از «دعای سحر» تا «ربنای» افطار رمضان ماه مناجات است؛ دعای سحر، ربنای افطار، ادعیه شبهای قدر و... نواها و آواهای متنوع و ملکوتی که بخشی از گنجینه موسیقیایی ما را تشکیل میدهند. اما این مناجاتها که همگی با لحنی و نوایی دلنشین خوانده میشوند چه جایگاهی در موسیقی ما دارند؟ آیا میتوان برای ماه رمضان، موسیقی خاصی را در نظر گرفت؟
سابقه موسیقی رمضان به سالهای بسیار دور برمیگردد. زمانی که هنوز ساعتی وجود نداشت و مردم از طریق نوای ساز و دهل از هنگامه سحر و افطار مطلع میشدند. این رسم یعنی رسم نقارهزنی برای رویت هلال در ایران به پیش از اسلام برمیگردد. ایرانیها ابتدای هر ماه نقاره میزدند تا رسیدن ماه تازه را به یکدیگر خبر بدهند، اما پس از اسلام این رسم به گونهای دیگر ادامه پیدا کرد. چاووشخوانها با آوازشان آمدن ماه رمضان را نوید میدادند. ایرانیان مسلمان در گذشته یک تا سه روز پیش از رویت هلال ماه رمضان به پیشواز این ماه میرفتند و به همین دلیل، یک ساعت به اذان صبح مانده به بام خانه خود میرفتند، اذان میگفتند و مردم را به صلوات فرستادن، دعوت میکردند. اینگونه آوازها و چاووشخوانیها اغلب در چهارگاه اجرا میشد. بعدها سحرخوانها، علاوه بر آواز، نقاره هم مینواختند. مناجاتخوانی، اذان گفتن و دعا خواندن بخشهای دیگری بود که به وقت سحر، یکی پس از دیگری اجرا میشد. سحرخوانها تا نزدیک اذان به خواندن ادامه میدادند و سپس هنگامی که وقت اذان نزدیک میشد، ابیاتی را میخواندند که پایان هر بیت آن با یک صلوات همراه بود. همینطور سه روز آخر ماه رمضان «الوداعخوانی» میکردند و به استقبال ماه شوال میرفتند. این رسم تا حدود 50 سال پیش ادامه داشت تا اینکه همزمان با دوران پهلوی اول، نقارهزنی ممنوع شد و تقریبا این رسم هم کمرنگ شد.
موسیقی این ماه در واقع بخش مهم و قابل توجهی از موسیقی مذهبی و آیینی ایران را به خود اختصاص داده و بیشتر در قالب نغمههای آوازی در طول این ماه و در خانهها و مساجد اجرا میشود. برخی از گونههای موسیقی ماه رمضان هنوز هم در آیینهای این ماه در گوشه و کنار کشورمان اجرا میشوند، گونههایی نظیر مناجات، صوت قرآن، نوحهخوانی، منقبتخوانی، نعتخوانی، روضهخوانی، مناقبخوانی، ذکرخوانی، ادعیهخوانی، صبحخوانی، آوازهای شامگاهی و... اما جدا از محتوای این مناجاتها آیا لحن و سبک سیاق اجرای آنها هم نقشی در میزان برقراری ارتباط با روزهداران داشتهاند؟
آنچه باعث کیفیت بالای مناجاتهای قدیمی در نوع خوانش و تحریرها میشود و در نهایت مخاطب را به تحسین وامیدارد شناخت مناجاتخوانان قدیمی از موسیقی است و البته اینکه بسیاری از فعالان عرصه موسیقی آوازی پیشینه مذهبی داشتهاند. بر همین اساس است که یک دعا یا مناجات به دل شنونده مینشیند، بیآنکه دلیلش را بداند.
در گذشته (بخصوص دوره قاجار و اوائل سلطنت پهلوی) اغلب آوازخوانان پیش از حضور در عرصه حرفهای در زمینه موسیقی مذهبی فعالیت داشتهاند. آنها به طور معمول در مقاطعی از سال به اجراهای مذهبی میپرداختهاند و همزمان فعالیتهای هنری نیز داشتهاند. البته این روند نسبی بوده. یعنی برخی صرفا در زمینه موسیقی مذهبی و تعزیه فعالیت میکردهاند و برخی دیگر نیز فقط به فعالیتهای هنری و موسیقایی میپرداختهاند.
ارزش و بهای مناجات دوره قاجار و پهلوی تا به آنجاست که روح الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به تمجید از آن پرداخته است. او ضمن اینکه از مناجاتهای آن مقطع به عنوان وسیلهای برای تزکیه نفس و بیداری روان یاد کرده از سیدحسین عندلیب اصفهانی (موذن و مناجات خوان) نام برده و گفته است: «او در این فن مهارتی بهسزا داشت و هنگامی که در گلدسته مسجد سپهسالار تهران در شبهای رمضان مناجات میکرد همه خفتگان را به هوش میآورد و مجذوب میکرد.»
یکیدیگر از دلایل جذابیت مناجاتهای قدیمی این است که مناجاتخوانان قدیمی با دستگاههای موسیقی آشنا بودند و میدانستند کدام آوازها برای مناجات خوانی مناسب است.
