا میکرد. نهاد اجماعساز نیز با بررسیهایی که صورت داده به گزینه آقای جهانگیری رسیده و آقای مهرعلیزاده در این چارچوب حضور نداشته است. نکته جالب اینکه آقای مهرعلیزاده در انتخابات مجلس به دلیل اصلاح طلب بودن ردصلاحیت شدهاند. با این وجود این دلیل نمیشود که ایشان گزینه اصلاحطلبان باشد. این یک رابطه یکطرفه است، نه دوطرفه. باید اصلاحطلبی در انتخابات حضور داشته باشد که در جریان اصلاحات اجماع ایجاد کند. بهترین راهکار این است که اصلاحطلبان به صراحت عنوان کنند به دلیل اینکه گزینهای حداکثری در انتخابات ندارند و مسئولیت ظاهرا از آنها سلب شده است، فقط مردم به حضور دعوت میکنند. اگر این اتفاق رخ بدهد بهتر از این است که عنوان شود سبد رأی اصلاحطلبان لاغر و نحیفشده و دیگر محبوبیت سابق را در جامعه ندارند. توصیه بنده به آقای مهرعلیزاده این است که اگر خود را اصلاحطلب میداند از ادامه رقابتهای انتخاباتی انصراف بدهد. سیدحسن آقا خمینی نیز در اظهارات اخیر خود عنوان کردند که اگر به جای تأییدصلاحیتشدگان بودم انصراف میدادم. به نظر بنده آقای مهرعلیزده بهتر است این اقدام را انجام بدهد.
اگر نزدیکترین رقیب رئیسی را محسن رضایی در نظر بگیریم آیا این احتمال وجود دارد که در یک پدیده معکوس سیاسی مانند سال76 مردم از گزینهای جز گزینه مورد نظر جریان راست حمایت کنند؟
شرایط آرای خاکستری امروز با سال76 متفاوت است. در آن مقطع زمانی معیشت مردم با انتخابات گره نخورده بود. از سوی دیگر در سال76 مسائل داخلی تا به این اندازه به مسائل بینالمللی گره نخورده بود. اصولگرایان نشان دادهاند که گزینههای خوبی برای مسائلی مانند برجام نیستند. نمونه بارز این مسأله آقای جلیلی بود که به شکلی در مذاکرات حضور پیدا میکرد که آقای ولایتی که در گذشته وزیر خارجه کشور بوده در مناظرات انتخاباتی عملکرد ایشان را زیر سوال برد. بههمین دلیل شرایط برای تکرار خرداد76 وجود ندارد. اصلاحطلبان از جریان اصلاحطلبی مجزا هستند. اصلاحطلبی جریانی است که ارتباطی با افراد ندارد و در همه کشورهای جهان نیز وجود دارد. هر نظام سیاسی نیازمند جریانی فکری و سیاسیای است که ایرادات آن را مرتفع کند و آن را بهروز کند. جریان اصلاحطلبی در ایران یک جریان نجیب و عزتمند است که موفق شده دو دوره دولت تشکیل بدهد. مهمترین دستاورد دولت اصلاحات نیز سلامت دولت آقای خاتمی است. تردید نکنید اگر دولت اصلاحات کوچکترین مسأله اقتصادی داشت تاکنون اصولگرایان آن را به صورت گسترده در جامعه پخش کردهاند. از سوی دیگر این جریان با مخالفتهای جدی مواجه است. به تازگی یکی از اصولگرایان خود را مسئول جعل خبر دیدار آقای خاتمی و جورج سورس معرفی کرده است. این در حالی است که در سالهای اخیر انتشار چنین اخباری علیه اصلاحطلبان کم نبوده است. هنگامی که یک اصولگرا به صراحت چنین ادعایی را مطرح میکند به معنای این است که عدهای اجازه نمیدهند اصلاحطلبی در کشور ریشه بگیرد. این مسأله به خوبی نشان میدهد اصولگرایان به دلیل نداشتن دلایل متقن مجبور به جعل شدهاند. اصلاحطلبی برای کشور یک امر ناگزیر است و چارهای جز اصلاحطلبی وجود ندارد. اقتصاددانان دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی را از نظر اقتصادی دوره خوبی میدانند و معتقدند عملکرد دولت آقای خاتمی در زمینه اقتصادی موفق بوده است. از سوی دیگر در این دوره فساد اقتصادی یا وجود نداشته یا به میزانی اندک بوده که قابلتوجه نیست. سوال اینجاست که چگونه میتوان در مدیریت کشور چنین جریانی را نادیده گرفت.
آیا این احتمال وجود دارد که با حکم حکومتی برخی از چهرههای حذف شده به صحنه انتخابات برگردند؟
بنده امیدوارم در روزهای آینده حکم حکومتی بتواند فضای انتخابات را تغییر بدهد. نمونههای زیادی از زمان حیات حضرت امام وجود دارد که ایشان به ماجرای ردصلاحیتها ورود کردند. به همین دلیل پیشنهاد بنده این است که رئیسجمهوری از رهبری درخواست کنند به ماجرا ورود کنند و با حکم حکومتی برخی از کاندیداها را به صحنه انتخابات بازگردانند. حضور خانم شجاعی در رقابتهای انتخاباتی میتواند زنان را به آینده امیدوار کند و به پای صندوق های رأی بیاورد. از سوی دیگر حضور افرادی مانند آقای لاریجانی و جهانگیری در رقابتهای انتخاباتی میتواند فضای رقابتها و مناظرات انتخاباتی را گرم کرده و زمینه را برای حضور بیشتر مردم در انتخابات فراهم کند. تأکید بنده روی آقای جهانگیری است. به دلیل اینکه ایشان جریان اصلاحات را نمایندگی میکنند و اصلاحطلبان براساس سازوکاری که تدوین کردهاند آقای جهانگیری را برای حضور در رقابتهای انتخاباتی برگزیدهاند. درباره آقای لاریجانی نیز باید عنوان کنم ایشان باید چه ویژگیهایی داشته باشند که نداشتند. تنها راه تغییر این وضعیت این است که رویکرد جدیدی را در پیش بگیرند. از سوی دیگر با حکم حکومتی برخی از چهرههای موثر در میزان مشارکت مردم دوباره به صحنه انتخابات بازمیگردند.
آقای خاتمی برای انتخابات پیشرو پیام انتخاباتی صادر خواهند کرد؟
این اتفاقی است که نیازمند زمان است و باید منتظر باشیم که آیا در آینده معادلات انتخاباتی تغییر خواهد کرد یا خیر.
*آرمان ملی
|