گویی بردن ایران زیر فصل 7 منشور سازمان ملل سپس تصویب برجام و آنگاه تحریم های ترامپ و اکنون رفتارهای بایدن تمامی حلقه های پیوسته ای است که اگر به تغییر مواضع ایران درباره تحریم کنندگان بر نگردد، این حلقه های بهم پیوسته، ناقص و معلق می ماند.
دوئل ایران و آمریکا که مشخصا از دخالت آمریکا در سقوط دولت مصدق در 28 مرداد 1332 آغاز شد و تا سال 1357 به طور یکطرفه به نفع آمریکا پیش می رفت، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 دو طرفه شد و به مچ اندازی طرفین تبدیل شد که گاهی ایران و گاه آمریکا به برتری رسیده اند.
این دوئل بعد از حدود 55 سال به ایستگاهی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد رسید.
در این ایستگاه آمریکا توانست با اجماع اعضای شورای امنیت سازمان ملل، ایران را تحت فصل بند هفت منشور سازمان ملل قرار دهد.
بدین ترتیب آمریکایی که در حوادث حمله طبس، کودتای نوژه و جنگ تحمیلی در مچ اندازی با ایران باخته بود، مچ اندازی جدیدی را با ایران آغاز کرد که با آغاز تحریم های همه جانبه ترامپ به دوران سختی رسید و ادامه این وضعیت، ایران را به واکنش های عاقلانه و درعین حال قدرت مندانه فرا می خواند. درهمین رابطه توجه به نکات زیر ابعادی از این وضعیت را روشن می سازد:
1- دست هایی باعث تصدی احمدی نژاد و خواسته یا ناخواسته تحمیل خسارات به نظام شد. آمریکا با رفتارهای او، ایران را به ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل برد تا از ایران امتیاز بگیرد.
2- آمریکا از ریاست حسن روحانی استقبال کرد تا با طرح برجام به اقتصادی ایران بازگردد و در پوشش اقتصاد، موقعیت از دست رفته خود در ایران را که با انقلاب اسلامی ایران از دست داده بود، به زعم خود به مرور بازسازی کند.
3- برجام تصویب و عملیاتی شد و مقدمات بازگشت آمریکا به فضای اقتصادی ایران فراهم آمد اما ایران ضمن موافقت با بازگشت اروپایی ها، مانع از بازگشت آمریکا شد.
4 - با بسته شدن دریچه بازگشت آمریکایی ها به ایران، بجز چند پروژه مادر و بسیار مهم، پنجره های همکاری با اروپا هم بسته شد.
5 - با روی کار آمدن ترامپ، وی با ارائه این تز که «چرا اروپایی ها از بازار ایران سهم داشته باشند ولی سر آمریکا بی کلاه بماند» از برجام خارج شد و نه تنها مانع همکاری اقتصادی اروپایی ها با ایران شد، بلکه تمام منافذ اقتصاد جهانی ایران را مسدود کرد.
6 - حال ترامپ رفته و بایدن آمده و صحبت از بازگشت آمریکا به برجام است.
7 - دو دوتای دیپلماسی می گوید که تحریم های ایران امتیاز بزرگی است در دست بایدن که مفت از دست دادن آن خطای دیپلماتیک محسوب شده و در آن صورت باخت بزرگ در تاریخ حزب دموکرات آمریکا در برابر رقیب جمهوری خواه تلقی می شود.
8 - به عبارتی دیگر گویی بردن ایران زیر فصل 7 منشور سازمان ملل سپس تصویب برجام و آنگاه تحریم های ترامپ و اکنون رفتارهای بایدن تمامی حلقه های پیوسته ای است که اگر به تغییر مواضع ایران در راستای تحریم کنندگان بر نگردد، این حلقه های بهم پیوسته، ناقص و معلق می ماند لذا بازگشت بدون شرط بایدن به برجام دور از ذهن است.
9 - ایران در زمان اوباما دعوت شد تا در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در کنار آمریکا قرار گیرد.
آمریکایی ها در آن دوره با برپا کردن ایده بهار عربی و ترویج ایده هلال شیعه به رهبری ایران در برابر هلال اخوان المسلمین به رهبری ترکیه، سیاست دوگانه ای را با حمایت از اخوان المسلمین ترکی—قطری و شیعه ایرانی، با دعوت به همکاری ایران، طرحریزی کرده بودند
ولی رهبری ایران با این مواضع که «آمریکایی ها ما را دعوت کرده اند که در جدول آنها بازی کنیم» دعوت آمریکا به همکاری منطقه ای را رد کرد.