مناجاتها در گذشته به ادعیه مذهبی محدود نبوده و اشعار فارسی نیز در مناجاتها کاربرد داشتهاند و نمونه این اتفاق پرداختن به مناجاتنامه خواجه عبدالله انصاری است. به گفته امین فروغی (نویسنده و پژوهشگر) برخی اشعار عبید زاکانی از پر رونقترین مناجاتها در ماه رمضان بوده است. به اعتقاد فروغی، مرشدهایی که پیش از افطار در کنار سقاخانهها و زیرگذرها میایستادند، اشعار عبید را با آوازی زیبا میخواندهاند و رهگذران با شنیدن آن از صفا و معنویت سرشار میشدهاند و با حالی روحانی بر سر سفرههای افطار مینشستهاند.
مناجات خوانی از زمان ورود اسلام به ایران وجود داشته و بیشک افراد بسیاری در این زمینه فعالیت کردهاند اما با تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ بود که مناجاتها به شکلی همه گیر به گوش مردم رسید. گرامافون نیز نخستین بار در دوره قاجار و عهد ناصری به ایران وارد شد و وجود این پدیده نوین را نیز نمیتوان در ثبت و ضبط آثار نادیده گرفت.
اگر موسیقی تاریخ معاصر (از عهد قاجار تا به امروز) را مورد بازنگری قرار دهیم با مناجات خوانهای برجستهای مواجه میشویم که هرکدام به نوبه خود تاثیر بهسزایی در ارتقا موسیقی و مناجات داشتهاند و نامشان به دلایل مختلف در تاریخ ایران به ثبت رسیده است، افرادی چون حسن عندلیب، محمد دماوندی، حسینعلی نکیسا، حسین طاهرزاده، ابوالحسنخان اقبال آذر، جواد ذبیحی و...
مناجاتها در این ماه بیشتر در دستگاه مثنوی اجرا و به گونه افشاری خوانده میشوند. مناجاتها بیشتر متعلق به خواجه عبدالله انصاری، غزلیات حافظ و مولانا هستند. افرادی صرفا شبخوان و بیدارباش هستند و اشعار مختلفی را برای آواز خود انتخاب میکنند، اشعاری مثل «اول دفتر به نام ایزد یکتا ...». در بخش بیدارباش و شبخوانی صرفا مناجات خوانده نمیشود، ولی مناجات و آنچه که حالت عرفانی و ملکوتی دارد بیشتر مثنوی است که افشاری خوانده میشود. اما در بررسی بیشتر اشعاری مثل «یا رب نظر لطف عطا کن ...» یا «ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی ...»، همگی برمیگردند به دستگاه افشاری که گوشههای مختلفش را اجرا میکنند. البته در شیوه مناجاتخوانی بین نواحی مختلف تفاوتهایی وجود دارد. در گذشته در موسیقی رمضان بیشتر از سازهای کوبهای، سرنا و کرنا استفاده میشد، اما امروز از همه سازها در این گونه استفاده میشود.
اما در این سالها کدام نامها در حوزه مناجاتخوانی شنیده شده است؟ طی سالهای اخیر برخی مداحان و خوانندگان به مناجاتخوانی پراختهاند. محمدرضا شجریان که پیش از ورود به عرصه موسیقی قاری قرآن بوده با اینکه مناجاتهای زیادی ندارد اما با دو اثر «ربنا» و «مثنوی افشاری» نام خود را در لیست مناجات خوانان فاخر ایران ثبت کرده است. محمد معتمدی نیز یکی از خوانندگانی است که مناجاتخوانی را در آلبوم «مناجات» تجربه کرده است. سالار عقیلی نیز به تازگی در تیتراژ آخر برنامه «دعوت» مناجاتی را با همین عنوان خوانده است.
محمدعلی کریمخانی، خواننده قطعه کوتاه «آمدهام شاه پناهم بده» با اینکه اثر دیگری نخوانده، اما به عنوان یکی از مناجات خوانان حال حاضر شناخته میشود. حجم بالا و قدرت صدای او برای مناجات خوانی بسیار مناسب است. محمد اصفهانی و قاسم رفعتی نیز دیگر افرادی هستند که در زمینه مناجاتخوانی فعالیت کردهاند و آثاری را در کارنامه دارند.
شاید یکی از مهمترین مسائلی که با آن در حوزه مناجاتها روبهرو هستیم، میزان استقبال از آنها با توجه به سرعت و مشغله زندگی امروزه است. آیا هنوز هم عامه مردم به این مناجاتخوانیها توجه دارند؟ برخی از مناجاتها ملکه ذهن افراد شده است، مثل ربنای شجریان. سحرخوانها هم در همین دستگاهها میخوانند و علت، نقش بسته شدن این دستگاهها در ذهن مردم است.
از سوی دیگر امروزه به دلیل آشنایی جوانان با موسیقی، مناجاتها نیز منطبق با دستگاههای موسیقی خوانده میشود. درنتیجه مناجاتها از شکل محلی خود خارج میشوند و شکل و شمایلی کلاسیک به خود میگیرند. شاید این نوع خواندن اصولیتر باشد و از نظر قواعد موسیقیایی تکنیکیتر باشد اما اینگونه مناجاتخوانی دیگر شکل بومی خود را از دست داده است و مردم در رابطه با این نوع مناجاتها با آنچه در ذهن دارند اختلافاتی را مشاهده میکنند و شاید دچار نوعی دوگانگی شوند.
اما با نگاهی اجمالی به موسیقی رمضان و اجرا شدن آن به شکل سنتی؛ آنچه امروزه مشهود است این است که این انواع موسیقی کمکم رو به فراموشی میرود و این امر در کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران اجتنابناپذیر است. البته بهجای این فراموششدهها فرهنگ و هنر دیگری جایگزین میشود، اما واقعیت این است که چنین چیزی جزو تاریخ است و آن را گریزی نیست.
*ابتکار
|