تاريخ انتشار: 10 بهمن 1390 ساعت 22:54:51
چيستى انقلاب اسلامى ايران

ديدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسير غربى و ماركسيستى به كلى متفاوت است. در تحليل اسلامى، عامل عمده ى انقلاب آرمان خواهى و عقيده به مكتبى است كه نخست گروه پيشرو (مجاهدان) را وارد ميدان مبارزه ى انقلابى مى كند و سپس با بسيج گسترده ى توده ها، آن را به درون جامعه مى كشاند و به صورت مردمى به پيروزى مى رساند. 

 

   از ديدگاه اسلام، انقلاب نوعى جهاد داخلى است كه در آن جمعى براى خدا (فى سبيل اللّه) و گروهى ديگر به خاطر كفرشان مى جنگند. قرآن كريم اين رو در رويى را در يكى از آيات مربوط به جنگ بدر چنين توصيف مى كند : 

 

قد كان لكم آية فى فئتين التقتا فئةٌ تقاتل فى سبيل اللّه و اخرى كافرةٌ.

 

در برخوردى كه بين دو گروه رخ داد، شما نشانه ى ـ معيار ـ روشنى مى يابيد، يك گروه در راه خدا و جمع ديگر به خاطر كفر مى جنگد. 

 

   مطالعه ى مختصر تاريخ انبيا و مسائل مربوط به استضعاف و استكبار در قرآن، نشان مى دهد در فرهنگ سياسى اسلام تلاش، مبارزه و انقلاب اسلامى در راستاى منافع مستضعفان و محرومان است و اصولا نهضت هاى رهايى بخش انبيا به سود مستضعفان بود، هر چند ايمان به مكتب الهى ريشه و عامل اصلى اين نهضت ها است; مكتبى كه فطرت انسانى را مخاطب قرار مى دهد و استثمارگر و استثمارشده را به عدالت و ارزش هاى الهى فرا مى خواند. 

 

   در توضيح اين سخن بايد گفت : همه ى انسان ها فطرت پاك و الهى دارند، اين فطرت در فرد استثمارگر به نوعى و در فرد محروم نيز به گونه اى ديگر به بند كشيده مى شود. آرى! فرد محرومى هم كه فرياد برنمى آورد و براى استقرار عدالت نمى خروشد، در بند است و بايد آزاد شود. 

 

   از اين رو مرحله ى نخست انقلاب اسلامى از درون آغاز مى شود و انبيا مى كوشند انسان را از درون آزاد سازند و تا چنين انقلابى روى ندهد، نمى توان اميد چندانى به پيروزى حركت هاى انقلابى داشت. 

 

   به اين ترتيب عنصر آزادى خواهى كه در نظر برخى تحليل گران و مفسران، از عوامل عمده ى انقلاب هاى بزرگى مثل انقلاب فرانسه است، به انقلاب اسلامى راه مى يابد، همان گونه كه با انگيزه ى محروميت زدايى كه در حركت و مبارزه ى مستضعفان بر عليه مُترفين و مَلاء نقش مؤثرى دارد، عامل اقتصادى وارد حوزه ى انقلاب به مفهوم اسلامى مى شود. 

 

   اگر اين تقسيم بندى درست باشد كه «انقلاب ها، اقتصادى و انسانى (آزادى خواهانه) يا مذهبى و عقيدتى اند»، انقلاب اسلامى را مى توان از هر سه نوع دانست كه در اين صورت به نوع چهارمى از انقلاب برخورده ايم كه بايد به تعريف و تفسير آن بپردازيم. 

 

   بى شك انقلاب اسلامى يك دگرگونى «اجتماعى ـ سياسى» ريشه دار و اساسى بود كه با جاى گزينى نظام سياسى نوين، و انتقال ناگهانى قدرت همراه شد. قيام قهرآميز و ميليونى توده ها از عوامل تعيين كننده ى آن به شمار مى آيد. عامل اقتصاد ـ به مفهوم تبعيض و فقر ناشى از اقتصاد وابسته و فرسوده ى رژيم حاكم ـ نيز به گونه اى در اين تحوّل بنيادى مؤثر بود و در يك كلام همه ى عناصر موجود در انقلاب هاى بزرگ دنيا را در انقلاب اسلامى مى يابيم، با اين وجود هيچ كدام از تعريف هاى ذكر شده براى معرفى چيستى انقلاب اسلامى كافى نيست. در تعريف اين پديده، بايد ويژگى هاى ديگرى را كه وجه تمايز آن با انقلاب هاى ديگراست، گنجانيد تا تصوير درستى ـ نه چندان دقيق ـ از انقلاب اسلامى ترسيم شود. 

 

   در انقلاب اسلامى هر كدام از عناصر فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى، به گونه اى عامل مؤثر شمرده مى شوند. بر خشم قهرآميز مردم نيز تكيه مى شود، ولى مشخصه ى اصلى آن، شاخص هاى ويژه اى است كه مى توان در اين تعريف گونه مورد مطالعه قرار داد. 

 

   «انقلاب اسلامى، دگرگونى بنيادى در ساختار كلى جامعه و نظام سياسى آن بر اساس «جهان بينى»، «موازين و ارزش هاى اسلامى»، «نظام امامت»، «آگاهى و ايمان مردم»، «حركت و پيش گامى متقيان» و «قيام قهرآميز توده هاى مردم» استوار است.»

 

   در اين تصوير كلى، نقش عمده ى ايمان، پيشگامى متقيان در حركت، تئورى امامت و قهرآميز بودن قيام مردمى، گوياى عقيدتى بودن انقلاب اسلامى است.

 

منبع : انقلاب اسلامى ايران (علل، مسائل و نظام سياسى) ، مؤلّف: مرحوم استاد عباسعلى عميد زنجانى ، تدوين: نهاد نمايندگى مقام معظّم رهبرى در دانشگاهها ،ناشر: دفتر نشر معارف ،  چاپ اوّل، پاييز 1381

 

(استفاده از مطلب بدون ذكر نشاني سايت جايز نيست)

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=8950
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.