تاريخ انتشار: 11 فروردين 1400 ساعت 00:31:59
عدالت در نجات

✍️کسانی که معتقدند:  در آخرالزمان، منجی از سوی خداوند ظهور خواهد کرد تا بساط ظلم و جور را برچیند و ترازوی عدالت را بر سر در  آوردگاه جهان بیاویزد، چگونه این ایده را با ایده ی عدالت خداوند سازگار می کنند؟
از سویی باور دارند که چتر عدالت و احسان خداوند بر همگان گسترده است، از سویی دیگر، معتقدند خداوند صبر می کند تا در زمانی نامعلوم و در انتهای تاریخ،  ساکنانِ بخت یارِ زمین را نجات دهد. اگر چنین است آن گاه  میلیارد، میلیارد آدمیانی که در  پهنه‌ی جغرافیا و  در طول تاریخ زاده شدند، رنج کشیدند و رفتند، چه می شود؟ آیا آنان حق  نجات نداشتند؟ چرا حلقه ی انبوه آدمیان در طول تاریخ در گرداب مخوف رنج دست و پا زدنند و خدا آنها را نجات نداد و نمی دهد؟
 اگر قرار است نجات بخشی ظهور کند و ساکنان پایان تاریخ را نجات دهد، آن گاه خداوند در برابر این پرسش که پس "عدالت در نجات" چه می شود، چه پاسخی خواهد داد؟ چه پاسخی خواهد داد اگر انبوه آدمیان با چشمانی گریان، لابه کنان  در محضرش حاضر شوند و بگویند: چرا ما را از آن همه درد و رنج نجات ندادی؟
به راستی ایده ی نجات آخرالزمانی با ایده ی عدالت خداوند، چگونه می تواند سازگار افتد؟

*استاد زمانیان کارشناس جامعه شناسی اندیشی دینی سوال مناسبی به شرح فوق الذکر در نسبت عدالت و نجات با تاکید بر رسالت متعالی قیام منجی مطرح فرمودند که مورد بحث و بررسی برخی دوستان در فضای مجازی قرار گرفت اما یادداشت مختصر ارسالی بنده به شرح ذیل بود.
✍️خداوند منان فرمود آدم را خلق و خود راسا مشی و منش طی مسیر رشد و طی طریق انسانی تا تحقق وعده جانشینی را آموخت و پاداش هم با مواهب نامحدود یک دنیا بهشت و سجده تمامی مخلوقات نقدا پرداخت شد.
قصه ی ابلیس بخش اختیار و بعد خاکی آدم را رقم زد و شد هبوط و آنچه نباید می شد آدم و سپس حوا پس از هبوط و عبور از دوران سرگشتگی و سرگردانی مشمول رحمت بی انتهای الهی قرار گرفته و با آمدن فرزندان فصل زندگی مملو از انتخاب و آزمون و خطای یکایک فرزندان و جامعه در شرف تشکیل آغاز شد.
آنچه آدم و آدمی پس از هبوط می توانست و یافت نتیجه مجاهدت و ممارست در کشف و شهود و بندگی و البته رحمت واسعه الهی است چرا که ابلیس برای داشته هایش نیازمند تلاش نبوده و نیست و آدم بنابر سنت الهی و خلقت باید برای دست یافتن به ذره ذره هستی و رشد بسیار تلاش کند.
آدم اولین پیامبر خدا بر خود و همسرش و خانواده بود چنانچه بسیاری از پیامبر چون یعقوب نبی راهنمای اقوام و یوسف نبی راهنمای قومی بود تا آنجا که بهترین و اکمل مخلوقات نه در آینده و پس از ظهور که در گذشته و با کتابی مملو از آیات روشن الهی مبعوث شدند اما ظرف جامعه آماده درک و پذیرش مظروف نبود چنانکه امام علی (ع) بهترین پس از رسول الله (ص) تا سلسله به هم پیوسته اولیای بی همتا و حتی وجود مبارک حضرت ولی عصر (عج) تا پایان دوره غیبت صغرا دقیقا با چنین مسئله ای روبرو بودند و ظرف آماده پذیرش مظروف نشد.
بنابراین عدالت خداوندی برای نجات نوع بشر از لحظه خلقت آدم تا خاتم و قیامت بطور مستمر و لاینقطع جاری بوده و تفاوت حضرت حجت دقیقا به آمادگی و بلوغ بشریت در پذیرش حجت حق باز می گردد .
حقیقت این است که انسان با هر دین و آئینی در تمام اعصار و ادوار گذشته علی رغم توقف شرایط اجتماعی می تواند و می توانست طی طریق کرده و سعادتمند باشد و نجات یافته تلقی شود که عین عدالت است تا روزگاری که اکثریت جامعه بشری از چنین شرایطی برخوردار گردند، که فرمود: جامعه زمانی سعادتمند خواهد بود که تمامی اجزای قوم قیام به تعقل و تفکر کنند.
بنابراین شاید برخلاف فهم عمومی امام عصر نه ممتازتر از پیامبر و امام علی و سایر ائمه اطهار(ع) که همه بر حضرتش امامت داشتند که در شرایطی متفاوت از مکه و کوفه آنروز و دنیای امروز ما ظهور خواهند کرد . شرایط اجتماعی و انسانی که باعث خواهد شد تا وجود مبارک یک رهبر برای همراه سازی و نجات بشریت کافی و وافی باشد که عینا خود عدالت است.

  تعداد بازديدها: 2955
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=89111
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.