10 - ایران بعد از برجام، با مسدود کردن بازگشت آمریکا به اقتصاد ایران، امکان احیای روابط بین دو کشور را دو قفله کرد.
11 - اگر ایران در برابر سیاست برجامی آمریکا به میز مذاکرات مورد نظر آمریکا بنشیند خواسته های آمریکایی ها پایان ندارد. مگر اینکه ایران در پای میز حداقل از قدرت برابر برخوردار باشد و الا از سیاست برد - برد خبری نخواهد بود بلکه ناچار می شود که میز مذاکره را بازنده ترک کند.
12 - پارامترهای قدرت ایران در مذاکرات مزبور شامل چهار پارامتر مهم زیر است:
- نفوذ منطقه ای ایران
- قدرت موشکی ایران
- توان هسته ای ایران
- حمایت و پشتیبانی مردمی از نظام
13 - سه پارامتر اول دقیقا همان چیزی است که آمریکایی ها بیش از هر عامل دیگری خواهان سلب قدرت ایران در آن سه پارامتر می باشند.
اما آمریکایی ها نه تنها نمی توانند خواهان سلب قدرت ایران در پارامتر چهارم باشند، بلکه
با ابزار دروغین حمایت از حقوق بشر، در این میدان تیغ شان نمی بُرّد مگر اینکه خودمان با ردصلاحیت های شورای نگهبان، بهانه به دست آنان بدهیم.
14 -قدرت ایران در سه پارامتر اول به نقطه ای رسیده است که عقب نشینی از آن جایز نیست لیکن شاید در باره عدم افزایش آن، به توان معامله کرد. همچنان که در برجام، بر سر عدم توسعه کمّی توان هسته ای معامله کردیم.
اما در محاسبات قدرت نظام جمهوری اسلامی، هیچ پارامتری مهمتر، قوی تر و کارآمدتر از پایگاه مردمی نظام نیست.
15 - تشییع باشکوه پیکر حاج قاسم سلیمانی که مهمترین نمایش اقتدار مردمی نظام بود، با مشارکت پایین در انتخابات مجلس، تحت الشعاع قرار گرفت.
امیدوارم که در این وضعیت بسیار حساس تحریم ها، ترمز ردصلاحیت های «مردم گریز» کشیده شود
16 - به عبارتی دیگر ایران تا قبل از برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری، نباید از میز مذاکرات سخنی به میان آورد و صد البته که اگر انتخابات کم شوری برگزار شود، پیِ ادامه تحریم را باید به جان خرید و کشور را برای روزهای سخت تر آماده کرد.
17 - حاکمیت هرقدر هم که اقتدار داشته باشد، درصورت نارضایتی مردم نمی تواند از پس مشکلات براید بلکه نارضایتی مردم از هر مشکلی مهمتر است و شاخصه رضایت مردم با میزان مشارکت در انتخابات ارزیابی می شود.
بی تردید مشارکت مردم به حضور نامزدهای مورد نظر شان بستگی دارد و مسلما هرچه ردصلاحیت ها سخت گیرانه تر باشد، مشارکت مردم کمتر خواهد بود.
18 - فراموش نکنیم «جریان اصولگرایان رادیکال، به وضوح به جریان مخالف خود تفهیم کرده که اگر کاندید مورد نظر آنان رأی نیاورد، رأی دهندگان به غیر از کاندید آنان را پشیمان خواهند کرد».
19 - گمان دارم تا زمانیکه آمریکا تحریم را برنداشته باشد، تصویب fatf صحیح نیست.
20 - اگر شورای نگهبان همچنان روش گذشته را در ردصلاحیت ها دنبال کند و شور انتخاباتی ضعیف باشد، همان بهتر که نظامیان سابق سکانداری کشور را برعهده بگیرند، زیرا در وضعیت ادامه تحریم از طرفی و تداوم نارضایتی مردم از طرف دیگر، رئیس جمهور «دمکرات منش» موجب افزایش ناکارآمدی ها خواهد شد.
21 - ناگفته نماند عنصری که سابقه نظامی داشته باشد ولی از شغل خود کناره گیری کرده باشد، نظامی محسوب نمی شود. هرچند که صبغه نظامی او محو شدنی نیست.
22 - فراموش نکنیم که پارامتر های قدرت به شرطی قدرتمندی نظام را نشان می دهد که در راستای منافع ملی به کارگیری شود.
جمع بندی
بر اساس گفته های بالا، موفقیت در این مرحله از مچ اندازی با آمریکا، بستگی به استفاده کاربردی از پارامترهای قدرت دارد و پارامتر مشارکت مردم در انتخابات از سایر پارامترها قوی تر خواهد بود.