حق تردید و نخواستن ✍️اینکه هر کس به هر دلیل و با هر منطق و نیتی مجموعه و حتی بخش خاصی از مردم ایران را تحت عناوین امت حزب الله و همیشه در صحنه ، مردم فهیم و فداکار ، مردم مسلمان و ولایتمدار ، شهروندان ، ایرانیان ، ... بنامند شاید با اندک تسامح به واقعیتی بنام افکار عمومی اشاره دارد.
✍️البته جریان های فکری و سیاسی صاحب قدرت کشورمان به تجربه ثابت کرده اند بجای درک در ماهیت و حقوق متعلق به افکار عمومی بر نقش قابل اعطا و انتظار از افکار عمومی اندیشیده و باور دارند، یعنی افکار عمومی را از نقطه مرتفع مرجعیت تعیین مصالح و منافع تا تعبیر به ابزاری برای تحقق اهداف گروهی تا حاکمیتی و ملی پایین کشیده و تنزل می دهند.
✍️بنابر ادعای (ادعا) چهل و دو ساله تمام مقامات عالی کشورمان که البته در مقاطع انتخابات بسیار پُر رنگ دیده می شود، افکار عمومی به معنای هر یک از تعابیر فوق الذکر از حق فوق العاده ، حیاتی و غیرقابل سلب در دانستن و انتخاب عالمانه برخوردار می شود حقی که البته در صورت طرح و تکرار توسط افراد جامعه می تواند جرم انگاری و مستحق اعمال اشد مجازات هم باشد. نکته کلیدی اینکه تا کنون حق افکار عمومی حتی در شرایط انتخابات به نخواستن قابل تعبیر نبوده است.
✍️تجربه بشری طی قرن ها به این باور رسیده است که افکار عمومی برخوردار از آگاهی ، اطلاع ، حق انتخاب و شاید برخوردار از حق اعلام و اعمال نخواستن از مهمترین ارکان شکل گیری جوامع اجتماعی توسعه یافته هستند که انسان مهمترین امکان و هدف توسعه می باشد چنانچه امام خمینی(ره) هم در سال های منتهی به شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیش از هر مفهومی بر حق مردم در تمام امور علی الخصوص نخواستن تاکید داشتند. جضرت امام در دیدار با مقامات با تعبیری شاید منحصر به فرد حتی حق نخواستن جمهوری اسلامی توسط آحاد مردم را مانند ۲۲بهمن۵۷ به یوم الله تعبیر فرمودند.
✍️اما اینکه افکار عمومی شایسته چه کم و کیفی از دانستن و اطلاع از مسائل اجتماعی تا حکومتی ، انتخاب و نخواستن است کسی نمی داند و قطعا شاید طی دهه های آینده هم برای جامعه قابل تعریف نباشد. شاید به همین دلیل مجلس جوان انقلابی مدعی شفاف سازی یازدهم پس از حدود یازده ماه ضمن کسب رکورد برگزاری جلسه غیر علنی حتی قادر به تصویب مصوبه بسیار جنجالی شفافیت رای نمایندگان به مصوبات مجلس هم نشد.
✍️شاید سوال درستی است اگر بپرسیم از نگاه حاکمیت و شاید بسیار مهمتر به باور و از نگاه یکایک ما مردم ایران ، افکار عمومی یعنی یکایک مردم ایران شایسته چه کم و کیفی از دانستن ، اطلاع داشتن ، انتخاب کردن و انکار کردن و نخواستن هستند؟ آیا افکار عمومی یعنی یکایک مردم ایران را محق به عدم پذیرش ادعای مراکز و عناصر حاکمیتی و سوار بر اسب قدرت را به دلیل فقدان قابلیت راستی آزمایی و سوابق سوء قابل شمارش به رسمیت و محترم می شماریم؟
✍️آیا پس از پنهانکاری ابتدایی مسئولان ، مراکز و افکار عمومی در مورد سقوط هواپیمای مسافری اوکراینی که طبیعتا به سقوط اعتماد عمومی منجر شد ،افکار عمومی محق به عدم پذیرش و انکار گزارش اخیر مبنی بر عاملیت اپراتور سایت پدافند موشکی می باشد؟
*آیا فرمانده صادر کننده فرمان وضعیت جنگی عامل و مقصر اصلی ایجاد اضطراب عمومی و خطای عامل انسانی نیست؟
*آیا فرمانده پدافند ملی در شناسایی و تشخیص هست و نیست به موقع موشک کروز در صفر مرزی تا عمق کشورمان مقصر اصلی نیست؟
*آیا برآورد راهبردی سلسله مراتب فرماندهی که بنابر تاکید صریح فرماندهان می توانست فقط با وقوع یک خطای دیگر به آغاز رسمی جنگ ایران با آمریکا و متحدینش منجر گردد عامل اصلی نبود؟
✍️آیا افکار عمومی به دلیل غیر قابل راستی آزمایی بودن تمام موارد و مراحل کیفرخواست و حکم صادره پرونده امثال سردار شریفی ، سیف ، طبری ، مرتضوی و ... که در تمام مراحل محرمانه ، غیر علنی و غیر قابل دسترس اعلام می شوند، محق به تشکیک و تردید نیست؟
✍️اگر افکار عمومی معتقد به اهداف راهبردی تدوینی کشور ، مهمترین عامل اعتماد عمومی و انسجام ملی است؟ شاید سوال درست این است که برای تعمیق و گسترش دانستن ، اطلاع داشتن ، انتخاب کردن و تردید و نخواستن افکار عمومی نسبت به ادعاهای مرتبط به مقامات و مراکز حکومتی چه اقدامات ملموس و موثری برداشته شده است تا به حقی عمومی و ساختاری تبدیل و بعنوان کمترین حق اجتماعی و تجلی برخورداری از آزادی آحاد مردم به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گیرد؟ ۲۹اسفند۹۹
|